معادل انگلیسی رنده ، بخاری تو دیواری ، شبکه ، پنجره ، میله های اهنی ، قفس اهنی ، زندان ، صدای تصادم نیزه و شمشیر

روانشناسی
رنده ، بخاری تو دیواری ، شبکه ، پنجره ، میله های اهنی ، قفس اهنی ، زندان ، صدای تصادم نیزه و شمشیر ، رنده کردن ، ساءیدن ، ازردن ، به زور ستاندن ، وپنجرهآهنی کردن ، (بهم)سائیدن ، (مج ) آزردن ، صدای‌خشن درآوردن ، بزور ستاندن زندان ، صدای تصادم(نیزه‌و شمشیر) ، حبس کردن ، باشبکه‌مجهز کردن ، شبکه‌دارکردن دارای نرده رنده ، بخاری پنجره‌ای ، میله های آهخنی ، (م م ) قفسآهنی
grate
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی رنده ، بخاری تو دیواری ، شبکه ، پنجره ، میله های اهنی ، قفس اهنی ، زندان ، صدای تصادم نیزه و شمشیر
سپاسگزار ، ممنون ، متشکر ، حق شناس
grateful
شبکه اهنی ، پنجره اهنی ، شبکه آهنی ، پنجره آهنی
grater
سوزانیدن ، اتش زدن ، آتش زدن
deflagrate
لکه دار کردن ، سیاه کردن ، بد نام کردن
denigrate
خرد کردن ، تجزیه شدن ، فرو ریختن ، از هم پاشیدن ، فاسد شدن ، متلا شی شدن یاکردن ، کردن خرد کردن ، (مج ) فاسد شدن ، متلاشی شدن یا
disintegrate
مهاجرت کردن ، بکشور دیگر رفتن
emigrate
مهاجرت کردن (بکشور دیگر) ، میهن گزیدن ، توطن اختیار کردن ، اوردن ، نشاندن ، کوچ کردن ، آوردن
immigrate
ظلم کردن بر ، تعدی کردن ، فشار وارد اوردن بر ، نمک ناشناسی کردن ، فشار وارد آوردن بر ، نمک ناشناسی کردن ناسپاس ، نمک ناشناس ، ناشکر ، حق ناشناس
ingrate
تمام کردن ، کامل کردن ، درست کردن ، یکی کردن ، تابعه اولیه چیزی را گرفتن ، اختلا ط ، یک پارچه ، منسجم کردن ، یکپارچه کردن
integrate
کوچیدن ، کوچ کردن ، مهاجرت کردن
migrate
تجدید شونده ، دوباره مستقر شونده ، دوباره درست کردن ، دوباره بر قرار کردن ، تجدید کردن ، دوباره یکی شدن ، دوباره یکی شدن تجدید شونده
redintegrate
مجددا برقرار کردن ، تجدید کردن ، دوباره جمع اوری و متحد کردن ، سر و سامان دادن ، دوباره جمع آوری و متحد کردن
reintegrate
فرا کوچ کردن ، کوچ دادن ، منتقل کردن ، تناسخ کردن
transmigrate

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن