معنی cesium atomic-beam resonator

مهندسی برق
cesium atomic-beam resonator
مشدد باریکه - اتمی سزیمی مشددی که در آن اتمهای تبخیر شده از مایع سزیم به صورت باریکه در آمده و تحت تأثیر یک میدان مغناطیسی قرار می گیرند؛ سپس با عبور از کاواک مشدد بر هم کنش مغناطیسی بیشتری به آنها وارد می شود یکی از کاربردهای آن کنترل بسامد نوسان سازهای ریزموج است
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی cesium atomic-beam resonator
acoustic resonator
مشدد آکوستیکی مشددی به شکل یک محفظه که در بسامد معینی از انرژی آکوستیکی تولید تشدید میکند
buncher resonator , input resonator
مشدد دسته بند ، مشدد ورودی کاواک مشدد اول یا ورودی در لامپ مدوله شده با سرعت مجاورت کاتد قرار میگیرد در ایم مشدد ، الکترونهای سریعتر توسط الکترونهای آهسته گرفتار می شوند و دسته هایی از الکرونها تولید می شود
cavity resonator
مشدد کاواکی فضایی کاملاُ محصور توسط رسانای فلزی که طوری تحریک شده است که به عنوان منبع نوسانات الکترومغناطیسی رفتار می کند ابعاد و شکل محفظه ، بسامد تشدید را تعیین می کند ، تشدید کننده حفره ای ، همنواگر جعبه ای
cesium
سزیم [ سی اس] عنصر فلزی قلیایی و نقره ای رنگ با عدد اتمی 55 و وزن اتمی 132/9 در صورت استفاده از آن به عنوان ماده کاتد می تواند مقدار قابل توجهی الکترون گسیل کند نوسان اتمهای سزیم در یک مشدد به عنوان استاندارد مرجع برای اندازه گیری بسامد و زمان به کار می رود
cesium clock
ساعت سزیمی نوعی ساعت اتمی که توسط بسامد ارتعاش طبیعی اتمهای سزیم در مشدد باریکه - اتمی تنظیم می شود
cesium phototube
لامپ حساس به نور سزیمی لامپی که کاتد آن با سزیم پوشانده شده است و بیشترین حساسیت آن به بسامدهای زیر قرمز است
cesium-beam frequency standard
استاندارد بسامدی باریکه - سزیمی مجموعه ای از یک نوسان ساز کوارتز دقیق ، یک ترکیب گر بسامد و تعدادی طبقات ضرب کننده که بسامدهای استاندارد نظیر 1و 5 مگاهرتز را با دقت 1 قسمت در 10 به توان 11 تولید می کند اساس کار آن مقایسه پیوسته خروجی با بسامد 9192/631770 مگاهرتز مربوط به مشدد باریکه- اتمی سزیمی است
cesium-vapor lamp
لامپ بخار - سزیمی لامپی که بر اثر عبور جریان از بین دو الکترود واقع در بخار سزیم یونیده نور تولید می کند
cesium-vapor rectifier
یکسوساز بخار - سزیمی نوعی لامپ گازی که گاز رسانای آن بخار سزیم و پوشش کاتد آن لایه متراکم و تک اتمی از سزیم است برای رسیدن به فشار بخار مطلوب لازم است که لامپ تا حدود 180 درجه سلسیوس گرم شود
coaxial -line resonator
مشدد خط هم محور نوعی مشدد یا استفاده از قطعه ای از خط هم محور که در یک یا هر دو سر اتصال کوتاه شده است
confocal resonator
مشدد هم کانون نوعی موج سنج برای طول موجهای میلیمتری که از دو آینه کروی روبه روی هم تشکیل شده است تغییر فاصله آینه ها بر انتشار انرژی الکترومغناطیسی بین آنها اثر می گذارد و در نتیجه می توان مستقیماً طول موج فضای آزاد را اندازه گرفت عملکرد هم کانون هنگامی روی میدهد که مرکز انحنای یکی از آینه ها روی سطح دیگری قرار گیرد
Delayed Resonator
رزوناتور تاخیری
dielectric resonator
تشدید کننده دی الکتریک
helmholtz resonator
مشدد هلمهورلتز مشخصه ی آکوستیکی با روزنه ای کوچک که در یک بسامد خاص ، که از روی ابعاد هندسی مشدد تعیین می شود ، تشدید می کند
input resonator
همنواگر جعبه ای ورودی
magnestrictive resonator
تشدیدگر مغناطوکشسانی میله فرومغناطیسی که می توان برای ارتعاش در یک یا چند بسامد تشدید معین ، با اعمال میدان مغناطیسی متناوب ساخت
microwave resonator
تشدید کننده مایکروویو
Multimode resonator
تشدیدگر چندمدی
output resonator
همنواگر جعبه ای خروجی
output resonator; catcher resonator
تشدیدگر خروجی ؛ تشدید گر گیرنده کاواک تشدیگری که با مدوله سازی چگالی باریکه الکترونی در یک کلایسترون تحریک می شود و انرژی مفید رابه مدار خارجی می دهد
parallel-wire resonator
تشدیدگر سیم - موازی تشدیدگری که از طولی از خط انتقال سیمی موازی تشکیل می شود که یک سر آن زمین شده باشد
radial resonator
تشدید کننده شعاعی
reentrant resonator
تشدید کننده ردیفی
resonator
تشدیدگر ، تشدید گر قطعه ای که در بسامد خاصی تشدید نشان می دهد ، مانند تشدید گر آکوستیکی یا تشدید گر حفره ای ، تشدید کننده ، طینن ساز ، همنواگر
ring resonator
تشدید کننده حلقوی
sounder resonator
تقویت کننده صدا
toroidal resonator
تشدید کننده چنبره ای
tuning -fork resonator
تشدید گر با تیغه ی تظیم تنیغه ی تنظیم و پیچک آن که ولتاژ AC مربوط به بسامد طبیعی ارتعاش تیغه را تولید می کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن