معادل انگلیسی ناحیه اشتراکی انباره

روانشناسی
ناحیه اشتراکی انباره
common storage area
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ناحیه اشتراکی انباره
مساحت ، فضا ، ناحیه ، حوزه ، منطقه ، ناحیه ناحیه
area
ناحیه ادراک شنیداری (مغز)
auditory projection area
منطقه بروکا : بخشی از نیمکره چپ مغز که بر گفتار نظارت دارد افرادی که این بخش از مغزشان آسیب دیده وایه ها را به طرزی روشن بیان نمی کنند و گفتارشان کند و همراه با تقلاست گرچه گفتار این افراد از معنا برخوردار است اما محتوای آن محدود به وایه های کلیدی است (آفازی) ، ناحیه بروکا ناحیه‌ای از قشر مغز که در پردازش عمل تکلم موثر است در افراد راست دست این ناحیه در قسمت تحتانی شکنج پیشانی نیمکره چپ ، نواحی 44 و 45 برودمن واقع شده است نامگذاری این ناحیه از گزارش پل بروکا مبنی بر این که ضایعات این ناحیه در بسیاری از بیماران آفازیک مسئول اختلال است به عمل آمد
broca's area
ناحیه میانگیر
buffer area
ناحیه تحت پوشش
catchment area
حوزه هزینه
charge area
عمومی ، معمولی ، متعارفی ، عادی ، مشترک ، پیش پاافتاده ، پست ، عوامانه ، : مردم عوام ، مشارکت کردن ، مشاع بودن ، مشترکا استفاده کردن ، رایج ، n ) ، vi ، :(vtمردم عوام ، مشترکا استفاده کردن : (adj & n )عمومی ، پیش‌پاافتاده ، اشتراکی
common
مدار یا پایه مشترک
common base circuit
گاراژ دار ، متصدی حمل ونقل ، متصدی حمل ونقل حامل مشترک
common carrier
سرماخوردگی ، گریپ ، نزله ، زکام ، (طب ) سرماخوردگی
common cold
با جریان روب مشترک
common collector
مخرج مشترک ، (ر ) مخرج مشترک مخرج مشترک
common denominator
مقسوم علیه مشترک ، بخشیاب مشترک ، (ر ) مقسوم علیه مشترک
common divisor
با ساتع کننده مشترک
common emitter
عامل مشترک
common factor
پراکنش عامل مشترک
common factor variance
سرنوشت مشترک
common fate
مخرج مشترک ، (ر ) مخرج مشترک
common fraction
دانش مشترك
common knowledge
حقوق عرفی
common law
ازدواج غیر رسمی
common law marriage
کتابخانه اشتراکی
common library
لگاریتم اعشاری ، (ر ) لگاریتم اعشاری لگاریتم طبیعی
common logarithm
مضرب مشترک ، (ر ) مضرب مشترک مضرب مشترک
common multiple
عقل سلیم ، قضاوت صحیح ، حس عام ، عرف
common sense
حس کلی بدنی
common sensibility
حکم اشتراک
common statement
سهام معمولی شرکت ، سهام عادی
common stock
چهارگام ، چهارضربی ، (مو ) چهارگام
common time
استعدادایجاد حس همدردی وتعاون در اشخاص
common touch
ویژگی مشترک
common trait
مشترک المنافع ، رفاه عمومی ، جمهوری ، کشور
common wealth
حق علف چر ، حق مرتع
commonage
عوام الناس ، توده مردم ، (commonality)عوام الناس
commonalty
شخص غیر اشرافی
commoner
بطور عادی
commonly
پیش پا افتاده ، معمولی ، مبتذل ، همه جایی ، همه جائی
commonplace
عوام ، مردم عادی
commons
روانشناسی درک عرفی
commonsense psychology
خیر ورفاه عمومی ، مشترک المنافع ، اجتماع
commonweal
ناحیه بزه خیز
delinquency area
ناحیه هماهنگ ساز
executive area
منطقه ارتباطی پیشانی
frontal association area
قسمتی از پلا ستودرم که جنین اصلی مهره داران را تشکیل میدهد ، قسمتی از پلاستودرم که‌جنین اصلی مهره‌داران را تشکیل میدهد
germinal area
ناویه تصویر
image area
ناحیه ورودی
input area
ناحیه ورودی و خروجی
input output area
قلمرو محلی
local area
ناحیه حرکتی
motor area
ناحیه ، خروجی
output area
ناحیه سرریز
overflow area
ناحیه فرافکنی نخستین
primary projection area
ناحیه حسی نخستین
primary sensory area
ناحیه هرمی
pyramidal area
ناحیه مسکونی
residential area
منطقه فرافکنی ثانوی
secondary projection area
منطقه عملیاتی ، منطقه شروع عملیات
staging area
ناحیه انبارش
storage area
بخش فرعی منطقه
subarea
ناحیه بازدارنده (در مغز)
suppressor area
ناحیه فرافکنی سوم
tertiary projection area
منطقه ورنیکه: بخشی از نیمکره چپ مغز که در فهم و درک زبان دخالت دارد افرادی که این بخش از مغزشان آسیب دیده از درک معنای وایه عاجزند این قبیل افراد قادرند وایه ها را بشنوند ولی معنای آنها را نمی فهمند ، ناحیه ورنیکه
wernicke's area
ناحیه کار ناحیه کار
working area

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن