معادل انگلیسی غاز امریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد

روانشناسی

غاز امریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد

snow goose

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی غاز امریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد

قاز ، غاز ، ماده غاز ، گوشت غاز ، ساده لوح واحمق ، سیخ زدن به شخص ، به کفل کسی سقلمه زدن ، مثل غاز یا گردن دراز حمله ور شدن وغدغد کردن ، اتو ، اتو کردن ، هیس ، علا مت سکوت ، مثل غاز یا گردن دراز حمله‌ور شدن وغدغد کردن ، علامت سکوت قاز ، سیخ زدن‌به شخص

goose

نمس هندی ، میمون پوزه دراز ، (ج ش ) نمس هندی

mongoose

برف ، برف باریدن ، برف امدن ، برف آمدن

snow

برف کور ، برف کوری ، (snow blindness)برف کور

snow blind

برف کور ، برف کوری ، (snow blind)برف کور

snow blindness

پوتین برف یا اسکی

snow boot

بهمن

snow devil

سرهم بندی ، ماست مالی

snow job

بنفشه گل سفید وحشی ، ( گ ش ) بنفشه گل سفید وحشی

snow lily

تایریخ شکن ، لا ستیک مخصوص حرکت روی برف ، تایر زمستانی ، (اتومبیل) تایریخ شکن ، لاستیک مخصوص حرکت روی برف

snow tire

مستغرق ساختن ، بیش ازحد توانایی در کاری مستغرق شدن ، شکست فاحش خوردن ، بیش ازحد توانائی در کاری مستغرق شدن

snow under

سفید یکدست ، مثل برف سفید ، اسم خاص

snow white

گلوله برف ، گلوله برف بازی ، باگلوله برف زدن ، بسرعت زیاد شدن

snowball

اقطی گل درشت ، (گ ش ) اقطی گل درشت

snowberry

برف کوری

snow-blindness

انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ

snowblink

محصور در برف

snowbound

انواع گیاهان سفید گلبرگ ، چای جرسی

snowbush

قله برفی ، کلا هک برفی ، کلا له برفی ، برف کلا ه

snowcap

تره تیزک سنگی ، برف باد اورد ، برف توده ، ( گ ش ) تره‌تیزک سنگی ، برف باد آورد

snowdrift

برف دانه ، برف ریزه

snowflake

ادم برفی ، آدمک برفی ، آدم برفی

snowman

اتومبیل مخصوص حرکت روی برف ، اتومبیل برفی

snowmobile

برف روب

snowplow

پناهگاه روستایی در برابر برف ، سایبان برفی ، پناهگاه روستائی در برابر برف

snowshed

کفش برفی ، کفش اسکی ، باکفش برفی راه رفتن

snowshoe

سرسره برفی

snowslide

لباس پنبه دار وزمستانی مخصوص بچه

snowsuit

برفی ، پوشیده از برف ، سفید همچون برف ، سفید

snowy

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی غاز امریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی غاز امریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما