معنی machine word

مهندسی برق
machine word
لغب ماشین تعداد استانداردی از نویسه ها که کامپیوتر در هر انتقال به طور معمول به کار می برد مثلاً ماشینی می تواند به طور معمول اعداد یا دستو رالعملهایی را با واحد های 36 رقمی دودویی به کار برد
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی machine word
binary word
کلمه دودویی
buzzword
رمز واژه
codeword
کلمه رمز
keyword
واژه کلیدی
lattice netword
شبکه ی مشبک شبکه ای از چهار شاخه ی سری متصل به هم که یک توری ( مش ) را به وجود می آورند دو نقطه ی اتصال غیر مجاور هم به عنوان پایانه های ورودی و دو نقطه ی اتصال باقیمانده به عنوان پایانه های خروجی شبکه عمل می کنند
machine
ماشین
machine check
بازبینی ماشین بازبینی خودکار در کامپیوتر یا بازبینی برنامه ریزی شده عملکردهای ماشین
Machine Design
طراحی ماشین
machine error
خطای ماشین انحراف داده های پردازش شده در کامپیوتر از مقدار صحیح به دلیل اشکال در دستگاه
machine independence
مستقل از ماشین
machine instruction
دستوالعمل ماشین دستورالعمل نوشته شده به زبا ماشین که مترجم ( کامپایلر ) بتواند بدون ترجمه ، آن را تشخیص دهد و محاسبه کند
machine language
زبان ماشین
machine language program
برنامه به زبان ماشین
machine language; machine code
زبان ماشین ، رمز ماشین 1 شکلی از اطلاعات که کامپیوتر بتواند از آن استفاده کند مانند اطلاعات روی دیسک لغزان یا دیسک سخت 2 نویسه ها یا دستوالعملهای ارائه شده به شکلی که کامپیوتر بتواند بدون تبدیل برگردان یا تفسیر برمانه ریزی شده آنها را پردازش کند در زبان ماشیم مقدار هر بیت در هر دستوالعمل برنامه باید به صورت دودویی ، خشن خشنی یت شانزده شانزدهی نوشته شود
machine learning
یادگیری ماشین قابلیت ماشین در اطلاح عملکرد خود بر اساس عملکرد قبلی
machine maintenance
نگه داری ماشین
machine program
برنامه ماشین
machine ringing
زنگ ماشینی
Machine-Infinite bus system
سیستم باس ماشین نامحدود
machinery
ماشین آلات
serial by word
سریال لغتی حافظه کامپیوتر دیجیتال در آن لغتهای یک گروه معین یکی پس از دیگری ، به ترتیب زمانی ظاهر می شوند
word
لغت مجموعه ای از نویسه ها که در کامپیتور به صورت یک واحد پذیرفته ، پردازش و منتقل می شوند جدیدترین ریزپردازنده ها می توانند لغتی با اندازه 32 بیت یا 4 بایت را به کاربرند ، کلمه ، واژه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن