معادل انگلیسی بلند شدن هواپیما یا موشک

روانشناسی
بلند شدن هواپیما یا موشک
lift off
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بلند شدن هواپیما یا موشک
پرواز(درمورد موشک) ، شروع بپرواز کردن
blast off
بیرون بردن ، از تهمت تبرءه شدن ، به نتیجه موفقیت امیزی رسیدن ، از تهمت تبرئه شدن ، به نتیجه موفقیت آمیزی رسیدن
bring off
اخراج بی ادبانه ، زدایش
brush off
باپول مصالحه کردن ، تطمیع کردن
buy off
منحرف کردن ، صرفنظر کردن ، متوقف کردن
call off
دور انداخته
cast off
تحقق یافتن ، وقوع یافتن
come off
تقاضا کردن ، درخواست کردن ، ( انگلیس ) تقاضا کردن
cry off
قطع کردن ، محروم کردن ، بریدن ، جدا کردن قطع کردن
cut off
نقطه برش
cutoff
برش
cut-off
دراوردن ، لباس کندن ، طفره رفتن ، درآوردن
doff
کاستن ، کم کردن ، جدا کردن ، مجزا کردن ، دور کردن از
draw off
بخواب رفتن ، مردن ، ( مج ) مردن
drop off
تیول بخشیدن ، هبه کردن ملک ، صاحب ملک کردن
enfeoff
تمایل داشتن ، متوجه بودن ، منحرف شدن ، انحراف ، نزول
falloff
پرت ، خیلی دور ، دوردست ، دور افتاده
far off
بیرون دادن
give off
در رفتن (تفنگ) ، بیرون رفتن (از صحنه نمایش) ، اب شدن ، فاسد شدن ، مردن ، آب شدن
go off
بزور گرفتن ، با شتاب گرفتن ، قاپیدن
grab off
رد کردن توپ ، ( در فوتبال ) رد کردن توپ
hand off
رهاکردن ، عقب کشیدن ، پس زدن ، (hang back)رهاکردن
hang off
هم اهنگ بودن ، هم عقیده شدن ، هم آهنگ بودن
hit off
پرش ، اغاز ، شروع بحمله ، آغاز
jump off
توپ زدن ، شروع مسابقه فوتبال
kick off
دست کشیدن از ، ازکار دست کشیدن ، مردن ، کشتن
knock off
فصل کم کاری ، متوقف ساختن ، بخدمت خاتمه دادن ، اخراج
lay off
عازم شدن ، عزیمت کردن ، رهبری کردن ، رهبری ، اغاز ، ضربت ، آغاز
leadoff
متارکه کردن ، قطع کردن ، دست کشیدن از
leave off
هموار کردن ، تثبیت شدن
level off
اندکی دور از کشتی (یا دور از ساحل) ماندن ، از کار دست کشیدن ، استراحت کردن
lie off
بلند کردن ، سرقت کردن ، بالا رفتن ، مرتفع بنظرامدن ، بلندی ، بالا بری ، یک وهله بلند کردن بار ، دزدی ، سرقت ، ترقی ، پیشرفت ، ترفیع ، اسانسور ، بالا رو ، جر ثقیل ، بالا بر ، بالا بر بلند کردن بار ، آسانسور ، بالارو ، مرتفع بنظرآمدن ، بالابری ، یک وهله
lift
خودرو دارای جرثقیل
lift truck
یخدان ، صندوقچه محکم
lift van
بالا بر ، بلند کننده ، مرتفع کننده ، برطرف کننده
lifter
اسانسورچی ، متصدی اسانسور ، ( انگلیس ) آسانسورچی ، متصدی آسانسور
liftman
ناگهان ترک کردن ، باعجله ترک کردن
make off
برش چند متغیری
multiple cut-off
قطع ، خاموش ، ملغی ، پرت ، دور ، تعطیل - مرخصی ، از کنار ، خارج از ، مقابل ، عازم ، تمام ، کساد ، بیموقع ، غیر صحیح ، مختلف از محلی بخارج ، بسوی (خارج) ، عازم بسوی ، دورتر ، از یک سو ، از روی
off
پرداخت کردن (تمام دیون) ، تادیه کردن ، تسویه کردن ، پرداخت ، منفعت ، جزای کیفر ، نتیجه نهایی ، کیفر ، نتیجه نهائی پرداخت کردن ( تمام دیون ) ، جزای
pay off
مسابقه را باتمام رساندن ، در مسابقه حذفی شرکت کردن ، وابسته به مسابقات حذفی ، مسابقه حدفی ، حدفی مسابقه را باتمام رساندن ، مسابقه
play off
از جلو کسی درامدن ، تمام کردن ، خوردن ، ( ز ع ) از جلو کسی درآمدن
polish off
وراج ، ناگهان ناپدیدشدن ، جیم شدن ، مردن ، ترکیدن
pop off
باوجود مشکلا ت بکارخود ادامه دادن ، مقاومت کردن ، نیروی کشش برقی
pull off
سردواندن ، طفره ، بهانه ، عذر ، تعویق ، انصراف ، تاخیر کردن ، طفره رفتن ، ازسرباز کردن ، ببعد موکول کردن ، سرباز کردن ، ببعد موکول کردن سردواندن ، از
put off
رشوه یا پول غیر مشروع ، (ز ع -آمر ) رشوه یا پول غیر مشروع
rake off
گرد کردن ، گرد کردن برشی
round off
زاءده ، وازده ، اشغال ، زهاب ، اب زه کشی ، زائده ، آشغال ، آب زه کشی
run off
اره شده ، با اره صاف شده ، کم ارتفاع
sawed off
تمسخر ، طنز ، طعنه ، ریشخند ، استهزاء ، اهانت وارد اوردن ، تمسخر کردن ، اهانت وارد آوردن
scoff
محاصره کردن ، ممنوع الورود کردن ، مهر وموم کردن ، ( توسط پلیس ) محاصره کردن
seal off
یکجا فروختن ، ارزان فروختن ، فروش یکجا وارزان
sell off
مشایعت کردن ، همراهی ، ایین بدرود ودعای خیر ، آئین بدرود ودعای خیر
send off
خودنمایی کردن ، آدم خودنما ، خوب نشان دادن ، خودنمائی کردن
show off
صراف ، بانک دار ، عیارگیر ضرابخانه ، صرافی کردن ، ( در هند ) عیارگیر ضرابخانه
shroff
تکان دادن ، با بی اعتنایی تلقی کردن ، با بی اعتنائی تلقی کردن
shrug off
مسدود کردن ، قطع کردن ، بستن
shut off
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن ، جارفتن ، پایان دادن به ، اتمام- تایید نهایی ، ( در قمار ) جارفتن
sign off
قدم شماری درهنگام رژه رفتن ، باصدای بلند صحبت کردن ، مزه دهان کسیرا فهمیدن ، ازادانه بیان کردن ، آزادانه بیان کردن قدم شماری درهنگام رژه رفتن
sound off
محشور نبودن ، دفع کردن ، بدفع الوقت گذراندن ، سرد ، گریز کردن ، مساوی یاهیچ به هیچ ، یاهیچ به هیچ محشور نبودن ، ( درمسابقه)مساوی
stand off
دفع کردن
stave off
بفوریت ، بلا درنگ ، یکراست
straight off
بی زحمت ایجاد شدن ، بی زحمت درست کردن
strike off
بیف استروگانف ، گوشت پخته نازک با خردل
stroganoff
برخاستن
takeoff
کم کم باریک شدن ، مخروطی شدن ، تدریجا متوقف شدن
taper off
کندن از ، پاره پاره کردن
tearoff
شروع کردن ، اغاز کردن ، محکم زدن ، آغاز کردن ، محکم زدن ( با (on
tee off
شمردن وکنارگذاردن ، تعیین کردن ، توبیخ کردن ، مردود شمردن
tell off
دورانداختن ، بیرون دادن ، فرار کردن (از تعقیب کنندگان)
throw off
اخطار ، اطلا ع نهانی
tip off
شخص اقا منش وخوش لباس ، شخص آقا منش وخوش لباس
toff
سبک و سنگین کردن
trade off
خاموش کردن یاشدن ، محل چرخش ، نقطه تحول ، نقطه انحراف
turn off
دفع کردن ، دفاع کردن ، از خود دور کردن ، دفاع‌کردن
ward off
پاک شدن (رنگ) ، تدریجا تحلیل رفتن ، فرسوده و از بین رفته شدن
wear off
ثروتمند ، خوب ، مفید ، جذاب ، جالب ، دارای زندگی اسوده ، دارای زندگی آسوده
well off
حذف ، کسر کردن ، سوخت شده ، محسوب کردن
write off
فرستنده - خاموش
x-off

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن