معنی polar orbit

مهندسی برق
polar orbit
مدار قطبی مدارهای ماهواره ای شمالی جنوبی که در آن ماهواره از فراز قطبهای شمال و جنوب می گردد ماهواره های مدار قطبی ایالات متحده از پایگاه و نورنبرگ در کالیفرنیا ، پرتاب می شوند ماهواره ای که در مدار قطبی می گردد ، دیدگاه متفاوتی از مدارهای دیگر دارد زیرا زمین در زیر آن می گردد
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی انگلیسی polar orbit
circular orbit
مدار دایره ای مدار چرخش کامل به دور زمین در ارتقاع ثابت
equatorial orbit
مدار استوایی مدار واقع در صفحه ی استوای زمین
expansion orbit
مدار نشان
geostationary orbit
مدار زمین- ساکن مدار ماهواره ای دایره ای شکل که در فاصله ی 35900 کیلومتری بالای استوا قرار دارد زمان گردش ماهواره در این حالت درست برابر زمان گردش زمین به دور محور خود است ؛ بنابراین به نظر می رسد ماهواره نسبت به زمین ساکن است ماهواره ، از شرق به غرب حرکت می کند و هر بار گردش آن همزمان با چرخش زمین 24 ساعت طول می کشد
geosynchronous orbit
مدار زمین - همگام مداری که زمان تناوب آن با چرخش محوری زمین یکسان است در نتیجه سرعت گردش ماهواره و زمین همگام خواهند بود
inclined synchronous orbit
مدار همگام مایل مدار دایره ای و همگام غیر استوایی و بنابراین غیر ساکن
larmor orbit
مدار لارمور حرکت دایره ای ذره ی باردار در میدان مغناطیسی یکنواخت اگر چه حرکت ذره در راستای میدان مغناطیسی با مقاومتی مواجه نمی شود اما حرکت در جهت عمود بر میدان همواره با نیرویی عمود بر هر دوجهت حرکت و میدان همراه است و در نتیجه مسیر به شکل مارپیچ طی می شود
orbit
مدار گردش ؛ گردش 1 مسیری که جسمی در گردش به دور جسم دیگر مشخص می کند ، مانند مسیر ماهواره های ساخت بشر به دور زمین 2 گشتن به دور جسم دیگر
polar
قطبی واژه ای برای اشاره به کمیت اندازه گیری شده از قطب یا داشتن قطبی مانند قطبهای زمین یا آهنربا
polar admittance
ادمیتانس قطبی
polar coordinates
مختصات قطبی سیستم مختصاتی که موقعیت نقطه در آن با فاصله ای از یک نقطه ثابت و زاویه ای بیان می شود که خط متصل کننده آن نقطه به نقطه ثابت باخط مرجع ثابتی می سازد
polar diagram
نمودار قطبی نموداری بر اساس مختصات قطبی برای نشان دادن مقدار کمیت در بعضی یاتمام جهتها از یک نقطه مانند الگوهای جهت گیرندگی والگوهای تابش ، نقشه قطبی
polar duplex telegraphy
تلگراف دو جهتی قطبی
polar impedance
امپدانس قطبی
polar modulation
مدوله سازی قطبی مدوله سازی دامنه ای که در آن نوسانهای مثبت حامل با یک سیگنال و نوسانهای منفی آن با سیگنال دیگری مدوله می شود
polar relay
رله قطبی
polar vector
بردار قطبی
polarimeter
قطبیت سنج ابزاری که وضعیت قطبی شدگی نور قطبی شده را اندازه گیری می کند
polaris
پلاریز موسک بالستیک هدایت شونده برد متوسط سطح به سطح نیروی دریایی که از زیر دریایی ها و کشتیها برای بمباران دقیق هدفهای کم مساحت با کلاهکهای معمولی یا هسته ای پرتاب می شود و برد آن تا 2500 مایل دریایی ( 4600 Km ) است این موشک از هدایت لخت ، با اطلاعاتی که از شمال حقیقی موقعیت کشتی ، سرعت کشتی و موقعیت هدف در لحظه پرتاب به کامپیوتر داخل موشک داده شده است ، استفاده می کند
Polarisation
پلاریزاسیون
polarity
قطبیت مشخصه ای که جسم دارای ویژگیهای مخالف در داخل خود نشان میدهد مانند بارهای مخالف ( مثبت و منفی در باتری ) یا قطبهای مغناطیسی مخالف ( شمال و جنوب در آهنربا ) ، پلاریته ، قطبداشت ، قطبش
polarity changer
تغییر دهنده قطبش
polarity indicator
شاخص قطب
polarity of picture signal
قطبیت سیگنال تصویر قطبیت قسمت سیاهی سیگنال تصویر نسبت به قسمت سفیدی آن در تصویر سیاه - منفی ، پتانسیل متناظر با نواحی سیاه تصویر نسبت به پتانسیل متناظر با نواحی سفید تصویر ، منفی است در تصویر سیاه - مثبت ، پتانسیل متناظر با نواحی سیاه تصویر مثبت است
polarity -reversing switch
سوییچ معکوس کننده قطبیت سوییچی که اتصالهای قطعه را معکوس می کند
polarization
پلاریزاسیون
polarization
قطبش
polarization angle
زاویه پلاریزاسیون
polarization beam splitter
تقسیم کننده ی باریکه ی قطبی شدگی منشوری که باریکه های نور عبوری از آن بر اساس قطبی شدگی جدا می شوند
polarization converter
مبدل قطبیدگی
polarization current
جریان قطبی
polarization direction
جهت پلاریزاسیون
polarization diversity
چندگانگی قطبی شدگی شیوه مخابراتی که تعداد کانالهای قابل دسترس را با استفاده از دو سیگنال در هر کانال دو برابر می کند هر سیگنال قطبی شدگی مربوط به خود را دارد یک سیگنال می توند قطبی شدگی عمودی و سیگنال دیگر ، قطبی شدگی افقی داشته باشد ، با کی سیگنال به طور دایروی در جهت ساعتگرد و سیگنال دیگر در جهت پادساعتگرد قطبی شده باشد
polarization error
خطای قطبی شدگی خطایی در نشانگر جهت یاب رادیویی تغییرات قطبی شدگی موج دریافتی ناشی از تغییرات جوی به وجود می آید این خطا معمولاً در شب بیشتر است
polarization modulation
مدوله سازی قطبی شدگی شکلی از مدوله سازی که در مخابرات نوری به کار می رود
polarization of a medium
قطبش محیط
polarization reciving factor
ضریب دریافت قطبی شدگی نسبت توان دریافت شده با آنتن از موج تخت با قطبی شدگی دلخواه به توان دریافت شده با همان آنتن از موج تختی با همان چگالی توان و جهت انتشار این ضریب در وضعیتی که قطبی شدگی برای دریافت بیشینه توان تنظیم شده ، تعیین می شود
polarization-diversity reception
دریافت قطبی شدگی چندگانه دریافت چند گانه ای شامل استفاده از دو قطبی افقی و دو قطبی عمودی در یک مکان است خروجیهای مستقل گیرنده به صورت دریافت چند گانه فضایی با یکدیگر ترکیب می شوند این آرایش تغییر قطبی شدگی موج رادیویی دریافت شده را در اثر موح شدگی ، خنثی می کند
polarization-mode dispersion
پاشندگی مد قطبش
polarize
قطبی کردن
polarized
قطبی شده ، قطبیده
polarized armature
آرمیچر قطبیده
polarized electrolytic capacitor
خازن الکترولیتی قطبی شده خازن الکترولیتی استانداردی که پوسه دی الکتریک آن تنها در مجاورت یکالکترود فلزی ساخته شده است امپدانس آن در برابر جریان در یک جهت بیشتر از جهت دیگر است
polarized light
نور قطبی شده نوری که تنها در یک جهت ارتعاش می کند
polarized meter
قطبی شده سنج سنجه ای که صفر درجه بندی آن در وسط است و جهت انحراف عقربه آن به قطبیت ولتاژ یا جهت جریان در حال اندازه گیری بستگی دارد
polarized plug
فیش جهت دار پریزی برای استفاده با فیش جهت دار ، برای اطمینان از اتصال طرف زمین خطAC یا طرف مثبت ولتاژ DC به پایه مشخصی از دستگاه
polarized radiation
تابش قطبیده
polarized relay
رله جهت دار رله ای که در آن جهت حرکت آرمیچر به جهت جریان برق دار کننده رله بستگی دارد ، رله قطبی
polarized-vane meter
سنجه پره قطبیده
polarizer
قطبی کننده منشور نیکل یا قطعه دیگری برای قطبی کردن نور
polarizing current
جریان قطبی کننده جریان مستقیمی که در پیچکی با هسته آهنی فرستاده می شود تا مقدار مرجعی از شار مغناطیسی را ایجاد کند
polaroid
پلاروید نام تجاری گروه صنعتی پلاروید برای ماده ورقه پلاستیکی که نور قطبی شده تخت ایجاد می کند
stationary orbit
مدار ساکن مدار دایره ای ، استوانه ای ، همزمانی که ماهواره ها در آن نسبت به هر نقطه از سطح زمین ثابت به نظر می رسند زیرا ارتفاع 35890 کیلومتری 22300مایل و سرعت مداری حدود 3 کیلومتر بر ثانیه ( 1/9 mi/s ) آن را بنسبت به نقاط روی زمین ثابت نگه می دارد مدار ساکن باید همزمان باشد ولی مدار همزمانالزاماً ساکن نیست

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی مهندسی برق بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی مهندسی برق از انگلیسی به فارسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI مهندسی برق رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن