معنی flow transmitter

مهندسی برق
flow transmitter
ترانسمیتر شار ؛ شار - فرست وسیله ای که شارش مایعات در خطوط لوله را اندازه می گیرد و آنها را به سیگنالهای الکتریکی قابل ارسال به کنترل کننده ها یا گیرنده های دور دست تبدیل می کند
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی flow transmitter
air transmitter
فرستنده هواپیما (رادیویی)
aircraft transmitter
فرستنده هواپیمایی
alternator transmitter
فرستنده ی متناوب فرستنده رادیویی که از انرژی تولید شده توسط آلترناتور « آر اف» استفاده می کند ، فرستنده ماشینی
amateur transmitter
فرستنده رادیو آماتوری
amplitude modulated transmitter
فرستنده با مدوله نوسان ، فرستنده با نوسان مدوله
amplitude-modulated transmitter
فرستنده ی دامنده- مدوله شده فرستنده ای که موج با دامنه ی مدوله شده را ارسال می کند
arc transmitter
فرستنده قوس نورانی
aural transmitter
فرستنده صوتی
auto – transmitter
دهنده خودکار
broadcast transmitter
فرستنده ی پخش فرستنده ای برای کانالهای پخش تجاری ای ام ، اف ام یا تلویزیون
control transmitter
دستگاههای همگرد
crystal - controlled transmitter
فرستنده ی کنترل - بلوری فرستنده ای که بسامد حامل آن مستقیماً توسط مشخصات الکترومکانیکی واحد بلور کوارتز کنترل می شود
crystal- stabilixed transmitter
فرستنده بلور - پایدار فرستنده ای با کنترل خودکار بسامد که در آن یک نوسان ساز بلوری ، بسامد مرجع را تولید می کند
data transmitter
فرستنده داده ها
elf radio transmitter
فرستنده رادیویی « الف» نوعی سیستم ارتباطی در نیروی دریایی امریکا که سیگنالهای با بسامد کم ای ال اف ارا همزمان از دو سیستم آنتن زیرزمینی پخش می کند
emergency transmitter
فرستنده اضطراری
fixed - frequency transmitter
فرستنده ی بسامد - ثابت فرستنده ای که برای کار در بسامد حامل معین طراحی شده است
flow
شارش حرکت بارهای الکتریکی ، گازها ، مایعات ، یا سایر مواد و کمیتها ، جاری شدن ، جریان
flow battery
باتری جریانی
flow chart
روند نما
flow chart; control diagram
روند نما؛ نمودار کنترل نمایش گرافیکی یک برنامه یا روال رایانه ای
flow control
کنترل شارش روند تنظیم شارش داده ه دو وسیله برای جلوگیری از مفقود شدن آنها در صورتیکه حافظه ی میانگیر یکی از وسایل پر شود
flow graph
گراف جریان ، نمودار گردشی
flow of current
جاری شدن جریان
flow of heat
جریان حرارتی
flow of information
جریان داده ها
flow of nenrgy
جریان انرژی
flow table
جدول روند
flowchart
فلوچارت
flowmeter
شارش سنج ابزاری برای اندازه گیری و نمایش آهنگ شارش مایع یا گاز
frequency- modulation transmitter
فرستنده ی مدوله سازی -بسامد نوعی فرستنده ی رادیویی که امواج مدوله شده با بسامد ارسال می کند
infrared transmitter
فرستنده یزیر قرمز فرستنده ای که انرژی را در طیف زیر قرمز گسیل می کند و می توان آن را با سیگنالهای اطلاعات مدوله کرد
mobile transmitter
فرستنده سیار فرستنده رادیویی طراحی شده برای نصب در کشتی ، هواپیما یا وسیله نقلیه که به طور معمول در حال حرکت کار می کند
multifreqnency transmitter
فرستنده چند بسامدی فرستنده رادیویی که قادر به عمل کردن روی دو یا چند بسامد قا بل انتخاب است و با تنظیمهای از پیش تعیین دشه در هر لحظه روی یک بسامد عمل می کند
offset keyed transmitter
فرستنده منقطع تاخیر دار
phase - modulated transmitter
فرستنده مدوله شده فاز فرستنده ای که موج مدوله شده فاز را ارسال می کند
pulse transmitter
فرستنده پالس فرستنده مدوله شده پالس که معمولاً قابلیت قله توان خروجی آن نسبت به نرخ توان خروجی متوسط زیاد است
radar transmitter
فرستنده رادار بخش فرستنده سیستم رادار
radio telephone transmitter
فرستنده رادیو تلفن فرستنده رادیو که قادر به ار مدوله سازی ، AF ، مانند صدا و موسیقی است ، فرستنده تلفن بیسیم
radio transmitter
فرستنده رادیویی فرستنده ای که توان RF را برای ارسال از طریق فضاغ به شکل امواج رادیویی تولید میکند
rate transmitter
فرستنده سرعت فرستنده ای در موشک پرتاب شونده که با گیرنده زمینی ، نرخ افزایش سرعت را معین خواهد کرد
shortwave transmitter
فرستنده موج کوتاه فرستنده موج رادیویی که امواج کوتاهی ، معمولاً برای اهداف مخابراتی یا پخش بین المللی ، تابش می کند
single - sideband transmitter
فرستنده تک باند جانبی فرستنده ای که یک باند جانبی را ارسال می کند در حالی که باند دیگر را حذف می کند
sonar transmitter
فرستنده سونار فرستنده ای که سیگنالهای الکتریکی با بسامد مناسب را تولید و آنها را به تراگردان یا پروژکتور سونار اعمال می کند تا امواج صوتی با همان بسامد در آب تولید شود امواج صوتی می توانند برای ارسال پیام مدوله شوند
synchro control transmitter
فرستنده کنترل سنکرو فرستنده سنکرو با دقت بالا که دارای سیم پیچهایی با امپدانس زیاد است
synchro differential transmitter
فرستنده تفاضلی سنکرو فررستنده تفاضلی که یک زویه مکانیکی را به زاویه الکتریکی اضافه می کند و مجموع را به صورت زاویه الکتریکی ازایه می دهد وقتی که سه هادی ورودی آن با ولتاژهای تعیین کننده زاویه تحریک شوند سه هادی خروجی ولتاژهایی رامیدهند که تعیین کننده مجموع زوایای ورودی الکتریکی و روتور مکانیکی است آن را سنکرو تفاضلی نیز می نامند
telegraph transmitter
فرستنده تلگراف دستگاهی که منبع توان الکتریکی را کنترل می کند تا سیگنال های تلگراف را برای ارسال سیمی یا رادیویی تولید کند
television transmitter
فرستنده تلویزیونی فرستنده صوتی و تصویری همراه با یکدیگر برای ارسال سیگنال تلویزیونی کامل
transmitter
فرستنده
universal asynchronous recivertransmitter
فرستنده - گیرنده تا همزمان همگانی مدار مخابراتی که اطلاعات موازی را به جریان بیت سریال و اطلاعات سریال را به قالب بایت موازی تبدیل می کند این سیستم برای اتصال پردازنده های دارای گذرگاههای داده موازی به خطوط ورودی / خروجی ( i/o ) سریال مناسب است
universal synchronous - asynchronous receiver - transmitter
فرستنده / گیرنده همزمان - ناهمزمان همگانی مدار منطقی که می تواند گذرگاه ورودی / خروجی ( I/O ) موازی را به خط i/o سریال همزمان یا ناهمزمان متصل کند
vacuum-tube transmitter
فرستنده لامپ خلأ فرستنده ای که لامپ الکترونی آن توان الکتریکی اعمال شده را به توان RF تبدیل می کنند
vestigial - sideband transmitter
فرستنده باند جانبی نیمه کاره فرستنده ای که در یک باند جانبی و بخشی از باند جانبی دیگر را به طور دلخوا ارسال می کند
video transmitter
فرستنده تصویر
visual transmitter; picture transmitter
فرستنده دیداری ؛ فرستنده تصویر تجهیزات رادیویی که بخش تصویری برنامه تلویزیونی را ارسال می کنند فرستنده های دیداری و شنیداری همراه با یکدیگر فرستنده تلویزیونی نامیده می شوند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن