معادل انگلیسی زه ، زهی ، نخ ، ریسمان ، رشته ، سیم ، ردیف ، سلسله ، قطار ، نخ کردن (باسوزن و غیره) ، زه انداختن به

روانشناسی
زه ، زهی ، نخ ، ریسمان ، رشته ، سیم ، ردیف ، سلسله ، قطار ، نخ کردن (باسوزن و غیره) ، زه انداختن به ، کشیدن ، :ریش ریش ، نخ مانند ، ریشه ای ، چسبناک ، دراز ، به نخ کشیدن (مثل دانه های تسبیح) ، بصف کردن ، زه دارکردن ، ریشه‌ای ، به‌نخ کشیدن (مثل دانه‌های تسبیح) ، زه‌دارکردن (باسوزن و غیره) ، زه‌انداختن به ، :(n vt vi & adj )ریش ریش ، :(n vt & vi )زه ، نخ کردنرشته
string
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی زه ، زهی ، نخ ، ریسمان ، رشته ، سیم ، ردیف ، سلسله ، قطار ، نخ کردن (باسوزن و غیره) ، زه انداختن به
ارکستر چهار نفری مرکب از سازهای زهی
string quartet
انواع لوبیا سبز
string bean
پرونده رشته ای ، پرونده رشته‌ای
string file
تراورس عمودی ، نوازنده ساز ، چنگک گوشت
stringer
خطوط خاتم کاری و منبت کاری ، نخ کشیدن برگهای توتون وامثال ان ، نخ کشیدن برگهای توتون وامثال آن
stringing
سخت ، دقیق ، غیر قابل کشش ، کاسد ، تند وتیز ، سختگیر ، خسیس ، محکم بسته شده
stringent
سیم دار ، سیمی ، طنابی
stringed
شدت ، کسادی ، سختگیری ، تندوتیزی
stringency
کراوات باریک
string tie
موافق بودن ، وفق داشتن ، معوق گذاردن
string along
ویولون سل بم ، کنترباس ، (contrabass)ویولون سل بم
string bass
رشته الفبائی
alphabetic string
رشته الفبایی
alphabetic string
رشته ذره ای ، رشته ذره‌ای
bit string
زه ، چله ، ریسمان دار ، زه کمان ، طناب انداختن ، زه‌کمان
bowstring
رشته دخشه ای ، رشته دخشه‌ای
character string
نخ کشی ، طناب کشی (برای پرده وغیره)
drawstring
داءمی ، منظم ، درجه یک ، دائمی
first string
زردپی طرفین حفره پشت زانو ، عضلا ت عقب ران ، زردپی ، زانوی کسیرا بریدن ، فلج کردن ، فلج کردن (تش ) زردپی طرفین حفره پشت زانو ، عضلات عقب ران
hamstring
عمیق ترین احساسات دل ، رگ وریشه دل ، ( م ل ) رگ وریشه دل
heartstring
نخ کلون درکه با کشیدن آن در باز میشود
latchstring
پارچه براق ، یک سیم عود ، نوعی پروانه ، ( ج ش ) نوعی پروانه
lustring
پارچه براق ، یک سیم عود ، نوعی پروانه ، ( ج ش ) نوعی پروانه
lutestring
رشته پوچ ، رشته تهی
null string
بند کفش
shoestring
نخ چیزی را کشیدن (مثل تسبیح و غیره) ، نخ یا بند چیزی را سست کردن ، شل کردن ، ازاد کردن ، آزاد کردن نخ چیزی را کشیدن ( مثل تسبیح و غیره)
unstring

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن