معنی diode - transistor logic

مهندسی برق
diode - transistor logic
منطق دیودی - ترانزیستوری ( دی تی ال ) ردهای از مدارهای منطقی که در آن هر یک ازدیودهای ورودی دریچه منطقی با عمل AND یا OR جریان بیس ترانزیستور دو قطبی را کنترل می کنند ترانزیستور دو قطبی نیز بهره ی توان لازم برای راه انازی دریچه های دیگر را فراهم می کند
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی diode - transistor logic
active logic
ماده ی فعال مدار منطقی که شامل اجزای فعال برای انجام کارهایی نظیر بازسازی سطوح منطقی ، شکل دهی پالس ، وارونسازی پالس ، و بهره توان است
analogic
مشابه ، همنام
asynchronous logic
منطق ناهمزمان ، مدار منطقی ناهمزمان مدار منطقی که در آن عملیات رایانه ای به شکل ترتیبی و مستقل از زمان انجام می پذیرند
combinational logic
منطق ترکیبی
combinatorial logic
منطق ترکیبی منطقی که خروجیهای آن فقط تابعی از حالت ورودیها و تاخیر موجود در مسیر منطقی است در حالی که در منطق ترتیبی خروجیها ، علاوه بر حالتهای ورودی و تاخیر های موجود به حالت قبلی آرایه منطقی و وجود فواصل زمانی گسسته نیز بستگی دارند
compatible current - sinking logic
منطق جریان - خورهمساز ( سی سی اس ال ) خانواده ای از مدارهای مجتمع منطقی که می تواند به جای منطق ترانزیستور - دیود ( دی تی ال ) به کار رود
complementary-transisor logic
منطق ترانزیستور - مکمل [ سی تی ال] خانواده ای منطقی که از ترانزیستور های مکمل استفاده می کندو عموماً در مجتمع سازی مقیاس - کوچک یا متوسط به کار می رود
current- mode logic
منطق مد- جریانی [ سی ام ال ] منطقی که در آن ترانزیستورهای غیر اشباعی را منبع جریان - ثابتی تغذیه می شوند که با سرعت بسیار زیادی از یک ترانزیستور دیگر وصل می شود
current- sourcing logic
منطق جریان - ده منطقی که در هنگام بالا بودن خروجی دریچه راه انداز ، جریان از این خروجی به ورودی دریچه راه اندازی شده جاری می شود منطق مقاومت - مقاومت نمونه آن است
current-sinking logic
منطق جریان- خور منطقی که در آن جریان خروجی ترانزیستورها از طریق هر یک از ورودیهای صفر ( پایین) به طبقه قبلی برگشت می کند اگر همه ورودیها یک ( بالا) باشند ، ترانزیستور در وضعیت سیر شده است و خروجی آن پایین خواهد بود بنابراین می تواند جریان ورودی دریچه های اضافی و متعدد را به داخل خود بکشد
digital logic
منطق دیجیتال
diode
دیود
diode amplifier
تقویت کننده دیودی
diode bridge
پل دیودی
diode characteristic
مشخصه ی دیود منحنی پاسخ دیود به ولتاژهای مستقیم و معکوس در محدوده ی مشخص ، مشخصه الکترد مرکب
diode characteristicn
منحنی مشخصه دیود
diode clipper
برشگر دیودی
diode connected transistor
ترانزیستور اتصال دیودی
diode -connected transistor
ترانزیستور اتصال- دیودی نوعی ترانزیستور پیوندی دو قطبی که بین و کلکتور آن به هم متصل شده است و دیود را به وجود می اورند معمولاً در مدارهای مجتمع نیز دیود با اتصال کوتاه دو سر ترانزیستور ساخته می شود
diode cricuit
مدار دیودی
diode current
جریان دیود
diode demodulator , diode detector
مدوله زدای دیودی ، آشکار ساز دیودی مدوله ردایی که از یک یا چند دیود تشکیل می شود و میانگین خروجی یکسو شده آن متناسب با مدوله سازی اصلی است
diode detection
آشکار سازی دیودی
diode detector
آشکار ساز دیودی
diode equivalent
معادل دیود
diode gate
دریچه دیودی دریچهخ ی ( آند ) ( AND) که از تعدادی دیود به عنوان عناصر قطع و وصل کننده استفاه می کند
diode limiter
محدود ساز دیودی مداری که در آن یک دیود مانع افزایش مقدار اوج سیگنالها از حد معینی می شود
diode logic
منطق دیودی رده ای از مدارهای منطقی که آرایش دیود در سرهای ورودی آنها به گونه ای است که یا تغییر ولتاژ بایاس هر دیود می توان آن را قطع یا وصل کرد
diode matrix
ماتریس دیودی ماتریس از دیودها بین مجموه ای از اتصالات ورودی و خروجی که معمولاً برای تبدیل رمز ها استفاده می شود
diode mixer
مخلوط کن دیودی نوعی مدار مخلوط کن با استفاده از یک دیود نیمرسانا عموماً به اندزه ای کوچک است که می تواند مستقیما در خط انتقال ( آر اف ) جا داده شود
diode modulator
مدوله سازی دیودی مداری که با استفاده از یک یا چند دیود سیگنال مدوله شوند را با سیگنال حامل ترکیب می کند به دلیل بازدهی زاتاً کم آن ، عمدتاً برای ارسال سیگنالهای کم دامنه استفاده می شود
diode rectification
یکسو سازی دیودی
diode rectifier
یکسوساز دیودی
diode ring modulator
مدوله ساز حلقوی دیودی مجموعه ای از چهار دیود که کاتد و آند آنها به شکل حلقه به هم دیگرمتصل می شود و به عنوان مدوله ساز یا مدوله زدا به کار می رود
diode-bridge
پل دیودی
direct - coupled transistor logic
منطق ترانزیستوری تزویج - مستقیم ( دی سی تی ال ) رده ای از مدارهای منطقی که در آن ترانزیستور های درچه ، فلیپ فلاپ ، یا وارونگر مستقیماً و بدون استفاده از مقاومت یا سایر عناصر تزویج به هم متصل شده اند
emitter coupled logic
منطق تزویج امیتری
emitter-coupled logic
منطق تزویج امیتری [ ای سی ال] سریعترین خانواده ی منطق « تی تی ال» که ترانزیستورهای دو قطبی آن به منظور قطع و وصل سریع تر و کار در توان های بالاتر ، در ناحیه فعال بایاس می شوند به عنوان مدار منطقی بسیار سریع کاربرد گسترده ای دررایانه ها دارد منطق « ای سی ال» خود از خانواده های متعددی تشکیل شده است
emitter-follower logic
منطق امیتر - پیرو [ ای اف ال] نوعی منطق که در مجتمع سازی مقیاس - وسیع استفاده می شود و در آن ترکیب ترانزیستورهای پی ان پی و ان پی ان ساختارهای با کارایی منطق ترانزیستور - مکمل و در عین حال با کمترین سطح مصرفی پدید می آورند
emitter-function logic
منطق عمل - امیتری [ ای اف ال ] شکلی از مجتمع سازی مقیاس - وسیع که کارایی منطق تزویج - امیتری را به فشردگی ساختارهای چند امیتری ترکیب می کند سادگی دریچه ها در این منطق موجب کاهش تأخیر انتشار ، اتلاف توان وتعداد سطوح منطقی موردنیاز می شود
formal logic
منطق صوری شیوه ی بررسی گزاره ها با استفاده از روشهایی که محتوای آنها را خلاصه می کند و تنها با شکل منتطقی آنها سر و کار دارد
fuzzy logic
منطق فازی؛ منطق نادقیق منطقی که بر اساس گزاره های شرطی و نه مطلقاً غلط یا درست عمل می کند نتیج به دست آمده از استدلالات فازی قطعیت کمتری نسیت به منطق کلاسیک دارند اما مجموعه حالتهای بیشتری را در بر می گیرند
half-adder logic
منطق نیم جمع کننده ؛ مدار منطقی نیم جمع کننده یک مدار دودویی که دارای دو ورودی و دو کانال خروجی برای سیگنال های دودویی است می توان از ترکیب دو نیم جمع کننده یک مدار جمع کننده به دست آورد
high-threshold logic
منطق آستانه - بالا [ اچ تی ال] منطقی که با منابع تغذیه بالاتر ( حدود15 ولت ) ، ایمنی نویز بیشتر ، و ولتاژهای آستانه ی بیشتر نسبت به سایر خانواده های منطقی ، مشخص می شود از افزودن افت ولتاژ یک دیود - زنر به افت ولتاژ عادی دیود در مدارهای منطقی ترانزیستور - دیود به دست می آید این فناوری در حال حاضر منسوخ شده است
Histologic
بافت شناسی
integrated injection logic
منطقل تزریق مجتمع یک مدار منطقی رقمی که درآن حامل های اقلیت ( حفره ها) در لایه ی N به وسیله ی یک پیوند PN با بایاس مستقیم به نام تزریقگر تولید می شوند ترانزیستورهای IL بر خلاف ترانزیستورهای منطقی دو قطبی طوری سازماندهی می شوند که به جای آنکه ورودیهای متعدد از یک خروجی به دست آید ، از یک ورودی چندین خروجی گرفته می شود
logic
منطق ، منطق بتدیل منطق رسمی به مدارهای الکترونیکی عملیاتی که می تواننند با سیستمی از نمادها ( مانند AND , OR , NOT ) نمایش داده شوند این توابع به وسیله مدارهای سویچینگ یا دریچه هایی که تنها دو وضعیت خاموش یا روشن یا بسته یا باز دارند ایجاد می شود و استفاده از اعداد دودویی را در حل مسائل امکان پذیر می سازند هر نمناد منطقی را می توان با جدول صحتی که خروجی را به ازای تمام حالتهای ممکن ورودی نشن می دهد نمایش داد مدارهای گیت اساس کامپیوترهای دیجیتال هستند
majority logic
منطق اکثریت منطقی که در آن خروجی به وضعیت اکثریت ورودیها بستگی دارد
mathematical logic
منطق ریاضی
negative - true logic
منطق منفی - درست سیستم منطقی که در آن ولتاژ نشان دهنده 1 منطقی مقدار کمتر یا منفی تر نسبت به ولتاژ نشان دهنده ی 0 منطقی دارد بیشتر گذرگاههای I/O ورودی / خروجی موازی برای یکسان سازی سازماندهی مدارهای منطقی از منطق منفی استفاده می کنند
negative logic
منطق منفی ، منطق منفی منطق دیجیتالی که ر آن سطح منطقی منفی تر ، 0 را نشان می دهد استفاده از این واژه سطح منفی توصیه نمی شود زیرا در قطعات PNP و NPN میتواند تعریف متفاوتی داشته باشند برای جلو گیری از اشتباه بهتر است که دامنه و قطبیت سطوح ولتاژ 1 و 0 در هر مدار منطقی خاص تعریف شود
normal logic
منطق بهنجار واژه ای برای سطح منطقی که استفاده از آن توصیه نمی شود زیار می تواند برای قطعات NPN , PNP معانی متفاوتی داشته باشد برای جلوگیری از باشتباه بایدمقدار وقطبیت ولتاژ سطوح 1 و 0 و را در در هر مدار منطقی معین تعریف کرد
not logic
منطق نفی مدار منطقی که در آن ورودی 0 خروجی 1 ایجاد می کند و بر عکس اگر ورودی 1 باشد خروجی 0 می شود
or logic
منطق « یا» مدار منطقی طراحی شده به گونه ای که هر ورودی آن یک خروجی ایجاد خواهد کرد
pass transistor logic
ترانزیستور عبور منطقی
positive emittler - coupled logic
منطق امتر - تزویج شده مثبت استاندار ECL در مدارهای منطقثی که با منبع تغذیه مثبت کار می کنند
positive logic
منطق مثبت ، منطق مثبت منطق دیجیتالی که سطح منطقی مثبت تر ان نشان دهنه 1 است استفاده از این واژه سطح منطقی توصیه نمی شود زیرا می تواند در قطعات NPN و PNP معنای متفاوتی داشته باشد برای جلو گیری از اشتباه ، همواره مقدار و قطبیت سطوح ولتاژ1و 0 در هر مدار منطقی معین ، تعریف می شود
random logic
منطق تصادفی منطقی بر اساس ترکیب دریچه های منطقی ساده ای که توابعی را به وجود می آورند که می توانند در حین ساخت یا به هنگام استفاده برنامه ریزی شوند
resistor - capacitor - transistor logic
منطق مقاومت - خازن - ترانزیستور منطق مقاومت - ترانزیستوری که خازنهایی برای افزایش سرعت به آن اضافه شده اند
saturated logic
منطق اشباع شده منطقی بر اساس ترانزیستورهایی که مجاز به اشباع شدن در طول عملکرد عادی هستند مانند منطق دیود - ترانزیستور و ترانزیستور - ترانزیستور
saturation logic
منطق اشباع
sequential logic
منطق ترتیبی منطقی که خروجیهای آن به حالتهای ورودی ؛ تأخیرهای ایجاد شده در مسیر منطقی ، وجود فواصل زمان بندی و حالت قبلی آرایه منطقی بستگی دارد منطق ترکیبی ، بر خلاف منطق ترتیبی ، فقط به حالتهای ورودی تأخیرها بستگی دارد
symbolic logic
منطق نمادین منطقی که در آن نمادهای مناسب برای محاسبه رابطه های عددی را برای کامپیوتر شرح می دهند ، مانند جبر بولی
transistor-coupled logic
منطق ترانزیستوری - تزویجی شکلی از منطق مدار مجتمع که می تواند با بیسها و کلکتورهای مشترک برای تزویج چندگانه امیتر به کار رود
transistor-transistor logic
منطق ترانزیستور -ترانزیستور خانواده منطقی برپایه ترانزیستورهای پیوندی دو قطبی که با مشخصه ی آنها سرعت بالا ، مصرف توان متوسط و کاربرد وسیع است
tristate logic
منطق سه حالته سازماندهی خروجی در خانواده هیا منطقی دیجیتال که قادر به در نظر گرفتن سه حالت خروجی است ؛ دو تای آنها حالت عادی امپدانس - پایین برای 0 و 1 و حالت سوم امپدانس - بالا است ، که امکان اشتراک زمانی تعداد زیادی قطعه سه حالته را از سیمهای مشترک فراهم می کند ، در حالی که تنها به یک سیم اجازه ی کنترل سوطح خط را در هر زمان می دهد
word alignment logic
منطق همترازی واژه

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن