معنی image orthicon

مهندسی برق
image orthicon
ارتیکون تصویر نوعی لامپ دوربین که به کمک یک سطح نور گسیل ، تصویر الکترونی تولید می کند تصویر بر روی یک طرف صفحه ی ذخیره کننده متمرکز و از طرف دیگر توسط باریکه ی الکترونهای کم- سرعت پویش می شود حساسیت این لامپ به قدری زیاد است که حتی در شرایط نیمه تاریک نیز می تواند تصویر برداری کند هر دو نوع سیاه و سفید رنگی آن به شکل گسترده ای در استودیوهای پخش تلویزیونی مورد استفاده قرار می گیرند
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی image orthicon
image
تصویر 1 همتای نوری جسم به صورت تصویر حقیقی یا مجازی 2 همتای الکتریکی و ساختگی جیم به صورت تصویر الکتریکی یا تصویر آنتنی 3 تصویر باز تولید شده توسط گیرنده ی تلویزیون یا دستگاه نمابر
image admittance
ظاهری ؛ ادمیتانس تصویری وارون امپدانس ظاهری
image antenna
آنتن تصویری همتای الکتریکی و تخیلی آنتن حقیقی که از نظر ریاضی گویی درست در زیر آنتن واقعی ودر زیر زمین قرار گرفته است و به عنوان منبع مستقیم اواج بازتابنده موبوط به آنتن حقیقی رفتار می کند
image brightness
روشنی تصویر
image contrast
عدم تطابق تصویر
image converter
مبدل تصویر مبدلی که با استفاده از تارهای نوری ، شکل تصویر را برای راحتی ضبط و نمایش یا برای رمز گذاری پیامهای امنیتی ، عوض می کند
image- converter tube
لامپ مبدل تصویر نوعی لامپ الکترونی که تصویر به دست آمده از یک ناحیه از طیف مغناطیسی را به تصویری در ناحیه ی دیگر تبدیل می کند به عنوان مثال ، می توان به کمک آن تصویر گرفته شده را در فرابنفش ( یووی) یا زیر قرمز نزدیک ( آی آر) را به تصویر معمولی تبدیل کرد ساختمان آن مشابه با لامپ تقویت تصویر است این لامپ یکی از اجزاء سیستمهای تصویر برداری زیر قرمز فعال یا غیر فعال است
image coordinates
مختصات تصویر
image deflection
انحراف تصویر
image denoising
حذف نویز تصاویر
image details
جزییات تصویر
image displacement
جابجایی تصویر
image dissector
لامپ تقطیع تصویر
image distortion
اعوجاج تصویر عیب موجود در تصویر تلویزیونی و ناهمخوانی آن با تصویری که توسط دوربین تلویزیونی گرفته شده است ، اعوعاج تصویر
image enhancement
بهبود تصویر روشی برای بهبود کیفیت تصاویر تلویزیونی رنگی از طریق مقایسه ی جزء به جزء هز خط با خطهای قبلی و بعدی هر گونه اختلاف بین اجزای همتراز عمودی بافاز مناسب به جزء متناظر در خط میانی افزوده می شود و به این ترتیب طرح کلی تصویر و کنتراست آن بهبود می یابد
image frequency
بسامد تصویری بسامد حامل نامطلوب که به میزان دو برابر بسامد میانی ( آی اف) یابسامد تنظیم شده گیرنده ی سوپرهترودین تفاوت دارد اگر بسامد نوسان ساز بیشتر از بسامد حامل ورودی مطلوب باشد ، بسامد تصویری به اندازه ی بسامد نوسان ساز کوچکتر خواهد بود چنانچه گیرندگی گیرنده ضعیف باشد می توان با استفاده از سیگنال بسامد تصویری قوی در مدارهای تنظیم آن و زنش بانوسان ساز محلی ، بسامد میانی مطلوب را تولید کرد
image- frequency rejection ratio
نسبت رد بسامد تصویری نسبت پاسخ یک گیرنده ی سوپرهترودین در بسامد مطلوب به پاسخ در بسامد تصویری
image iconoscope
آیکونوسکوپ تصویر نوعی لامپ دوربین که تصویر نوری را به روی یک فوتوکاتد نیمه شفاف می اندازد تصویر الکترونی گسیل شده از طرف دیگر فوتوکاتد به روی سطح ذخیره جداگانه متمرکز میشود سپس این صفحه از همان طرف توسط باریکه ی الکترونی پر سرعت پویش می شود و با خنثی کردن متوالی بارهای ذخیره شده ، سیگنال نهایی خروجی دوربین را تولید می کند حساسیت آن بسیار بیشتر ز آیکونوسکوپ معمولی است
image impedance
امپدانس ظاهری ؛ امپدانس تصویری امپدانسی که اگر به ورودی و خروجی یک ترادیسنده متصل شود ، امپدانسهای پایانه های ورودی و خروجی آن در هر دو جهت یکسان خواهد بود در نتیجه امپدانس بار وامپدانس معادل داخلی ترادیسنده تصویر یکدیگر می شوند در این وضعیت حداکثر توان منتقل می شود چنانچه دو امپدانس تصویری برابر باشد مقدار آنها با امپدانس مشخصه یکی خواهد بود ، ناگذرایی ماهیتی
image interference
تداخل تصویری نوعی تداخل در گیرنده ی سوپر هترودین بر اثر دریافت همزمان ایستگاه مورد نظر و ایستگاهی که در بسامد تصویری برنامه پخش می کند تداخل تصویری موقعی روی می دهد که گزینندگی مدارهای گیرنده برای رد سیگنال با بسامد تصویری کافی نباشد در گیرنده های رادیویی استاندارد ، بسامد تصویر 910KHZ بیشتر از بسامد ایستگاه مطلوب است
image isocon
ایزوکون تصویر نوعی لامپ دوربین مشابه با لامپ ارتیکون تصویر اما با حساسیت بیشتر در برابر نورهای خیلی ضعیف از جمله تاریکی نسبی
Image processing
پردازش تصویر ، پردازش تصویر استفاده از رایانه ها و الگوریتمهای ریاضی برای تجزیه و تحلیل ، بهبود کیفیت ، و نمایش تصاویر تلویزیونی رقمی
image quality
کیفیت تصویر
image ratio
نسبت تصویر
image ray
پرتو تصویر
image registration
ثبت تصویر، انطباق تصویر
image rejection
رد تصویر حذف سینگالهای با بسامد-تصویری در گیرنده ی سوپر هترودین
image response
پاسخ تصویر نوعی تداخل سیگنالهای دریافتی در گیرنده ی سوپر هترودین که هنگامی روی می دهد که سیگنالی با بسامد برابر با بسامد نوسانساز محلی(LO) منهای بسامد میانی (IF) وارد مدار مخلوط کننده شود بسامد سیگنال مطلوب نیز برابر با LO به علاوه ی IF باشد همچنین در حالتی که بسامد در سیگنال ورودی LO به علاوه ی IF و بسامد سیگنال مطلوب LO منهای IF باشد زیرا این پدیده روی خواهد داد
image restoration
بازیابی تصویر
image scanning
جارو کردن تصویر
image tube
لامپ تصویر یک طبقه بندی کلی از لامپهای خلأ شامل لامپ مبدل تصویر و لامپ تقویت تصویر
image-converter (tube)
لامپ تبدیل تصویر
image-intensifier tube
لامپ تقویت تصویر نوعی لامپ خلأ که تصاویر ضعیف را به روش ضرب و پویش الکترونیکی تقویت و تصویری تولید می کند که مستقیماً قابل رویت است این لامپ به اندازه ی کافی روشنایی طبیعی نور شب را دریافت می کند و نیازی به استفاده از پروژکتورهای لیزری یا زیر قرمز ندارد و بنابراین یک وسیله ی غیر فعال محسوب می شود نورهای ضعیفی که از جسم مورد مشاهده می رسند توسط یک عدسی شیشه ای جمع آوری می شوند و سپس از طریق مجموعه ای از تارهای نوری به سطح فوتو کاتد گالیم آرسنیدی (GaAs ) منتقل می شوند گستره ی کاری این ساختار به داخل باند زیر قرمز نزدیک گسترش یافته است این لامپ بخشی از دوربینهای نظامی یک چشمی و دو چشمی دید در شب است در جدیدترین نمونه های آن از تنها دو طبقه ی تقویت (به جای سه طبقه ی متداول) استفاده می شود
image-interference ratio
نسبت تداخل تصویری یک مقدار نامی در گیرنده های سوپر هترودین که توانایی رد سیگنالهای با بسامد تصویری را نشان می دهد
image-storage array
آرایه ی ذخیره ی تصویر تراشه ی سیلیسیمی یا قاب حالت جامدی از عناصر حسگر تصویر که از نیمه رسانای فلز- اکسید یا قطعات حساس به نور با تزویج بار ساخته می شوند و امکان تولید آنها با چگالی و فشردگی بالا وجود دارد
image-storage tube
لامپ ذخیره ی تصویر لامپ ذخیره کننده ای که اطلاعات را به صورت تابش و معمولاً نور دریافت می کند این اطلاعات بعداً به صورت خروجی مرئی ظاهر می شوند
image-viewing tube
لامپ تبدیل تصویر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن