معادل انگلیسی کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره

روانشناسی
کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
state aid
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کمک دولت به موسسات عام المنفعه وغیره
مذبور ، فوق الذکر ، فوق‌الذکر
aforesaid
هراسان ، ترسان ، ترسنده ، ترسیده ، از روی بیمیلی ، متاسف ، از روی بیمیلی(غالبا با ofمیاید)
afraid
کمک کردن ، یاری کردن ، مساعدت کردن ، پشتیبانی کردن ، حمایت کردن ، کمک ، یاری ، حمایت ، همدست ، بردست ، یاور ، یاور کمک کردن ، مدد کار
aid
خادمه ء میخانه ، پیشخدمت میخانه ، گارسون
barmaid
کنیز (زر خرید) ، کسی که بیگاری میکند
bonmaid
قیطان ، گلا بتون ، مغزی ، نوار ، حاشیه ، حرکت سریع ، جنبش ، جهش ، ناگهان حرکت کردن ، جهش ناگهانی کردن ، بافتن (مثل توری وغیره) ، بهم تابیدن وبافتن ، موی سر را با قیطان یاروبان بستن ، سر را با قیطان یاروبان بستن کردن ، بافتن ( مثل توری وغیره) ، موی قیطان ، گلابتون ، ناگهان حرکت
braid
ندیمه عروس ، ساقدوش عروس
bridesmaid
کلفت ، خادمه ، خدمتکار
chambermaid
مذکور ، (aforesaid)مذکور
foresaid
اعانه ملی ، کمک هزینه
grant in aid
کمک بلاعوض
grant-in-aid
کلفت ، پیشخدمت زن ، مستخدمه
hand maid
سمعك
hearing aid
کلفت ، خدمتگزار
housemaid
مینا کاری شده ، منبت کاری شده ، جواهر نشان شده
inlaid
دوشیزه یا زن جوان ، پیشخدمت مونث ، دختر
maid
زن ماهی ، حوری دریایی ، افسونگر ، ( افسانه یونان ) حوری دریائی
mermaid
دختر شیر دوش ، زن کارگر لبنیات ، شیرو فروش زن
milkmaid
دایه ، دختر پرستار
nursemaid
دختر خانه مانده ، اخمو و غرولندو ، دمامه
old maid
کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی ، کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرائی
parlormaid
پارچه پیچازی ، شطرنجی
plaid
مخارج پستی قبلا پرداخت شده ، پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست آن پرداخت میشود ، میشود مخارج پستی قبلا پرداخت شده ، پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست آن پرداخت
postpaid
پیش پرداخت شده
prepaid
تاخت و تاز ، یورش ، حمله ناگهانی ، ورود ناگهانی پلیس ، یورش اوردن ، هجوم اوردن ، یورش آوردن ، هجوم آوردن
raid
گفته شده ، مذکور ، بیان شده ، گفت ، ( ماضی واسم مفعول فعل( say ، گفته‌شده
said
تشکیل شده از چهار رشته ، چهاررشته ای ، ( در مورد طناب ) تشکیل شده از چهار رشته ، چهاررشته‌ای
shroud laid
: متین ، موقر ، ارام ، ثابت ، سنگین ، (زمان گذشته فعل( stay ، :(adj)متین ، آرام
staid
حالت ، کشور ، ایالت ، چگونگی ، کیفیت ، دولت ، استان ، ملت ، جمهوری ، کشوری ، دولتی توضیح دادن ، جزء به جزء شرح دادن ، اظهار داشتن ، اظهارکردن ، تعیین کردن ، حال
state
اضطراب حالتی
state anxiety
نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور ، (state's attorney )نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state attorney
بانک استان ، بانک دولتی
state bank
دانشکده دولتی
state college
نمودار حالا ت
state diagram
گل علا مت مخصوص هر استان یا کشور ، ( آمر ) گل علامت مخصوص هر استان یا کشور
state flower
نیروی نظامی ایالتی ، ارتش ایالتی
state guard
ایالتی ، حالت وشرایط ایالا ت امریکا ، حالت وشرایط ایالات آمریکا
state hood
مدیریت دولتی
state management
سیستم پزشکی ملی ، سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
state midicine
وضعیت بازار
state of market
حالت مخاصمه
state of war
زندان ایالتی ، زندان دولتی
state prison
جدول حالا ت
state table
دانشگاه ایالتی ، دانشگاه دولتی
state university
بردار حلا ت
state vector
نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state;s attorney
گواه دادگاه جنایی ، گواه جنایی
state;s evidence
اظهار کردنی ، قابل اظهار یا توضیح ، (statable )اظهار کردنی
stateable
سیاستمداری ، کشور داری ، ملک داری
statecraft
خانه ملت ، مجلس مقننه ایالتی ، مجلس ایالتی
statehouse
بی وقار ، بی شکوه ، بی دولت ، بی وطن
stateless
باوقار ، مجلل ، باشکوه
stately
اظهار ، بیان ، گفته ، تقریر ، اعلا میه ، شرح ، توضیح ، صورت - وضعیت - اظهار - حکم- بیان- صورتحساب ، اعلامیه ، توضیح حکم ، بیانیه
statement
برچسب حکم
statement label
شماره حکم
statement number
صورت وضعیت حساب
statement of account
اظهارات
statements
بیان کننده ، اظهار دارنده ، بیان‌کننده
stater
اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل ، (state attorney )نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور )درهتل وغیره ) اتاق ویژه تختخواب دارو مجلل
stateroom
گواه دادگاه جنائی ، گواه جنائی
state's evidence
سیاستمدار ، رجل سیاسی ، زمامدار
statesman
سیاستمدارانه ، (statesmanly )سیاستمدارانه
statesmanlike
سیاستمدارانه ، (statesmanlike )سیاستمدارانه
statesmanly
زمامداری ، سیاستمداری
statesmanship
ساخته شده از انتهای رشته های طناب ، ساخته شده از انتهای رشته‌هایطناب
twice laid
از هم باز شدن ، ریش ریش کردن
unbraid
کسر پرداخت ، بی‌موازنه- عدم موازن
under paid
پرداخت نشده
unpaid
ناگفته
unsaid
سرزنش کردن ، متهم کردن ، ملا مت کردن
upbraid

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن