معادل انگلیسی کشتی جنگی بزرگ

روانشناسی
کشتی جنگی بزرگ
ship of the line
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کشتی جنگی بزرگ
استیل کولین: ناقل عصبی که توسط یافته های عصبی ترشح می شود در سیستم عصبی پاراسمپاتیک نقش عمده دارد و در یادگیری و حافظه موثر است
acetylcholine
خط استوایی مغناطیسی ، منحنی موهوم و نامنظمی که در نزدیکی خط استوا گرداگردزمین مفروض است
aclinic line
خط تاخیر دهنده صوتی
acoustic delay line
آدرنالین از خانواده کاتلولامین ها و نام دیگر آن نفرین است یکی از هورمونهایی که از غده های فوق کلیوی ترشح می شود و ضمن فعال کردن دستگاه سمپاتیک بدن ، نقش فعالی در برانگیختگی هیجانی بر عهده دارد همچنین این هورمون باعث افزایش فشار خون ، آزاد شدن قند توسط کبد و چند واکنش فیزیولوژیکی دیگر به هنگام مواجهه ارگانیزم با تهدید گشته و آنرا آماده پاسخ جنگ و گریز می نماید ، هورمن قسمت مرکز غده فوق کلیه که بالا برنده ء خون و فشارخون است
adrenaline
خط مستقیم هوایی ، سرویس هوایی ، خط مستقیم هوائی ، سرویس هوائی
air line
دارای خاصیت قلیایی ، دارای خاصیت قلیائی
alkaline
چین طاقی ، تاقدیس
anticline
عقابی ، دارای منقار کج (شبیه عقاب)
aquiline
تیمار خط ، دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد ، خط تولید ، برسد تیمار خط ، دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته‌بندی
assembly line
روغن مو
bandoline
خط پایه
base line
خط پایه
baseline
خط راست ، خط مستقیم ، اقصر طرق
beeline
نوعی پارچه راه راه
bengaline
مرزی
borderline
خط فرعی ، شاخه
branch line
طنابی که بپای بادبان بسته میشود
buntline
خط دوم یافرعی ، خط فرعی راه اهن ، کار یاشغل اضافی وزاءد ، خط فرعی راه آهن ، (ز ع ) کار یاشغل اضافی وزائد
by line
کلا ه خود کوچک ، نوعی کلا ه زنانه
capeline
زن ، زن مسن ، کامله زن ، کامله‌زن
carline
طناب رخت شویی ، رجه ، طناب رخت شوئی
clothesline
خط ساحلی
coastline
منحنی تراز ، خط برجستگی زمین
contour line
مرجانی رنگ ، قرمز ، مرجان مانند
coralline
دامن پف کردن ، پارچه اهاردار وزمخت ، پارچه آهاردار وزمخت
crinoline
بلورین ، شفاف ، متبلور ، واضح
crystalline
محل تاریخ گذاری (در بالا ی صفحه) ، تاریخ گذاری
dateline
ضرب الاجل
dead line
ضرب العجل ، فرجه ، ضرب‌العجل
deadline
کاهش ، شیب پیدا کردن ، رد کردن ، نپذیرفتن ، صرف کردن(اسم یاضمیر) ، زوال ، انحطاط ، خم شدن ، مایل شدن ، رو بزوال گذاردن ، تنزل کردن ، کاستن ، کاهش یافتن ، تنزل ، مایلشدن ، رو بزوالگذاردن ، کاستن کاهش ، صرف کردن(اسم‌یاضمیر)
decline
خط تاخیری
delay line
انضباط ، انتظام ، نظم ، تادیب ، ترتیب ، تحت نظم و ترتیب در اوردن ، تادیب کردن ، رشته علمی ، تحت نظم و ترتیب در آوردن
discipline
بی میل کردن ، بیزار کردن ، بی رغبت کردن
disincline
انتهای خط ، انتهای سطر
end of line
مستعد زندگی دراب های خیلی شور ، مستعد زندگی درآب های خیلی شور
euryhaline
گربه ای ، وابسته به تیره گربه ، گربه صفت ، گربه‌ای
feline
خط اتش ، خط شلیک ، خط آتش
firing line
ریسمان ماهیگیری
fishline
خط پرواز
flight line
آموزش صورت گرا
formal discipline
رجه یا طنابی که برای بار کشی و اویختن لباس مورد استفاده قرار میگیرد ، بندرجه ، رجه یا طنابی که برای بار کشی و آویختن لباس مورد استفاده قرار میگیرد
gantline
گازولین ، بنزین ، ( آمر ) بنزین
gasoline
راهبرد ، راهنما ، رهنمون ، شاقول
guideline
سرحد موی سر وپیشانی
hairline
عنوان ، سرصفحه ، عنوان سرصفحه روزنامه
head line
سطر سر آمد
header line
لبه انتهای تحتانی لباس وپیراهن وکت
hemline
رسن سه لا مخصوص کشیدن چیزی
houseline
زجاجی ، شیشه مانند ، شفاف
hyaline
خم کردن ، کج کردن ، متمایل شدن ، مستعد شدن ، سرازیر کردن ، شیب دادن ، متمایل کردن ، شیب
incline
بی انضباطی ، بی انتظامی ، سرکشی ، (م م ) بی انضباطی
indiscipline
درون برنامه‌ای
inline
در میان سطرها نوشتن ، استر گذاشتن ، آستر گذاشتن
interline
هم شیب ، دارای شیب متقارن و مساوی ، هم خواب (در مخمل و غیره) ، هم‌شیب
isocline
خطی بر روی نقشه که بوسیله آن نقاطی که در انجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود ، نشان داده میشود خطی بر روی نقشه که بوسیله آن نقاطی که در آنجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
isoclinic line
خاک چینی ، داروی اسهال ، (kaolin)خاک چینی ، داروی اس‍‌هال بفرمول H4 Al2 Si2 O9
kaoline
لا جوردی
lazuline
ژرفاسنج ، (sounding line )ژرفاسنج
lead line
خط استیجاری
leased line
خط زندگی ، طناب یا رسن نجات غواص ، شاهراه ، ( کف بینی ) خط زندگی
lifeline
کرانه زی ، زیست کننده در ساحل ، وابسته به مرغان کرانه زی
limicoline
خط ، سطر ، ردیف ، رشته ، کردن ، آستر کردن ، پوشاندن خط کشیدن ، خط انداختن در ، خط دار کردن ، ( نظ ) بخط کردن ( با ( up ، آراستن ، تراز :(n )خط ، بند ، ریسمان ، رسن ، طناب ، سیم ، جاده ، دهنه ، لجام ، :(vt &vi )خط
line
سطر به سطر
line by line
خط بار ، خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شد آب تا آنجا میرسد خط بار
load line
خط محلی
local line
خط عمودی بر روی صفحه قطب نما ، ( د ن ) خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
lubber line
ماندولین ، عود فرنگی ، ) (madolin )مو ) ماندولین
mandoline
marlin
marline
نرین ، مذکر ، نر ، نرینه ، مردانه ، گشن
masculine
پرورش ذهنی
mental discipline
خط تاخیری جیوه ای ، خط تاخیری جیوه‌ای
mercury delay line
مسکالین (نوعی دارو)
mescaline
پارچه نرم ولطیف ابریشمی ، ابریشمی ، زرق وبرق دار
messaline
خط میانی ، خط وسط
midline
موصلین ، نوعی چیت پشت نما ، شیشه خط دار
mousseline
خط چند نقطه ای ، خط چند نقطه‌ای
multipoint line
خط تاخیری نیکلی
nickel celay line
نورآدرنالین ، نوراپی نفرین
noradrenaline
برون خطی
offline
دارای قدرت در اثر ارشدیت ، ارشد ، محافظه کار
old line
درون خطی ، پیوسته - درون خطی
online
شیشه مات ، شیری رنگ ، برنگ عین الشمس
opalline
خط سیمی لخت ، خط سیمی هوایی ، خط سیمی هوائی
open wire line
طرح کلی ، رءوس مطالب ، مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن زمینه ، شکل اجمالی ، طرح ، پیرامون ، خلاصه ، رئوس مطالب ، طرح ریزی کردن
outline
دبیت نخی ، استری ، آستری
percaline
برگی ، برگ مانند
phyline
صف کارگران اعتصابی
picket line
خط لوله ، لوله کشی
pipeline
شاقول ، خط عمودی
plumb line
بادام سوخته ، اجیل سوخته ، آجیل سوخته
praline
خط خصوصی
private line
لب مطلب ، جمله اساسی واصلی
punch line
قسمت افقی روی شاه تیر یا ستونها ، )(purlin )در ساختمان ) قسمت افقی روی شاه تیر یا ستونها
purline
نردبان طنابی کشتی ، (د ن ) نردبان طنابی کشتی
ratline
برپشت خم شدن یا خوابیدن ، سرازیر کردن ، خم شدن ، تکیه کردن ، لمیدن ، برپشت خم‌شدنیا خوابیدن ، خم‌شدن
recline
خط برگشت
regression line
استر نو انداختن ، پارچه کتانی تازه دوختن ، آستر نو انداختن
reline
شبیه خروس کوهی ، سنگ زی ، صخره زی ، (rupicolous)شبیه خروس کوهی
rupicoline
محلول نمک ، درجه شوری ، نمک دار ، نمکین ، شور
saline
سنگ زی ، صخره زی ، جانور سنگ زی ، (saxicolous )سنگ زی
saxicoline
خط شروع مسابقه
scratch line
تادیب نفس ، انضباط نفس ، تادیب
self discipline
خويشتن‌دار
self-discipline
نیمه متبلور ، نیمه بلورین
semicrystalline
خط احساس
sense line
رسن چند قلا بی ماهیگیری
setline
کشتی ، جهاز ، کشتی هوایی ، هواپیما ، با کشتی حمل کردن ، فرستادن ، سوار کشتی شدن ، سفینه ، ناو ، حمل کردن ، شدن ، ناو کشتی ، کشتی هوائی ، سوار کشتی
ship
دارای بادبان مربع ، ( د ن ) دارای بادبان مربع
ship rigged
پهلوی کشتی ، درکشتی ، سوار کشتی ، کنار کشتی ، صحنه کشتی ، عرشه
shipboard
ملوان ، دریا نورد
shipman
شراعبان ، ناخدا ، رءیس کشتی ، ( م م ) شراعبان ، رئیس کشتی
shipmaster
همقطار (در کشتی)
shipmate
حمل ، محموله ، کالا ی حمل شده باکشتی ، حمل کالا
shipment
برگه حمل
shipment advice
قابل کشتی رانی ، قابل حمل با کشتی ، قابل ارسال
shippable
دریا نورد ، حمل کمننده کالا با کشتی ، مسافر کشتی ، محموله کشتی ، اهرم ساعت
shipper
ترابری ، حمل ، کشتیرانی ، ناوگان ، عرضه بازار
shipping
تر وتمیز ، مرتب ، بطور تر وتمیز
shipshape
کنار کشتی ، واقع در کنار کشتی
shipside
کشتی شکستگی ، غرق کشتی ، غرق ، کشتی شکسته شدن
shipwreck
کشتی ساز
shipwright
محل کشتی سازی ، کارخانه کشتی سازی
shipyard
الهامی
sibylline
خطوط طرفین میدان بازی ، از بازی یا معرکه خارج کردن ، کار یا چیز فرعی
sideline
پارچه ابریشمی سبک وحریر نمای مخصوص پرده وغیره
silkaline
افق مریی ، خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است ، افق مرئی ، خط افق که محل تقاطع زمین وآسمان است
skyline
خط تاخیری صوتی
sonic delay line
ژرفاسنج
sounding line
خط طیف نوری ، نوار طیف نوری
spectral line
نوار باریک ، لبه کام وزبانه ، زبانه دار کردن ، لبه کام‌وزبانه
spline
زیست کننده در اب شور به غلظت بخصوصی ، زیست کننده در آب شور به غلظت بخصوصی
stenohaline
شیب بیقاعده یامنقطع
step cline
مستقیم ، صاف ، یکراست ، بخط مستقیم ، دارای خط مستقیم
straight line
خط ساحلی ، خط کرانه
strandline
دارای شکلی که مقاومت هوا را در مقابل آن کم کند ، ساده و موثر کردن ، و موثر کردن ( درمورد اتومبیل و غیره ) دارای شکلی که مقاومت هوا را در مقابل آن کم کند ، ساده
streamline
نیمه شور
subsaline
خط متعلق به مشترک
subscriber;s line
خط متعلق به مشترک
subscriber's line
یقه گلا بی ، یقه قلبی شکل ، ( در مورد لباس زنان ) یقه گلابی
sweetheart neckline
ناودیس ، ( ز ش ) ناودیس
syncline
جمله نهایی نمایش وغیره ، نقطه حساس ، جمله نهائی نمایش وغیره
tag line
متر مخصوص اندازه گیری ، نوار متر ، (tape measure )متر مخصوص اندازه‌گیری
tapeline
خط ارتباطی
tie line
خط مفروضی که بالا ی آن هیچ درختی رشد نمیکند ، ( در مناطق سرد و کوهستانی ) خط مفروضی که بالای آن هیچ درختی رشد نمیکند
timberline
خط اطراف زمین فوتبال ، ( در فوتبال ) خط اطراف زمین فوتبال
touchline
کهربای اصل ، (مع ) کهربای اصل
tourmaline
طناب یا ریسمانی که بوسیله آن چیزی را می کشند ، طناب بوکسل ، طناب مخصوص صید بالن
towline
خط تراموا ، خط مخصوص واگن برقی
tramline
توری که در اکروبات از آن استفاده میکنند ، توری که در آکروبات از آن استفاده میکنند
trampoline
خط مخابره ای ، خط مخابره‌ای
transmission line
نخ قلا ب ماهی گیری
trotline
سرویس باربری
truckline
زیر چیزی خط کشیدن ، تاکید کردن ، خط زیرین
underline
وازلین ، (petrolatum)وازلین
vaseline
زرده تخم مرغ ، مربوط به زرده تخم مرغ ، زرده تخم مرغی
vitelline
کمر ، میان ، کمربند
waistline
اب خط ، خط بر خورد اب با کشتی ، خط بار گیری کشتی ، خط میزان و تراز کشتی باسطح اب ، سطح آب آب خط ، خط بر خورد آب با کشتی ، خط میزان و تراز کشتی با
waterline
خط سفیدی که برای تمایز و تشخیص بکار رود ، (مثل خطوط سفید وسط خیابانها)
white line
خط کلمه گزینی خط کلمه گزینی
word line
سمور ، خز ، خز سیاه ، مربوط به سمور ، (ج ش ) سمور
zibelline

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن