معنی frequency modulator

مهندسی برق
frequency modulator
مدوله ساز بسامد مدار یا وسیله ای که مدوله سازی بسامد انجام می دهد
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی frequency modulator
active - switch modulator
مدوله سازی کلیدی- فعال وسیله ای برای پالس دهی به کاتد مگسترون رادار که می تواند در محدوده ی انرژی ذخیره شده در منبع تغذیه ی ولتاژ- بالا ، پهنای پالس متغیر تولید کند اگر این مدوله سازی دارای لامپ خلابی گاز با قابلیت عبور جریان زیاد و تحمل ولتاژبالاباشد ، به این مدوله ساز لامپ سخت می گویند
amplitude modulator
مدوله ساز [کننده] دامنه نوسان
balanced modulator
مدولاتور متعادل ، مدوله ساز متوازن مدار مخلوط کننده ای که یک سیگنال شنیداری را با سیگنال نوسانساز حامل ترکیب می کند سیگنال خروجی دارای دو کنار باند تولید شده توسط این اختلاط است ولی سیگنال نوسانساز حامل اصلی یا سیگنال شنیداری خالص در آن وجود ندارد سیگنال آر-اف مدوله شده دارای اطلاعاتی برای ارسال است در فرستنده ی تک کنار - باندی با حامل حذف شده ، مداری وجود دارد که سیگنال صدا را با سگنال آر-اف ترکیب می کند مدوله ساز متوازن سیگنالهای ورودی را از یکدیگر و از خروجی جدا می کند به گونه ای که فقط اختلاف دو سیگنال ورودی به خروجی می رسد این مدار فرستنده های تلویزیونی رنگی ، سیگنالهای او کیو را به زیر حاملها اعمال می کند
balanced ring modulator
مدوله ساز حلقوی متوازن نوعی مدوله ساز که به کمک تعدادی لامپ یا دیود سیگنال حامل را هنگام تولید خروجی با دو باند کناری ، حذف می کند
chrominance - demodulator
مدوله زدای رنگ نمایی مداری در تلویزیونهای رنگی که مولفه های I وQ را از سیگنال رنگ نمایی و بسامد زیر حامل رنگ نمایی استخراج می کند
chrominance modulator
مدوله ساز رنگ نمایی مداری در فرستنده های تلویزیونی رنگی که مولفه های I یا Q از سیگنال رنگ نمایی را با توجه به مولفه های رنگ نمایی بسامد ویدئویی و زیر حامل رنگ نمایی تولید می کند
class a modulator
مدوله ساز رده « ای» نوعی تقویت کننده ی رده « ای» که انرژی سیگنال لازم برای مدوله کننده حامل را فراهم می کند
class b modulator
مدوله سازی رده ( بی ) نوعی تقویت کننده رده ( بی ) که انرژی سیگنال لازم برای مدوله کنندهی حامل را فراهم می کند معمولاً به صورت پوش - پول بسته می شود
demodulator
مدوله زدا 1 مداری که سیگنال مدوله ساز را از سیگنال حامل مدوله شده جدا می کند در گیرنده ، حامل به صورت سیگنال «آرف» است 2 بخش عملیاتی یک مودم که داده های قیاسی دریافتی را به شکل رقمی برای پردازش رایانه ای تبدیل می کند عکس یک مدوله ساز عمل می کند ، تحمیل زدا
digital pulse width modulator
مدولاتور پهنای پالس دیجیتال
diode modulator
مدوله سازی دیودی مداری که با استفاده از یک یا چند دیود سیگنال مدوله شوند را با سیگنال حامل ترکیب می کند به دلیل بازدهی زاتاً کم آن ، عمدتاً برای ارسال سیگنالهای کم دامنه استفاده می شود
diode ring modulator
مدوله ساز حلقوی دیودی مجموعه ای از چهار دیود که کاتد و آند آنها به شکل حلقه به هم دیگرمتصل می شود و به عنوان مدوله ساز یا مدوله زدا به کار می رود
electrooptical modulator
مدوله ساز الکترو نوری نوعی مدوله ساز نوری که در آن از سلول ( کر ) یک بلور الکترونوری ، یا سایر قطعات الکترونوری کنترل شونده با سیگنال برای مدوله سازی دامنه ، فاز ، بسامد ، یا جهت باریکه ی نور استفاده می شود درباریکه های لیزری گستره ی بسامد درمدوله سازی به حدود گیگاهرتز نیز می رسد
fm modulator
مدولاتور FM
Frequency
فرکانس
frequency bridge
پل بسامدی پلی که توازن آن به شکل معینی با بسامد تغییر می کند ، نظیر پل وین از این پل برای اندازه گیری بسامد استفاده می شود
frequency - off set transponder
باز فرستنده با انحراف بسامد باز فرستنده ای که بسامد سیگنال را قبل از ارسال مجدد ، به میزان ثابتی تغییر می دهد
frequency - separation multiplier
شرب کننده ی جدایی بسامدی ضرب کننده ای که هر یک از متغیرهای آن به دو بخش بسامد- پایین و بسامد- بالا تقسیم شده اند این بخشها به صورت جداگانه در یکدیگر ضرب می شوند از جمع نتایج حاصلضرب نهایی به دست می آید این سیستم دارای دقت زیاد و پهنای باند گسترده است
frequency - shift converter
مبدل انتقال - بسامدی مداری که سیگنال دریافتی با انتقال بسامدی را به سیگنال مدوله شده با دامنه یا سیگنال « دی سی» تبدیل می کند
frequency - shift keying
کلید زنی انتقال - بسامدی شکلی از مدله سازی بسامدی که در آن موج مدوله ساز ، بسامد خروجی را بین دو مقدار معین و متناظر با بسامدمنابع همبسته جابجا می کند در موقع استفاده از این روش برای ارسال رمز ، عمل کلیدزنی بسامد حامل را بین دو بسامد متمایز جابجا و علامت و فاصله را تولید می کند در سیستمهای ارسال نمابر به روش کلیدزنی انتقال - بسامدی ، یک بسامد حامل نمایانگر تصویر سیاه و دیگری ، عموماً 800 هرتز دورتر ، نمایانگر تصویر سفید است
frequency - slope modulation
مدوله سازی شیب بسامد نوعی مدوله سازی که سیگنال حامل را متناوباً روی تمام پهنای باند جارو می کند مدوله سازی حامل با صدا یا سایر سیگنالهای مخابراتی ، پهنای باند سیستم را بدون تأثیر بر توزیع یکنواخت انرژی در باند تغییر میدهد اطلاعات مورد نظر را می توان از هر بخشی از پهنای باند سیستم بازیابی کرد این امر امکان حذف بخشهای آلوده به تداخل باند را بدون از دست دادن اطلاعات اصلی میسر می کند
frequency adjustment
تنظیم فرکانسی
frequency agility
چالاکی بسامدی توانایی جابجایی سریع و پیوسته ی بسامد یک فرستنده ی رادار برای اهدافی نظیر جلوگیری ا اختلال توسط دشمن ، کاهش تداخل متقابل با منافع خودی ، بهبود پژواکهایی که از هدف می آید ، با ایجاد الگوهای مورد نیاز تابشی برای جنگهای الکترونیک
frequency allocation
تخصیص بسامد اختصاص بسامدهای موجود در طیف رادیویی به ایستگاههای خاص برای اهداف خاص ، و به منظور بیشترین استفاده از بسامدها وبا کمترین تداخل بین ایستگاهها در ایالات متحده تخصیص بسامدها توسط کمسیون ارتباطات فدرال انجام می گیرد
frequency analysis
تحلیل فرکانسی
frequency and timing standards
استانداردهای زمان بندی و تنظیم فرکانس
frequency angular
فرکانس زاویه ای
frequency band
باند بسامدی گستره ی پیوسته ای از بسامدها بین دو حد هر باند می تواند کانالهای متعددی داشته باشد مانند باند پخش رادیویی « ای ام» در محدوده 535 تا 1605 کیلوهرتز بسامدو محدوده طول موج تمام باندهای موجود در طیف رادیویی مدخل باند band آورده شده اند ، باند فرکانسی
frequency bandwidth
پهنای باند فرکانسی
frequency bridge
پل فرکانسی
frequency calibrator
درجه بند بسامد وسیله ای که سیگنالی بسیار دقیق با یک یا چند بسامد ثابت را برای درجه بندی سایر منابع بسامد تولید می کند
frequency change
تبدیل فرکانسی ، تغییر بسامد ، تبدیل بسامد
frequency changer
مبدل فرکانسی ، تغییر دهنده بسامد
frequency channel
کانال فرکانسی
frequency characteristic
منحنی مشخصه فرکانسی
frequency comb
شانه فرکانسی
frequency comparison
مقایسه فرکانسی
frequency compensation
تقویت بسامد
frequency component
مولفه فرکانسی
frequency composition
ترکیب فرکانسی
frequency compression feedback ( fcf )
پسخورد فشرده ساز فرکانس
frequency congestion
ازدحام فرکانسی
frequency control
کنترل فرکانسِِ‌
Frequency control techniques
تکنیک های کنترل فرکانس
frequency converter
مبدل فرکانس ، تبدیل گر بسامد ، تغییردهنده بسامد
frequency converter; frequency changer
مبدل بسامد مدار ، وسیله ، یا ماشینی که بسامد یک جریان متناوب را بدون تغییر ولتاژ یا تعداد فازها ، از مقداری به مقدار دیگر تغییر می دهد درگیرنده ی سوپر هترودین ، طبقات نوسانسار و آشکار ساز اول مخلوط کن با هم به عنوان مبدل بسامد عمل می کنند
frequency counter
بسامد شمار ابزاری برای اندازه گیری بسامد با استفاده از نوسانساز بلوری و مدارهای شمارنده ی رقمی می توان بسامدهای کم تا«آر- اف» و نیز زمان تناوب را اندازه گرفت برخی از بسامد شمار ها می توانند زمان خیز و پهنای پالس را نیز اندازه بگیرند
frequency curve
منحنی فرکانسی
frequency cutoff
بسامد قطع بسامدی که در آن بهره ی جریان ترانزیستور به میزان 3dB نسبت به مقدار بهره در بسامدهای میانی افت می کند
frequency dependence
وابستگی فرکانسی
frequency dependent
وابسته به فرکانس
frequency detector
آشکارساز فرکانس
Frequency deviation
انحراف فرکانس ، انحراف بسامدی 1 اوج اختلاف بین بسامد لحظه ای یک موج مدوله شده با بسامد حامل 2 Frequency drift
frequency differentiation
مشتق فرکانسی
frequency discriminator
ممیز بسامدی نوعی مدار ممیز که ولتاژ خروجی آن متناسب با انحراف یک سیگنال از تعداد بسامد تعیین شده ی خود است ، آشکار ساز مدولاسیون فرکانس
frequency distortion
اعوعاج فرکانسی ، اغتشاش بسامدی
frequency distortion; amplitude distortion; amplitude frequency distortion
اعوجاج بسامدی ؛ اعوجاج دامنه؛ اعوجاج بسامد-دامنه نوعی اعوجاج غیر خطی که طی آن مقدار نسبی مؤلفه های مختلف بسامدی یک موج ، در هنگام ارسال یا تقویت دچار تغییر می شوند اعوجاج بسامدی هنگامی روی می دهد که یک تقویت کننده ی شنیداری نتواند همه ی بسامدهای موجود در سیگنال ورودی را به شکل یکنواخت تقویت کند
frequency distribution
توزیع فرکانسی
frequency diversity
تنوع بسامدی؛چند بسامدی دریافت بسامدهای حامل مختلف در فواصل 500 هرتز یا بیشتر وبا مدوله سازی یکسان اساس آن بر این نکته است که محو شدگی در بسامدهای مختلف به صورت همزمان رخ نمی دهد و گیرنده می تواند در هر لحظه با انتخاب بسامد مربوط به سیگنال قوی تر اثر محو شدگی را به حداقل برساند
frequency- diversity radar
رادار چند بسامدی راداری که همزمان دو یا چند بسامد را ارسال می کند و مجهز به وسایلی برای ترکیب پژواکهای حامل یا انتخاب قوی ترین سیگنال از بین آنها در هر لحظه است
frequency divider
تقسیم کننده فرکانسی
frequency division
تقسیم فرکانسی
frequency division duplex
جداسازی فرکانسی مسیر رفت و برگشت
frequency- division multiaccess
دستیابی چندگانه با تقسیم بسامدی [ اف دی ام ای] نوعی سیستم مخابرات ماهواره ای تسهیمی که از یک روش قیاسی برای مدوله سازی سیگنالهای تلفنی استفاده می کند تکرار کننده های ماهواره توانایی پذیرش سیگنالهای متعدد با بسامدهای مختلف را در محدوده ی پهنای باند خود دارند
frequency division multiple access ( fdma )
دسترسی چند گانه با تقسیم فرکانسی
frequency division multiplexing
مالتی پلکسینگ تقسیم فرکانسی
frequency domain
حوزه فرکانس
frequency domain analysis
تحلیل حوزه فرکانس
frequency domain description
توصیف حوزه فرکانس
frequency domain method
روش حوزه ی فرکانس
frequency doubler
دوبرابر ساز بسامد طبقه ی تقویت کننده ای که مدار تشدید آن روی هماهنگ دوم بسامد ورودی تنظیم شده است در نتیجه بسامد خروجی دو برابر بسامد ورودی خواهد بود
frequency doublers
دو برابر کننده های فرکانس
frequency doubling
دو برابری فرکانس
frequency drift
انحراف فرکانس
frequency drift; frequency deviation
رانش بسامد؛انحراف بسامدی تغییر تدریجی بسامد یک نوسانساز یا فرستنده در اثر تغییر دما یا سایر عوامل تعیین کننده ی بسامد
frequency error
خطای فرکانسی
frequency- exchange signaling
سیگنالدهی تبادل بسامدی نوعی روش علامت دهی که در آن تغییر وضعیت با کاهش دامنه ی یک یا چند بسامد و افزایش دامنه ی یک یا چند بسامد دیگر انجام می پذیرد
frequency factor
فاکتور فرکانس
frequency filter
فیلتر فرکانس
frequency fluctuation
نوسان فرکانس
frequency frogging
تغییر بسامد الاکلنگی تبادل بسامدهای تخصیص یافته برای کانالهای حاملی به منظور حذف وزوز ، کاهش همشنوایی ، و کاهش نیاز به برابرسازی ، مدوله کننده های موجود در هر تکرار کننده ، یک گروه بسامد- پایین را به یک گروه بسامد-بالا و برعکس تبدیل می کنند
frequency function
تابع فرکانس
frequency hopping
جهش فرکانس
frequency hysteresis
پسماند بسامدی ناتوانی یک نوسانساز برای تغییر ملایم بسامد در هنگام تنظیم پیوسته ی آن ، به دلیل وجود خط انتقال طویل بین نوسانساز و بار
frequency independent
مستقل از فرکانس
frequency indicator
نشانگر فرکانس ، بسامد نما
frequency influence
تاثیر تداخل فرکانسی
frequency interlace
هم بافی بسامد به هم بافی بسامد سیگنالهای تداخلی یا طیف هماهنگهای بسامد پویش تلویزیونی ، باین ترتیب اثر سیگنالهای تداخلی به دلیل تغییر نحوه ی ظاهر شدن آنها در پویشهای متوالی به حداقل می رسد
frequency jumping
پرش فرکانس
frequency keying
کلید زنی بسامدی نوعی روش کلید زنی که طی آن بسامد حامل بین دو مقدار معین جابجا می شود
frequency leakage
پراکندگی فرکانسی
frequency lock
قفل بسامدی روشی برای بازیابی بسامد دقیق مدوله سازی و فرستنده های تک کنار- باندی ، که در گیرنده های تک کنار -باندی با حامل حذف شده و در سیستمهای مخابره ی حامل از طریق خطوط نیرو به کار می رود
frequency measurement
اندازه گیری فرکانس
frequency meter
بسامد سنج وسیله ای برای اندازه گیری بسامد جریان متناوب ، فرکانس سنج
frequency mixer
مخلوط کننده فرکانس
frequency- modulated jamming
اخلال بسامد-مدوله شده نوعی روش اخلال الکترونیکی که در آن سیگنال«آر -اف» با دامنه ی ثابت حول یک بسامد میانی تغییر می کند و سیگنالی با پوشش گسترده ی بسامدی تولید می شود
frequency- modulated laser
لیزر بسامد- مدوله شده لیزر هلیم -نئون یا انواع دیگر لیزر که سلول مدوله سازی فراصوتی آن ، سیگنال بسامد-مدوله شده ی تصویری را روی باریکه ی خروجی لیزر سوار می کند
frequency modulation
مدوله سازی بسامد[اف ام] نوعی مدوله سازی که در آن بسامد لحظه ای موج مدوله شده به میزانی متناسب با مقدار لحظه ای موج مدوله کننده با بسامد حامل اختلاف دارد دامنه ی موج مدوله شده ثابت است سیستم پخش با مدوله سازی بسامد عملاً در مقابل تداخلهای محیطی یا مصنوعی ایمن است ، تحمیل بسامدی
frequency modulation ( fm )
مدولاسیون فرکانس
frequency- modulation receiver
گیرنده ی مدوله سازی- بسامد نوعی گیرنده ی رادیویی که امواج مدوله شده با بسامد را دریافت و آنها را به امواج صدای متناظر در خروجی تبدیل می کند
frequency -modulation recording
ضبط مدوله سازی -بسامد روشی در ضبط داده ها که در آن سیگنال قیاسی به انحرافهای بسامدی حول یک بسامد مرکزی تبدیل می شود
frequency- modulation transmitter
فرستنده ی مدوله سازی -بسامد نوعی فرستنده ی رادیویی که امواج مدوله شده با بسامد ارسال می کند
frequency monitor
ناظر بسامد ابزاری که میزان انحراف بسامد حامل یک فرستنده را از مقدار تخصیصی خود نشان می دهد
frequency multiplication
ضرب فرکانسی
frequency multiplier
ضرب کننده ی بسامدی نوعی ترادیسنده یا مدار مبدل هماهنگ که بسامد سیگنال خروجی آن مضرب صحیحی از بسامد ورودی است ، ضرب کننده فرکانس
frequency of errors
فرکانس خطا
frequency of operation
فرکانس کار
frequency of oscillation
فرکانس نوسان
frequency of resonance
فرکانس تشدید
frequency of vibration
فرکانس ارتعاش
frequency overlap
همپوشی بسامدی بخشی از کانال تلویزیونی 6MHZ که برای هر دو سیگنال تک رنگ و رنگ نمایی مشترک است همپوشی بسامدی در واقع یک نوع اشتراک باند است ، همپوشی فرکانس
frequency overlapping
هم تداخل فرکانس
frequency pulling
کشیدن بسامد تغییر بسامد یک نوسانساز در اثر تغییر امپدانس بار
frequency pulsing
پالس دهی بسامدی کار متناوب نوسانساز بین دو بسامد مختلف شروع نوسان در یک بسامد شرایط لازم برای نوسان در بسامد دوم را مهیا می کند و برعکس
frequency pushing
رانش بسامد تغییر بسامد کاری یک نوسانساز در اثر تغییر ولتاژ بایاس در محدوده ی تعریف شده
frequency range
گشتره فرکانسی ، گستره ی بسامدی گستره ی مفیدی از بسامدها که توسط سیستم ارسال در موقع ترکیب با مدارهای مختلف و در شرایط کاری گوناگون قابل استفاده است در حالی که پهنا باند گستره ی بسامدی مفید را برای مدارها و شرایط کاری ثابت تعریف می کند ، محدوده فرکانس
frequency record
ثبت فرکانس
Frequency regulation market
تنظیم بازار فرکانس
frequency regulator
تنظیمگر بسامد مداری که بسامد مولد « ای سی» را در مقدار معینی نظیر رله ی « قمیش » دار ( reed relay)مشدد ، تثبیت کننده فرکانس
frequency response
پاسخ فرکانسی
frequency reuse
استفاده مجدد از فرکانس
frequency run
گردش بسامدی مجموعه آزمایشهایی که برای تعیین مشخصه ی پاسخ دامنه بسامد یک خط انتقال ، مدار ، یا قطعه انجام می شود
frequency- scan antenna
آنتن پویش - بسامدی آنتنی که پویش آن در بعد نوسانگر به صورت رفت وبرگشتی روی باند بسامد مطلوب
frequency selection
انتخاب فرکانس
frequency- selective ringing
زنگ بسامد- گزین استفاده از دو یا چند بسامد متفاوت برای زنگ تلفن به همراه زنگهایی با تنظیم مکانیکی یا الکتریکی که تنها در یکی از بسامدهای زنگ کار می کنند
frequency selective surface
سطح انتخابگر فرکانسی
Frequency selective surfaces
سطوح گزیننده فرکانس
frequency separation
جدایی بسامدی اختلاف بین بسامدهای ورودی و خروجی ( دریافت و ارسال ) در یک تکرار کننده های باند آماتوری 10 متر معمولاً به اندازه 100 مگاهرتز از هم جدا شده اند ، جداسازی فرکانس
frequency separator
جداساز بسامد مداری در گیرنده ی تلویزیون سیاه و سفید یا رنگی که پالسهای همزمانی افقی و عمودی رااز هم جدا می کند
frequency shift
انتقال بسامد تغییر در سامد یک فرستنده یا نوسانساز رادیویی
frequency shift keying ( fsk )
کلید زنی انتقال فرکانس
frequency shifting
انتقال فرکانسی
frequency spectrum
طیف فرکانسی
frequency splitting
شکافت بسامدی انتقال سریع و نامطلوب بسامد خروجی یک مگنترون که در اثر تغییر دوره ای بین دو مدکاری روی می دهد
frequency stability
پایداری بسامدی توانایی یک نوسانساز در حفظ بسامد مورد نظر ، بر حسب درصد انحراف از بسامد تخصیص یافته بیان می شود ، پایداری فرکانسی
frequency stabilization
پایدار سازی بسامد روند کنترل بسامد میانی یک نوسانساز به گونه ای که نسبت به بسامد مبنا بیشتر از حد مشخص اختلاف نداشته باشد ، پایدار سازی فرکانسی
frequency stabilizer
پایدار ساز فرکانس
frequency standard
بسامد استاندارد نوسانساز پایداری که بسامد آن معمولاً توسط بلور ، دیاپازون ، یا ساعت اتمی کنترل می شود و عموماً برای درجه بندی بسامدها به کار می رود
frequency structure
ساختار بسامد
frequency swing
نوسان بسامد 1 انحراف لحظه ای بسامد موج گسیل شده نسبت به بسامد مسانی و در هنگام مدوله سازی بسامد 2 اختلاف بین بیشترین و کمترین مقادیر طراحی شده ی بسامد لحظه ای در سیستم مدوله سازی بسامد
frequency synthesizer
بسامد ساز ؛ ترکیب کننده باسامد مداری که امکان انتخاب بسامدهای متعدد را از طریق کلید گردان 10 وضعیتی یا ردیفی از 10 کلید فشاری فراهم می کند این دستگاه می تواند بخشی از یا تمام طیف رادیویی از « دی سی» گرفته تا محدوده ی گیگاهرتز را پوشش دهد همچنین انواع شکل موجهای پالسی ، سینوسی ، مربعی و مثلثی قابل انتخاب است بسامدهای خروجی به وسیله ی یک یا چند نوسانساز بلوری کوارتز تولید می شوند معمولاً یکی از آنها بلور کوارتز یک یا پنج مگاهرتزی است که به کمک مدارهای مولد هماهنگ ، مقسم ریال ضرب کننده و مخلوط کننده بسامدهای دیگر را به صورت مستقیم یا غیر مستقیم می سازد
frequency -to- voltage converter
مبدل بسامد - ولتاژ مبدلی که ولتاژ خروجی قیاسی آن متناسب با بسامد سا آهنگ تکرار سیگنال ورودی است که از شارینج ، دورسنج ، یا سایر وسایل مولد« ای سی» می آیند در سیستم کنترل فرایند از پسخورد این ولتاژ خروجی برای تنظیم فرایند استفاده می شود از این مبدلها برای پایدارسازی و خطی سازی نوسانسازهای کنترل شونده باولتاژ نیز استفاده می شود
frequency tolerance
تحمل بسامد ؛ رواداشت بسامد حد مجاز انحراف بسامد حامل یک فرستنده نسبت به مقدار مشخص شده
frequency transformation
تبدیل فرکانس
frequency transformer
مبدل فرکانس
frequency tripler
سه برابر ساز بسامد تقویت کننده یا وسیله ی دیگری که بسامد ولتاژ خروجی آن اطلاعات استفاده می کند ، سه برابر کننده فرکانس
Frequency tuning
تنظیم فرکانس
frequency -type telemeter
دورسنج بسامدی نوعی دورسنج که از بسامد سیگنال برای نقل و انتقال اطلاعات استفاده می کند
frequency value
مقدار فرکانس
Frequency variation
تغییرات فرکانس
frequency response
پاسخ فرکانسی
frequency-changer crystal
بلور تغییر دهنده بسامد
frequency-deviation meter
انحراف سنج بسامد وسیله ای که دفعات انحراف فرستنده ی پخش را از بسامد حامل تخصیص یافته ی خود نشان می دهد
frequency-division multiplex
تسهیم با تقسیم بسامدی[اف دی ام] نوعی سیستم تسهیم برای ارسال دو یا چند سیگنال روی یک مسیر مشترک از طریق قطع و وصل باندهای بسامدی مربوط به هر سیگنال
frequency-domain reflectometer
بازتاب سنج بسامدی نوعی بازتاب منبع تنظیم شده که با روبش باند بسامدی و تحلیل بازتابهای رسیده می تواند ضرایب بازتاب و امپدانس موجبرها را در گستره ی بسامدی وسیع اندازه بگیرد
frequency-doubling transponder
تراپاسخگر دوبرابر ساز بسامد تراپاسخگری که بسامد سیگنال را پیش از ارسال مجدد ، دو برابر می کند
frequency-hour
بسامد-ساعت ارسال یک بسامد برای یک ساعت مطابق با سیستم پخش بین المللی امواج کوتاه
frequency-independent antenna
آنتن مستقل از بسامد آنتنی که عملکرد آن در بسامدهای بالاتر از یک حد مشخص ، اساساً مستقل از خود بسامد است
frequency-modulated cyclotron
سیکلوترون تحمیل بسامدی
frequency-modulated radar
رادار بسامد- مدوله شده رادار موج- پیوسته ای که بسامد حامل آن متناوباً با یک آهنگ معین کم و زیاد می شود بسامد زنش بین پژواک برگشتی و موج ارسال در لحظه ی ورود پژواک متناسب با مسافت است
frequency-modulated radio altimeter
ارتفاع سنج رادیویی بسامد- مدوله شده نوعی ارتفاع سنج هواپیما که ارتفاع مطلق را از چند فوتی سطح زمین تا حدود 500 فوت(1/5 کیلومتر) به دقت نشان می دهد بسامد موج رادیویی تابش شده به طرف پایین ، به طور پیوسته و با آهنگ مشخصی کم و زیاد می شود بخشی از انرژی فرستنده به ورودی گیرنده داده می شودتا با انرژی بازتابنده از سطح مخلوط شود زنش بین امواج مستقیم وبازتابیده که برابر با تغییر بسامد فرستنده در فصله ی زمانی رفت و برگشت موج است ، مستقیماً ارتفاع را نشان می دهد
frequency-modulated scanning sonar
سونار پویشگر بسامد- مدوله شده نوعی سونار پویشگر که بسامد فرستنده ی آن به روشهای الکترونیکی با آهنگ ثابت و برای چند ثانیه کاهش می یابد ، سپس ناگهان به مقدار اولیه برگشته و این روند تکرار می شود طنین پژواکهای برگشتی با موقعیت هدف مرتبط است عیب عمده ی این سونار وجود خطای دوپلر در هنگام حرکت نسبی بین فرستنده و هدف است
frequency-modulation broadcast band
باند پخش مدوله سازی-بسامد باند بسامدی از 88 تا 108 مگاهرتز که برای پخش رادیویی با مدوله سازی بسامد استفاده می شود
frequency-modulation broadcast channel
کانال پخش مدوله سازی -بسامد باند بسامدی به پهنای 200KHZ در باند پخش مدوله سازی بسامد که توسط بسامد میانی خود مشخص می شود بسامدهای تخصیص یافته از 88/1 مگاهرتز شروع می شود و در 100 پله متوالی با فواصل 0/2 مگاهرتزی تا بسامد 107/9 مگاهرتز ادامه پیدا می کنند
frequency-modulation tuner
تنظیمگر مدوله سازی -بسامد تنظیمگری که از یک تقویت کننده ی «آر- اف» مبدل ، تقویت کننده ی «آی-اف» و مدوله زدای سیگنالهای مدوله شده با بسامد تشکیل شده است و سیگنال شنیداری سطح-پایین را به تقویت کننده ی شنیداری و بلندگو توحیل می دهد
frequency-regulated powersupply
منبع تغذیه بسامد- تنظیم شده نوعی منبع تغذیه ی «ای سی» که پارامترهای اصلی آن گستره و درصد تنظیم بسامد خروجی است ولتاژ خروجی نوعاً تنظیم شده است یک نوسانساز توان که با منبع تغذیه ی «دی سی» کار می کند ، بسامد خروجی را تولید می کند
frequency-selective surface
سطح بسامد - گزین آرایه ای از عناصر تشدیدی غیر فعال که در بسامد تشدید به عنوان بازتابنده عمل می کنند امادر سایر بسامدها انرژی « آر- اف» را بدون هیچگونه تضعیفی عبور می دهند از این ویژگی در سیستمهای ردگیری ریزموج و رادار استفاده می شود
fundamental- frequency magnetic modulator
مدوله ساز مغناطیسی بسامد- بنیادی نوعی مدله سازی مغناطیسی که خروجی آن در بسامد بنیادی تغذیه کار می کند
i demodulator
مدوله زدایی « آی» مدوله زدایی که در آن سیگنال رنگ نمایی و سیگنال نوسان ساز رگبار رنگ با هم ترکیب نی شوند و سیگنال « آی» در گیرنده ی تلویزیون رنگی بازیابی می شود
i-demodulator
تحمیلزدای آی
light modulator
مدوله کننده نوری ترکیبی از یک منبع نور ، یک سیستم اپتیکی مناسب ، و وسیله ای برای تغییر نور تولید شده به منظور ایجاد شیار صدای نوری به روی فیلم تصویر - متحرک
line - type modulator
مدوله ساز نوع خط متداولترین شکل مدوله ساز برای پالس دهی فرستنده ی مگسنترون نوعاً دارای تغذیه ی ولتاژ - بالا است شبکه ی شکل دهی پالس ( پی اف ان ) ، یک پالس مستطیلی در کاتد مگنترون تولید می کند که ولتاژ و جریان آن برای وادار ساختن مگنترون به نوسان کفایت می کند شبکه ی ( پی اف ان ) در فاصله ی بین پالسها شارژ می شود و یک پالس راه انداز تیراترون را آتش می کند که با اتصال کوتاه ورودی به ( پی اف ای ان ) موجب ظاهر شدن پالسی در خروجی ترانسفورمر می شود
magnetic modulator
مدوله کننده ی مغناطیسی مدوله کننده پالس کاتدی برای مکنترونهای رادار که بر اساس مشخصه های اشباع القا گرها عمل می کند این مدوله کننده به لامپ تیراترون یا قطعه سوییچ کننده نیازی ندارد القا گرها انرژِ خود را با تشدید از طریق خازنهای موازی در یک شبکه پی به کاتد مگنترون منتقل می کنند
magnetooptical modulator
مدوله کننده مغناطیسی -نوری آرایشی برای مدوله کردن یک باریکه نور با عبور آن از یک بلور لعلی ایتریوم -آهن این بلور با استفاده از میدان مغناطیسی برای ایجاد گردش نوری ، شدت نور را مدوله می کند
mechanical modulator
مدوله کننده های مکانیکی قطعه ای که موج حامل رابا حرکت دادن بعضی از قسمتهای عنصر مدار ، تغییر می دهد مثلا ً صفحات خازن متغیر موتوردار یا برشگرهای موتور دار
modulator
مدولاتور
optical modulator
مدوله کننده نوری قطعه ای برای مدوله کردن یا بریدن باریکه ای از انرژِ تابشی تیغه های تنظیم ، قطعات موتوری و قطعات ارتعاشگر در بسامدهایی تا چندین هزار هرتز کار می کنند در حالی که قطعات الکترو نوری در بسامدهایی تا حدود گیگاهرتز عمل می کنند
optoacoustic modulator
مدوله کننده نور - صوتی مدوله کننده ای که در آن موج صوتی و باریکه نور همدوس آن در محیط انتقالی مانند یک بلور مولیبدت سرب بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند این مدوله کننده می تواند باریکه لیزر را منحرف و مدوله کند
parametric modulator
مدوله کننده پارامتری مدوله کننده ای بر اساس تغییرات پارامتر رآکتانس یک عنصر ذخیره کننده انرژی برای ایجاد مدوله سازی
product demodulator
دمدوله کننده ضربی دمدوله کننده ای که خروجی آن حاصلضرب ولتاژ ورودی مدوله شده دامنه و سیگنال ولتاژ نوسان ساز محلی با بسامد حاصل است با استفاده از فیلتر مناسب با مدوله سازی اولیه می شود
product modulator
مدوله کننده ضربی مدوله کننده ای که خروجی آن متناسب با حاصلضرب ولتاژهای سیگنال مدوله کننده است سپس به طور معمول ، حامل حذف می شود
pulse modulator
مدوله کننده پالس قطعه ای که پالسها را به عنصر مداری اعمال می کند که مدوله سازی در آن انجام می شود
q demodulator
دمدوله کننده Q دمدوله کننده ای که سیگنال رنگ نمایی را با سیگنال نوسان ساز برست رنگ که 90 درجه فاز آن جابه جا شده است ، ترکیب می کند تا سیگنال Q را در گیرنده تلویزیونی رنگی ، بازیابی کند
q-demodulator
تحمیل زدای کیو
reactance modulator
مدوله کننده رآکتانسی مدوله کننده ای که رآکتانس آن می تواند مطابق با دامنه لحظه ای ولتاژ مدوله کننده تغییر کند مدوله کننده راکتانسی مداری است که مدوله سازی فاز یا بسامد را انجام می دهد
remodulator
باز مدوله کننده مداری که مدوله سازی دامنه را به مدوله سازی جا به جایی - بسامد صوتی ، برای ارسال سیگنالهای فکس روی کانال صدای بسامد رادیویی ، تبدیل می کند
ring modulator
مدوله کننده حلقوی مدوله کننده ای که دارای چهارعنصر دیود متصل له طور سری است این دیود ها حلقه ای را می سازد که جریان در آن ، در یک جهت به آسانی جاری می شود اتصالهای ورودی و خروجی در چهار نقطه گره حلقه ساخته می شوند این مدار می تواند مدوله کننده متعادل ، مدوله کننده یا آشکار ساز فاز باشد
second - harmonic magnetic modulator
مدوله کننده مغناطیس هماهنگ دوم مدوله کننده مغناطیسی که بسامد خروجی آن دو برابر بسامد منبع تغذیه است
sonar modulator
مدوله کننده سونار مدوله کننده ای که بسامد سیگنال تولید شده با فرستنده سونار را مدوله می کند
spark- gap modulator
مدوله کننده ی شکاف جرقه مدوله کننده ای که از شاف جرقه ی کنترلب شده ای برای مدوله کردن حامل استفاده می کند
spark-gap modulator
تحمیل گر دهانه جرقه ای
square law modulator
مدوله کردن مجذوری
square-wave modulator
مدوله کننده موج مربعی مدوله کننده ای که ولتاژ خروجی AF موج مربعی ، معمولاً با بسامد 1kHz ، برای مدوله سازی منابع سیگنال RF مانند کلایسترونها ، تحویل می دهد
traveling - wave light modulator
مدوله کننده نور موج - عبوری خط انتقال دو رسانایی که در آن مقداری از دی الکتریکی ماده الکترواپتیکی است که می تواند باریکه لیزر را مدوله کند ضریب شکست این ماده و در نتیجه سرعت نور در آن با اعمال میان الکتریکی تغییر می کند مواد دی الکتریک مناسب شامل بلورهای مکعبی و کلرید مس و سولفید روی هستند مقدار عدم تطبیق بین سرعت انتشار نور د داخل بلور و سرعت سیگنال ریز موج ارسال شونده در بسامد معین پهنای باند مدوله کننده را تعیین می کند
ultrasonic light modulator
مدوله کننده نور فراصوتی مدوله کننده نوری که از عملکرد امواج فراصوتی بر روی باریکه نور عبوری از داخل سیال استفاده می کند
vacuum-tube modulator
مدوله کننده ی لامپ خلأ مدوله کننده ی دارای لامپ خلأ که عنصر مدوله ساز برای سوار کردن سیگنال اطلاعات روی حامل است

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن