معادل انگلیسی نیرو ، زور ، تحمیل ، مجبور کردن ، وادار کردن ، بزور گرفتن ، بزور بازکردن ، بی عصمت کردن ، راندن ، ب

روانشناسی
نیرو ، زور ، تحمیل ، مجبور کردن ، وادار کردن ، بزور گرفتن ، بزور بازکردن ، بی عصمت کردن ، راندن ، بیرون کردن ، بازور جلو رفتن نیرو ، خشونت نشان دادن ، درهم شکستن ، قفل یا چفت را شکستن ، مسلح کردن ، مجبورکردنزور ، جبر ، عنف ، نفوذ ، ( درجمع ) قوا ، عده ، شدت عمل ، (فیزیک ) بردارنیرو
force
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نیرو ، زور ، تحمیل ، مجبور کردن ، وادار کردن ، بزور گرفتن ، بزور بازکردن ، بی عصمت کردن ، راندن ، ب

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن