معادل انگلیسی کنار ، یکسو ، بیک طرف ، دوراز ، خارج ، بیرون از ، غایب ، درسفر ، بیدرنگ ، پیوسته ، بطور پیوسته ، مت

روانشناسی
کنار ، یکسو ، بیک طرف ، دوراز ، خارج ، بیرون از ، غایب ، درسفر ، بیدرنگ ، پیوسته ، بطور پیوسته ، متصلا ، مرتبا ، از انجا ، از آن زمان ، پس از آن ، بعد ، از انروی ، رفته ، بیرون ، دورافتاده ، دور ، فاصله دار ، ناجور ، متفاوت ، از آنروی ، فاصله‌دار ، متفاوت پیوسته ، از آنجا
away
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کنار ، یکسو ، بیک طرف ، دوراز ، خارج ، بیرون از ، غایب ، درسفر ، بیدرنگ ، پیوسته ، بطور پیوسته ، مت
فرار ، استعفاء ، جدایی ، هجوم وحشیانه گله گوسفند و گاو ، رم ، جدائی
breakaway
زیره سیاه ، درخت زیره
caraway
رانده ، مردود ، کشتی شکسته ، مطرود
cast away
جلوتر از دیگران حرکت کردن (در مسابقه وغیره) ، دیگران را پست سرگذاشتن
draw away
ناپدیدی ، غیبت ، زوال
fadeaway
خیلی دور ، دورافتاده ، پرت ، پریشان
faraway
خردخردتمام کردن ، تحلیل بردن ، تمام کردن
fiddle away
بادبان برافراشتن ، بادبان اراستن ، بادبان آراستن
fill away
شل وول ، سبک ، گیج ، فرار ، فراری
flyaway
تاشو ، کوچک شونده
foldaway
اغاز ، گریز ، فرار ، برو ، دور شو ، گمشو ، (getaway)آغاز
get away
اغاز ، گریز ، فرار ، برو ، دورشو ، گمشو ، (get away)آغاز
getaway
بخشیدن ، پخش کردن
give away
دست بدست دادن عروس و داماد ، بخشیدن ، فاش کردن ، بذل ، کالای مجانی ، مفت
giveaway
باین طرف ، در این حوالی ، (ک ) باین طرف
hereaway
نهانگاه ، مخفی گاه
hideaway
انداختن ، کنار گذاشتن
lay away
جلب کردن ، بسوی خود کشیدن
lure away
مردن ، درگذشتن
pass away
کنار گرفتن ، عقب نشینی کردن
pull away
کنار گذاردن ، مردود ساختن ، طلا ق دادن ، تمام غذا یا مشروبی را خوردن ، مصرف کردن
put away
گریزان ، فراری ، گریختن ، شخص فراری
run away
فراری
runaway
نمک سود کردن ، نمک زدن به(برای حفظ گوشت وغیره) ، اندوختن ، )(salt down)گوشت وغیره‌را)نمک سود کردن
salt away
دریا راه ، دریای متلا طم ، مسیر کشتی ، راه دریایی ، ( د ن ) دریای متلاطم ، راه دریائی
seaway
پول پس انداز کردن ، ( ز ع ) پول پس انداز کردن
sock away
سروسامان دادن به ، دردسترس قرار دادن
square away
خارج از بدن ، نمایان بر بدن
standaway
مسافرت قاچاقی کردن باکشتی وغیره ، مسافر قاچاق
stow away
یکراست ، فورا ، بلا درنگ ، رک و بی پرده
straightaway
از روی بیمیلی جدا شدن از
tearaway
دور انداختن ، اشغال ، چیز دورانداخته ، چیز بی مصرف ، آشغال
throw away
سهل الحصول
walkaway
سوگواری ، عزاداری ، ماتم ، زاری ، افسوس
wellaway

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن