معادل انگلیسی رای جویی ، پهنه ، رای ، اخذ رای دسته جمعی ، تعداد اراء اخذ اراء (معمولا بصورت جمع) ، فهرست نامزدهای

روانشناسی
رای جویی ، پهنه ، رای ، اخذ رای دسته جمعی ، تعداد اراء اخذ اراء (معمولا بصورت جمع) ، فهرست نامزدهای انتخاباتی ، مراجعه به اراء عمومی ، رای دادن یا اوردن ، راس کلا ه ، نظرسنجی ، جمع) ، مراجعه به آراء عمومی ، رای دادن یا آوردن ، راس کلاه رای جوئی ، تعداد آراء اخذ آراء ( معمولا بصورترای گرفتن ، نمونه برداشتن ، سر شماری کردن
poll
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی رای جویی ، پهنه ، رای ، اخذ رای دسته جمعی ، تعداد اراء اخذ اراء (معمولا بصورت جمع) ، فهرست نامزدهای
الوده کننده ، آلوده کننده
pollutant
الوده کننده ، ملوث کننده ، آلوده کننده
polluter
بچه وزغ ، بچه قورباغه ، (tadpole) (polliwog )بچه وزغ
pollywog
بچه وزغ ، بچه قورباغه ، (tadpole) (pollywog )بچه وزغ
polliwog
پوشیده ازگرده های زرد رنگ ، شبیه گرده گیاهی ، (ج ش ) پوشیده ازگرده های زرد رنگ
pollinose
تب یونجه ، ) (pollensis )طب ) تب یونجه
pollinosis
تب یونجه ، ) (pollinosis )طب ) تب یونجه
pollensis
توده ذرات گرده گل ، (گ ش ) توده ذرات گرده گل
pollinium
جانور بی شاخ ، درخت هرس شده ، سبوس ، هرس کردن
pollard
درخت گرده افشان ، درخت نر ، گرده افشان
pollenizer
رای دهنده
poller
رای گیری ، نمونه برداری ، سرشماری
polling
سیاهه رای گیری ، سیاهه نمونه برداری
polling list
شست ، انگشت شست ، یک اینچ ، ( واحد اندازه ) یک اینچ
pollex
شستی
pollical
گرده ، گرده افشانی کردن ، دانه گرده ، (گ ش ) گرده
pollen
گرده افشان ، (pollenizer)گرده افشان
pollinizer
گرده افشان ، (pollinator )گرده افشان
polliniferous
گرده افشان ، (polliniferous )گرده افشان
pollinator
گرده افشانی
pollination
گرده افشانی
pollenation
گرده افشانی کردن ، (گ ش ) گرده افشانی کردن
pollinate
لوث ، الودگی ، کثافت ، ناپاکی ، آلودگی
pollution
مالیات ثابت سرانه
poll tax
ناظر انتخابات ، متصدی اخذ رای یا مراجعه به اراء عمومی ، متصدی اخذ رای یا مراجعه به آراء عمومی
pollster
نجس کردن ، الودن ، ملوث کردن ، آلودن
pollute
مامور اخذ مالیات ، باج گیر
catchpoll
کله خر ، آدم کودن ، (clodpole )کله خر
clodpoll
نظرسنجی
opinion poll

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن