معنی regulator

مهندسی برق
regulator
رگولاتور قطعه ای که کمیت مورد نظیر رادر مقدار از پیش تعیین شده ای نگه می دارد یا آن را مطابق با مقدار از پیش تعیین شده ای تغییر می دهد ، تثبیت کننده ، ناظم
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی regulator
regulator
رگولاتور
regulatory board
واحد تنظیم مقررات
automatic voltage regulator
رگولاتور خودکار ولتاژ
boost regulator
رگولاتور بوست ، تنظیمگر افزایشی نوعی منبع تغذیه ی قطع و وصلی که دارای یک القاگر در ورودی است به گونه ای که در هنگام قطع کلید ترانزیستوری موازی ، انرژی ذخیره شده در آن به خروجی منتقل می شود این منبع ولتاز ورودی را به خوبی تنظیم و تثبیت می کند
buck regulator
تنظیم گر کاهشی نوعی منبع تغذیه ی قطع و وصلی با یک کلید ترانزیستوری سری که ولتاژ ورودی را برش می زند و پالسها را به یک پالایه ی خازنی - القایی( ال سی) میانگین گیر اعمال می کند ولتاژ خروجی آن کمتر از ولتاژ ورودی است
carbon pile regulator
ناظم کربنی
constant current regulator
تنظیم با آمپر ثابت
constant potential regulator
ولتپای
constant voltage regulator
ولتپای
contact voltage regulator
ناظم ولتاژ با کنتاکت
current regulator
تنظیمگر جریان وسیله ای که جریان خروجی منبع ولتاژ را علیرغم تغییرات امپدانس بار در مقدار معینی ثابت نگه می دارد ، ناظم شدت
feedback regulator
تنظیمگر پسخوردی نوعی سیستم کنترل پسخوردی که سعی در جهت حفظ رابطه ی معینی بین سیگنالهای خاصی از سیستم با سایر کمیات از پیش معین دارد برخی از سیگنالهای سیستم تنظیمگر را سیگنالهای مرجع قابل تظیم تشکیل می دهند در شرایط کاری معین ، از تنظیمگر پسخوردی به عنوان سروو مکانیزم استفاده می شود
field regulator
تثبیت کننده میدان
frequency regulator
تنظیمگر بسامد مداری که بسامد مولد « ای سی» را در مقدار معینی نظیر رله ی « قمیش » دار ( reed relay)مشدد ، تثبیت کننده فرکانس
high-speed regulator
رگوله ساز سریع نوعی رگوله ساز در منایع تغذیه که فاقد خازن خروجی است و امکان تغییرات سریع ولتاژ خروجی و / یا پاسخ سریع به عنوان منیع جریان را فراهم می کند
induction voltage regulator
ناظم ولتاژ با القا
line - voltage regulator
تنظیمگحر ولتاژ خط نوعی تنظیمگر که با حذف تغییرات ولتاژ خط تغذیه ، یک ولتاژ اساساً ثابت برای بار متصل به خط فراهم می کند
linear regulator
تنظیم کننده خطی
pilot regulator
رگوله کننده راهنما رگوله کننده ای که سطح ثابتی را در طرفل گیرنده مدار راه اندازی شونده با حامل ، علی رغم تغییرات در تضعیف خط انتقال نگه می دادر این رگوله کننده معمولاً مقاومت سیم راهنمایی را در معرض دمای محییطی یکسانی با مدار انتقال در حال تنظیم قرار دارد تحت نظر دارد
potential regulator
ناظم ولتاژ
power regulator
تنظیم کننده توان
preregulator
پیش رگوله کننده مدار رگوله کننده جدا گانه ای که قابلیت ارائه توان منبع تغذیه رگوله شده را با به حداقل رساندن اتلاف توا ن در عناصر سری رگوله کننده ، افزایش می دهد یکسو سازهای کنترل شده سیلیسیمی یا ترایاکها جایگزین تایراترونها در مدارهای لامپی قدیمی شده اند
relay regulator
آفتامات
series regulator
رگوله کننده سری ترانزیستوری در منابع تغذیه خطی که به طور سری با بار متصل می شود تا ولتاژ ثابتی را در دو سر بار ایجاد کند عملکرد پسخورد در ترانزیستور افت ولتاژ آن را به مقدار لازم برای ثابت نگهداشتن ولتاژ خروجی DC تغییر می دهد رگوله کننده می تواند بخشی از منبع تغذیه ی مجزا یا بخشی از دستگاه استفاده کننده از منبع تغذیه باشد
shunt regulator
رگوله کننده موازی ترانزیستوری در منبع تغذیه خطی که به هنگام اتصال موازی با بار به عوان رگوله کننده عمل می کند و ولتاژ ثابتی را دردو سر بار به وجود می آورد رگوله کننده شنت می تواند قسمتی از منبع تغذیه مستقل یا بخشی از دستگاه استفاده کننده از منبع تغذیه باشد
speed regulator
تنظیم کننده سرعت قطعه ای که سرعت موتور یا قطعه دیگر را در مقدار از پیش تعیین شده ای حفظ می کند یا آن را مطابق با مقدار از پیش طراحی شده تغییر می دهد
step voltage regulator
رگولاتور ولتاژ گام
switching regulator
رگوله کننده سوییچینگ مدار مدوله کننده پهنای پالس با حلقه ی بسته به بار برای رگوله کردن ولتاژ خروجی که از آن در منابع تغذیه سوییچینگ و کنترل موتورها استفاده می شود
three-terminal regulator
رگوله کننده سه پایه رگوله کننده خطی مدار مجتمع که در پوشش استاندارد ترانزیستور سه پایه قرار داده شده است این قطعات محدوده جریان مجاز مشخصی دارند و می توانند به طور سری یا موازی به کار روند مانند سریهای استاندارد صنعتی 7800 ( 7805 و 7812)
voltage regulator
تنظیم کننده ولتاژ

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن