معنی filament

مهندسی برق
filament
فیلامان ، رشته ، رشته ؛ فیلامان 1 پیچکی از سیم تنگستن که به عنوان عنصر نورانی / گرمایی در لامپهای التهابی عمل می کند و با عبور جریان از آن به گرمای سفید می رسد 2 پیچکی از سیم تنگستن یا سایر موادمقاومت - بالا در لامپهای پرتو - کاتدی که با عبور جریان از آن به عنوان گرم کننده ی کاتد مجاور آن عمل می کند گرما موجب برانگیختگی الکترونها از کاتد و تشکیل باریکه ی الکترونی می شود در لامپهای گرما یونی اولیه خود فیلامان از ماد پر الکترون پوشیده می شد و به عنوان کاتد نیز عمل می کرد ، افروزه
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی filament
filament saturation
اشباع افروزه ، اشباع دمایی
filament battery
باتری آ
filament transfrment
ترانسفورمر فیلامان ترانسفورمر کوچکی که جریان فیلامان یک یا چند لامپ الکترونی را تامین می کند
filament current
جریان افروزه
filamentary
رشته ای
filament rheostat
رئوستای افروزه
filament winding
سیم پیچ فیلامان سیم پیچ ثانویه ی یک ترانسفورمر توان که تغذیه ولتاژ فیلامان یا گرم کننده ی « ای سی» در یک یا چند لامپ الکترونی را بر عهده دارد ، سیم پیچ افروزه
filament cathode
کاتد افروزه ای
filamentary cathode
کاتد افروزه ای
filament switch
کلید افروزه
filament emission
گسیل فیلامانی آزاد شدن الکترون از فیلامان گرم لامپ الکترونی
filament circuit
مدار افروزه
filament resistance
مقاومت فیلامان مقاومت فیلامان لامپ الکترونی بر حسب اهم در فیلامانهای فلزی مقاومت تابعی از دماست به گونه ای که مقاومت فیلامان داغ چندین برابر مقاومت فیلامان سرد است
filament voltage
ولتاژ فیلامان ولتاژی که به سرهای فیلامان لامپ الکترونی وارد می شود ، ولتاژ افروزه
anchored filament
افروزه مهار شده
coated filament
فیلامان اندوده فیلامان لامپهای خلا که به منظور افزایش گسیل الکترونها با اکسید های فلزی پوشانده شده است
flashed filament
افروزه تابدیده
lamp filament
فیلامان لامپ
metallic filament
افروزه فلزی
squirted filament
افروزه جهیده
thoriated-tungsten filament
فیلمان تنگستن - توریرات فیلمان لامپ خلدی که از تنگستن مخلوط شده با مقدار کمی اکید توریم ساخته شده است تا گسیل الکترون بهتری داشته باشد
tungsten filament
افروزه تنگستنی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن