معنی harmonic conversion transducer

مهندسی برق

harmonic conversion transducer

ترادیسنده ی تبدیل هماهنگ ترادیسنده ی مبدلی که بسامد سیگنال خروجی آن مضرب یا کسری از بسامد ورودی است ومشابه یک مضرب کننده یا مقسم بسامد عمل می کند

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی harmonic conversion transducer

ac transducer

ترادیسنده ی ( ای سی ) ترادیسنده ای که برای کار صحیح نیازمند منبع ولتاژ ( ای سی ) است

active transducer

تراد پسنده ی فعال تراد پسنده ای که دارای یک منبع انرژی است ، سیستم ثابت انتقال

analog to digital transducer

مبدل قیاسی ، رقمی

analog transducer

مبدل ( ترانسد یوسر ) قیاسی

bayaard-alpert vacuum transducer

ترادیسنده ی خلأ بایارد- آلپرت نوعی اندازه گیر خلأ با کاتد داغ که برای سنجش خلأ بسیار بالا به کار می رود دارای یک کلکتور سیمی نازک از جنس نیکل د مرکز است و فیلامان و کاتد آن در خاج شبکه واقع شده اند ، اما طرز کار آن مشابه با اندازه گیر استاندارد خلأ با کاتد داغ ( hot-cathode vacuum gage) است گستره ی گاری آن از 4× 10 به توان 10- تا 5× 10 به توان -2 توریچلی (Torr ) است

bender transducer

ترادیسنده ی خم کن نوعی ترادیسنده که با خم شدن عنصر خم کن تولید ولتاژ می کند

bidirectional transducer

ترادیسنده ی دوسویه ترادیسنده ای که از یک موقعیت ، مرجع می تواند در هر دو جهت مثبت و منفی اندازه گیری را انجام دهد

billateral transducer

ترادیسنده ی دو طرفه ترادیسنده ای با توانایی ارسال اطلاعات در دو جهت و بین حد اقل دو نقطه

capacitance transducer

مبدل ( تراگردان ) خازنی

capacitive transducer

ترادیسنده ی خازنی عنصری که تغییرات ظرفیت متغیرهایی نظیر شتاب ، تغییر مکان ، شارش ، سطح شاره ، نیرو ، خلأ ، فشار ، سرعت ، و امواج صدا را حس می کند

Current Transducer

مبدل جریان

depth transducer

ترادیسنده ی عمیق نوعی ترادیسنده ی فراصوتی که همچون یک گوینده ، رگبارهایی از انرژی صوتی را ارسال و همچون یک میکروفون به پژواکهای بررگشتی گوش می کند در سیستمهای سونار ، انرژِ صوتی با زاویه ای نسبت به خط قائم به زیر آب ارسال می شود در حالی که در سایر سیستمها باریکه در قطاع زاویه ای پویش می شود سونار مخصوص زیر دریاییها با ارسال باریکه ی صدا به سمت بالا عمق زیر سطح یخ را تعیین می ند ترادیسنده ی مورد استفاده در عمق یابها و ماهی یابها از جنس سرامیکهای پیزو الکتریکی هستند که در 50 یا 200 نوسان می کنند بسامدهای بالا بیشتر از بسامد های پایین جذب آب می شوند بنابر این ترادیسنده 50 برای عمقهای بیشتر از 40 فیت مناسب تر است در حالی که نوع 20 کیلو هرتز دقت تفکیک پذیری بهتری دارد

differential transducer

ترادیسنده ی تفاضلی ترادیسنده ای که با حس همزمان دو متغیر ، خروجی متناسب با اختلاف آنها تولید می کند

digital transducer

تراد یسنده رقمی ترادیسنده ای که کمیاب فیزیکی را اندازه گیری و اطلاعات را به جای سیگنالهای پیوسته ی ولتاژ یا جریان به صورت سیگنالهای رقمی رمزی ارسال می کند

digital to analog transducer

ترا گردان رقمی به قیاس

digital transducer

تراگردان رقمی

displacment transducer

ترادیسنده ی جابه جایی نوعی ترادیسنده که حرکت خطی یا زاویه ای را به سیگنال الکتریکی تبدیل می کند برای این منظور از روشهایی نظیر القا کنایی متغیر ، خازن متغیر ، و مدارهای ترانزیستوری یا لامپی استفاده می شود

dual - mode transducer

ترادیسنده ی دومدی ترادیسنده ای که به منظور انتخاب یکی از دو حالت قطبیدگی ، در داخل موجبر دایره ای کار گذاشته یم شود

electroacoustic transducer

ترادیسنده ی الکترو آکوستیک ترادیسنده ای که امواج الکتریکی را دریافت و آنها را به امواج آکوستیک تبدیل می کند و یا بر عکس

Electromagnetic Acoustic Transducer

ترنسدیوسر صوتی الکترومغناطیسی

electromagnetic transducer

ترادیسنده ی الکترومغناطیسی ترادیسده ای که اساس کار آن تولید نیروی محرکه ی الکتریکی در رسانا یاپیچکی است که در جهت عمود بر خطوط شار مغناطیسی حرکت می کند ، مبدل الکترومغناطیسی

electromechanical transducer

ترادیسنده ی الکترومکانیکی ترادیسنده ای که امواج را از یک سیستم الکتریکی دریافت و به یک سیستم مکانیکی تحویل می دهد و یا بر عکس

harmonic

هارمونیک

harmonic analysis

آنالیز هارمونیکی ، تحلیل هماهنگ 1 روشی برای شناسایی و ارزیابی هماهنگهای تشکیل دهنده ی یک شکل موج مختلط نظیر ولتاژ ، جریان یا هر کمیت متغیر دیگر 2 تعریف یک تابع معین به صورت مجموعی از جملات سینوسی و کسینوسی که تقریباً با خود تابعی برابرند مانند سری فوریه

harmonic analyzer; hamonic wave analyzer

تحلیلگر هماهنگ ؛ تحلیلگر موج هماهنگ تحلیلگری که قدرت هر مؤلفه بسامدی در یک موج مختلط را اندازه می گیرد

harmonic antenna

آنتن هماهنگ آنتنی که طول الکتریکی آن مضرب صحیحی از نصف طول موج در بسامد کار فرستنده یا گیرنده است

harmonic attenuation

تضعیف هماهنگ تضعیف مؤلفه هماهنگ نامطلوب در خروجی فرستنده ، مثلاً ه کمک یک شبکه ی پی که رآکتانس موازی آن برای امپدانس صفر در بسامد هماهنگ مورد نظر تنظیم می شود

Harmonic compensation

جبران هارمونیک

Harmonic component analysis

تحلیل مولفه هارمونیک

harmonic content

مانده هارمونیک ، محتوای هماهنگ مؤلفه های باقیمانده بعد از حذف بسامد بنیادی از موج مختلط

harmonic current

جریان هارمونیکی

harmonic distortion

اعوجاج هارمونیکی ، اعوجاج هماهنگ نوعی اعوجاج غیر خطی که در آن هماهنگهای نامطلوب سیگنال سینوسی ورودی به دلیل رفتار غیر خطی مدار ایجاد می شوند ، اعوعاج هماهنگ ، اغتشاش هارمونیک

Harmonic distortions

اعوجاج های هارمونیک

harmonic elimination

حذف هارمونیک

harmonic expansion

بسط هماهنگ

harmonic filter

پالایه ی هماهنگ پالایه ای که برای حذف یک هماهنگ نامطلوب تنظیم شده است

harmonic generator

مولد هماهنگ مولدی که همراه با بسامد بینادی هماهنگهای آن را نیز با قدرت مناسب تولید می کند

harmonic interference

تداخل هماهنگ تداخلی که بر اثر حضور هماهنگهای در خروجی فرستنده ی رادیویی ایجاد می شود

harmonic load flow

پخش بار هارمونیکی

harmonic mitigation

کاهش هارمونیک

Harmonic mitigation techniques

تکنیک های کاهش هارمونیک

harmonic oscillation

نوسان هماهنگ

harmonic responce

پاسخ هماهنگ

harmonic selective ringing

تلفن اختصاصی همساز

harmonic source identification

تشخیص منبع هارمونیکی

harmonic spectrum

طیف هماهنگ

Harmonic Transformer Modeling

مدل سازی هارمونیکی ترانسفورماتور

harmonic violation

اعوجاج هارمونیکی

harmonic wave

موج هماهنگ

harmonic; harmonic component; harmonic frequency

هماهنگ ؛ هارمونیک ؛ مؤلفه هماهنگ ؛ بسامد هماهنگ مؤلفه سینوسی یک موج متناوب که بسامد آن مضرب صحیحی از بسامد بنیادی است بامد هماهنگ دوم دو برابر بسامد بنیادی یا هارمونی اول است

harmonics

هارمونیکها

harmonics injection

تزریق هارمونیک

harmonics mitigation

کاهش هارمونیک ها

interdigital transducer

ترادیسنده انگشتی متداخل دو الگوی فلزی شانه مانند و متداخل بر روی یک بستر پیزو الکتریکی نظر کوارتز که ولتاژهای ریز موج را به امواج آکوستیک سطحی تبدیل می کند و یا بر عکس

linear transducer

ترادیسنده ی خطی ترادیسنده ای که خروجی آن تناسب مستقیم با ورودی دارد

magnetoelectric transducer

ترادیسنده مغناطیسی - الکتریکی ترادیسنده ای که ولتاژ تولید شده در اثر حرکت رسانا در میدان مغناطیسی را اندازه گیری می کند

magnetostriction transducer

تراگردان مغناطوکشسان تراگردان سوناری که جریان متناوب را به انرژی صوتی با همان بسامد تبدیل می کند و انرژ صوتی را به شکل باریکه ای در می آورد تعداد زیادی از لامپهاو پیچکهای نیکلی یا آلیاژ نیکلی در یک آرایش سری -موازی به یکدیگر متصل می شوند انتهای هر لامپ باغشایی که در ارتباط با امواج دریاست ، تماس دراد این تراگردان به صورت میکروفونی برای برگرداندن پژواک نیز عمل می کند

passive transducer

تراگردان غیر فعال تراگردانی که شامل هیچ منبع توان داخلی نیست

photoelectric transducer

تراگردان فتوالکتریک تراگردانی که تغییرات انرژی نور را به تغییرات انرژی الکتریکی تبدیل می کند

piezoelectyric transducer

تراگردان پیزو الکتریک تراگردانی که ولتاژ خروجی آن با تغییر شکل ماده بلوری یا سرامیکی دارای ویژگیهای پیزو الکتریک ایجاد می شود

position sensor , position rtransducer

حسگر موقعیت ، تراگردان موقعیت قطعه ای که موقعیت را اندازه می گیرد و مقدار اندازه گیری شده را به شکل مناسبی برای ارسال تبدیل می کند

resistive transducer

تراگردان مقاومتی حسگر یا تراگردانی که عملکرد آن بر اساس تغییر ایجاد شده در مقاومت ناشی از کمیت تحت اندازه گیری است که شامل تبدیل کمیتهایی از قبیل سرعت سیال ، نیرو ، بار ، کرنش مکانیکی ، فشار و دما به خروجیهای الکتریکی است

reversible transducer

تراگردان بر گشت پذیر تراگردانی که تلفات آن مستقل از جهت انتقال است

rotary varible differntial transducer

تراگردان تفاضلی متغیر گردان ترا گردان القایی که با اصول مشابه با تراگردان تفاضلی متغییر خطی [LVDT] عمل می کند و می تواند جابه جایی زاویه ای و گشتاور را ندازه گیری کند

scanning transducer

تراگردان پویش تراگردان سونار چند عنصری که عناصر آن به طور دایروی آرایش یافته اند و به ترتیب به طور الکترونیکی سوییچ می شود تا عملکردی معادل با پویش را بدون حرکت مکانیکی داشته باشند

self - generating transducer

تراگردان خود مولد تراگردانی که به تحریک الکتریکی خارجی برای ایجاد سیگنالهای خروجی معین شده نیاز ندارد

sonar transducer

تراگردان سونار تراگردانی که زیر آب برای تبدیل انرژی الکتریکی به انرژی صوتی و انرژی صوتی به انرژی الکتریکی به کار می رود

symmetrical transducer

تراگردان متقارن تراگردانی که امکان تبادل بین همه زوجهای معین پایه را بدون تاثیر روی ارسال فراهم می کند زیرا امپدانس تصور ورودی و خروجی آن برابر است

transducer

ترنسدیوسر ، تراگردان واژه ای عمومی برای هر قطعه یا حسگری که انرژی را از شکلی به شکل دیگر تبدیل می کند مثلاً از انرژی صوتی به انرژی الکتریکی یا مکانیکی بلندگوها ، میکروفونها ، هدهای ضبط سنجنده های کرنش نمونه هایی از تراگردانها هستند ، مبدل ، تراگردان

ultrasonic transducer

تراگردان فراصوتی تراگردانی که انرژی AC بالاتر از 20KHz را به ارتعاشهای مکانیکی با همان بسامد تبدیل می کند و معمولاً پیزوالکتریک یا مغناطو - تنگشی است

unilateral transducer

ترگردان یک طرفه تراگردانی که امواج خروجی آن نمی توانند روی امواج ورودی آن اثر بگذارند

variable - inductancc transducer

تراگردان اندوکتانس - متغیر تراگردانی که ولتاژ خروجی آن تابعی از تغییرات عنصری با اندوکتانس متغیر است

variable - reluctance transducer

تراگردان رلاکتانس - متغیر تراگردانی که حاوی تکه ای از ماده مغناطیسی است که جا به جایی در حال اندازه گیری آن را بین دو پیچک حرکت می دهد این حرکت رلاکتانس پیچکها و در نتیجه امپدانس آنها را تغییر می دهد

variable - resistance transducer

تراگردان مقاومت متغیر تراگردانی که سیگنال خروجی آن به تغییرات مقاومتی بستگی دارد

variable -capacitance transducer

تراگردان خازن متغیر تراگردانی که پارامتر یا تغییرات پارامتری را با تغییرات خازنی اندازه می گیرد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معنی harmonic conversion transducer

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی harmonic conversion transducer

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما