معنی electrical angle

مهندسی برق

electrical angle

زاویه ی الکتریکی زاویه ای که یک لحظه ی خاص در چرخه ی جریان متناوب را مشخص می کند و معمولاً بر حسب درجه بیان می شود هر چرخه برابر با 360 درجه و بنابراین ربع چرخه به اندازه ی 90 درجه خواهد بود اختلاف فاز دو کمیت متناوب بر حسب زاویه ی الکتریکی بیان می شود ، زاویه الکتریکی

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی electrical angle

acceptance.angle

زاویه پذیرش

acute angle

زاویه ی تند زاویه ای کوچکتر از زاویه ی قائمه و کمتر از 90 درجه

acute angled triangle

مثلث حادالزوایا

adjacent angle

زاویه مجاور ، زاویه فرعی

adjoining angle

زاویه مجاور ، زاویه فرعی

advance angle

زاویه پیشرو

alternate angle

زاویه تغییر دادن

amblygon triangle

مثلث با زوایای کند

angle

زاویه ، مفصل ، زانو ، قطعه زانویی

aperture angle

زاویه باز شدن

apex angle

زاویه فوقانی ، زاویه رأس

azimuth angle

زاویه گرا

bragg angle

زاویه ی براگ زاویه ای که توسط مسیر انتشار پرتو نور برخورد کننده به یک سلول براگ و خط عمود بر جهت انتشار صوت تعیین می شود از این زاویه در جهت گیری پرتو- ایکس بلورهای کوارتز بای کاربردهای اکرونیکی استفاده می شود

browster angle

زاویه ی بروستر زاویه ی برخوردی که در آن موج قطبیده و موازی با صفحه ی برخورد دو به طور کامل و بدون هیچگونه بازتاب ، عبور می کند

color triangle

مثلث رنگ مثلثی که روی نمودار رنگمندی ترسیم می شود و کل گستره رنگهای قابل استخراج از سه رنگ اویه را نمایش می دهد

contact angle

زاویه تماس

critical angle

زاویه بحرانی ، زاویه بحرانی 1 کوچک ترین زاویه نسبت به خط قائم که در آن موج رادیو یی توسط یون سپهر بازتاب می شود در زوایای کوچک تر از آن امواج رادیو یی از یون سپهر عبور می کنند و به طرفل زمین بازتاب نخواهند شد 2 کوچکترین زاویه نسبت به خط عمود یک تار نوری که به آزادی آن نور برخوردی به هسته ی تار در امتدار آن انتشار خواهد یافت در زوایای کوچک تر از آن ، نور توسط پوشش جانبی تار جذب شده و به طرف رسانای تار بر نمی گردد

dead angle

زاویه مرده

deflection angle

زاویه خمش

dielectric - phase angle

زاویه فاز دی الکتریک زاویه اختلاف فاز بین ولتاژ متناوب اعمال شده به یک دی الکتریک و جریان متناوب حاصل از آن

dielectric loss angle

زاویه اتلاف دی الکتریکی

dielectric phase angle

زاویه فاز دی الکتریکی

displacement angle

زاویه جابه جایی

electrical

الکتریکی مرتبط با یا وابسته به الکتریسیته اما فاقد آن ویژگیها و مشخصه های آن به عنوان نمونه می توان از مهندس برق ، کتاب مرجع برق ، و محدوده ی مجاز الکتریکی نام برد ، الکتریکی ، برقی

electrical alterable read- only memory

حافظه ی فقط خواندنی با تغییر پذیری الکتریکی [ ای آر ام] نوعی حافظه ی فقط خواندنی که بعد از هر بار اعمال میدان الکتریکی مناسب و پاک کردن کل حافظه می توان آن را دوباره به صورت الکتریکی برنامه ریزی کرد این اصطلاح در حال حاضر به کار نمی رود

electrical appliance

وسیله برقی

electrical axis

محور الکتریکی محور ایکس در بلور کوارتز سه محور در بلور وجود دارد که هر یک موازی با یک جفت وجه متقابل در شش ضلعی اند و همگی از محور « زد» گذشته و بر آن عمودند

electrical boresight

تراز الکتریکی محور صلی ردگیری آنتن رادار یا آنتن رادیویی بسیار جهت دار که به وسیله ی نشانه ای الکتریکی نظیر صفر آنتن پویش- مخروطی یا حداکثر آنتن جهت دار تعیین می شود

electrical breeze

وزش الکتریکی

electrical center

مرکز الکتریکی منطقه ای که یک مؤلفه یا جزء را به مقدار الکتریکی برابر تقسیم می کند

electrical connection

اتصال الکتریکی

electrical degree

درجه ی الکتریکی واحدی برابر با 1 تقسیم بر 360 چرخه ی یک کمیت متناوب ، درجه الکتریکی

electrical distance

مسافت الکتریکی فاصله ی بین دو نقطه که بر حسب مدت زمان حرکت یک موج الکترومغناطیسی در فضای آزاد بین آن دو تعریف می شود واحد متداول آن میکروثانیه نوری است که تقریباً برابر با 300 متر است

electrical distribution network

شبکۀ توزیع برق

Electrical Efficiency

بازده الکتریکی

Electrical engineer

مهندس برق

electrical engineering

مهندسی برق

electrical equipment

تجهیزات الکتریکی

electrical field

میدان الکتریکی

electrical iength

طول الکتریکی طول هر رسانا بر حسب طول موج ، رادیان ، یا درجه ، برای تبدیل واحد طول از طول موج به رادیان باید آن را در 2 پی ( 6/2832 ) و برای درجه باید در 360 ضرب کرد

electrical installation

سیم کشی و نصب الکتریکی

electrical interference

تداخل الکتریکی اختلال الکتریکی یا الکترومغناطیسی که موجب وقفه در کار و تجهیزات الکترونیکی می شود و منشأ آن دستگاههای الکتریکی هستند که انرژی الکترومغناطیسی ناخواسته تابش می کنند

electrical length

طول الکتریکی

electrical machines

ماشین¬های الکتریکی

electrical metallic tubing

لوله برقی فلزی

Electrical mismatch

عدم تطبیق الکتریکی

electrical output

خروجی الکتریکی

electrical power outage

قطع توان الکتریکی

electrical quantity

مقدار الکتریسیته

electrical resistance

مقاومت الکتریکی

electrical rules check

بررسی قواعد الکتریکی نرم افزاری که درست و منطقی بودن اتصالات نشان داده روی نمودار طر حواره مدار را تعیین می کند

electrical sensitivity

حساسیت الکتریکی

electrical series

زوجهای برقی

electrical sheet

ورقهای برقی

electrical stress

تنش الکتریکی

Electrical surge

فراتاخت الکتریکی

electrical technology

فناوری الکتریکی

electrical thin film

لایه نازک الکتریکی

electrical torque

گشتاور الکتریکی

electrical transcription

ضبط الکتریکی

electrical zero

صفر الکتریکی موقعیت مرجع استانداردی که زاویه ی روتور سنکروها و سایر وسایل گردنده نسبت به آن سنجیده میشود

electrically erasable programmableread- only memory

حافظه ی فقط خواندنی برنامه پذیر و پاک شونده با الکتریسیته [ ای ایپرام یا ای دوپرام ] نوعی رام برنامه پذیر و غیر فرار که می توان آن را بدون خارج کردن از مدار برنامهریزی کرد همچنین قابلیت بازنویسی انتخابی به صورت الکتریکی را نیز دارد

electrically tuned oscillator

نوسان ساز تنظیم - الکتریکی نوسان سازی که بسامد آن را مقدار ولتاژ ، جریان ، یا توان تعیین می کند تنظیم الکتریکی شامل تنظیم الکترونیکی ، تنظیم گرمایی با تحریک الکترونیکی ، تنظیم الکترومکانیکی ، و روشهای تنظیمی است که طی آنها ویژگی های محیط در یک کاواک مشدد به وسیله ی عوامل الکتریکی بیرونی تغییر داده می شود

electrically variable coil

پیچک متغیر با الکتریسیته نوعی پیچک هسته - آهنی که می توان القا کنایی آن را با تغییر یک حریان کنترل کننده ی کوچک و « دی سی» در گستره ای وسیع تغییر داد

elevation angle

زاویه ارتفاع زاویه ای که باریکه تابش راداری یا رادیویی با افق می سازد

extinction angle

زاویه خاموشی

firing angle

زاویه آتش

flight path angle

زاویه مسیر پرواز

half angle

نیم زاویه

hall angle

زاویه هال

impedance triangle

مثلث امپدانس مثلث قائم الزاویه ای که اضلاع آن متناسب با مقاومت و رآکتانس یک مدار «ای سی» اند و و تر آن امپدانس مدار را نشان می دهد همچنین کسینوس زاویه ی بین مقاومت و امپدانس برابر ضریب توان مدار است ، مثلث ناگذرایی

inception angle

زاویه شروع

incidence angle

زاویه ی تابش زاویه بین پرتو وارد شونده به سطح و خط عمود بر آن در نقطه ی تابش

incident angle

زاویه برخورد

lag angle

زاویه پس افت ، زاویه تاخیر

lead angle

زاویه پیش افت ، زاویه پیش افتادگی

load angle

زاویه بار

load power angle

زاویه توان بار

loss angle

زاویه تلفات

maxwell triangle

مثلث ماکسول نمودار رنگی به شکل مثلث متساوی الاضلاع که رنگهای اصلی در گوشه های آن نشان داده شده اند

operating angle

زاویه عملکرد زاویه الکتریکی ( بخشی از چرخه ولتاز اصلی ) که در طول آن جریان کلکتور در یک تقویت کننده ترانزیستوری جاری می شود زاویه های عملکرد سه نوع از تقویت کننده عبارت اند از 360 درجه A و 180 درجه B تا 360 درجه کلاس C کمتر از 180 درجه

overlap angle

زاویه هم پوشی

phase angle

زاویه فاز

pitch angle

زاویه گام

polarization angle

زاویه پلاریزاسیون

power factor angle

زاویه ضریب توان

power triangle

مثلث توان

retardation angle

زاویه تاخیر

roll angle

زاویه رول

rotational angle

زاویه چرخشی

rotor angle

زاویه روتور

solid angle

زاویه قضایی

synchro angle

زاویه سنکرو جا به جایی زاویه ای روتور سنکرو از وضعیت صفر الکتریکی ان

taper angle

زاویۀ مخروطی

tilt angle

زاویه انحراف

transit phase angle

زاویه فازگذار

viewing angle

زاویه دید

visual angle

زاویه دید گام بین عناصر تصویر ( پیکسلها ) تقسیم بر فاصله دید و تبدیل آن به قوس بر حسب دقیقه

Voltage angle

زاویه ولتاژ

wave angle

زاویه موج جهت و ارتفاع زاویه ای که درآن موج رادیویی به آنتن گیرنده می رسد یا آنتن فرستنده را ترک می کند

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معنی electrical angle

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی electrical angle

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما