معادل انگلیسی داروهایی که آدم دوره گرد (بدون صلا حیت نسخه نویسی) تبلیغ میکند ، دوای ضد زهرمار ، داروهائی که آدم د

روانشناسی

داروهایی که آدم دوره گرد (بدون صلا حیت نسخه نویسی) تبلیغ میکند ، دوای ضد زهرمار ، داروهائی که آدم دوره گرد (بدون صلاحیت نسخه نویسی) تبلیغ میکند

snake oil

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی داروهایی که آدم دوره گرد (بدون صلا حیت نسخه نویسی) تبلیغ میکند ، دوای ضد زهرمار ، داروهائی که آدم د

اصل تغییر نکردنی ، مجموع یا حاصل ضرب ، بخشیدن ، تبرءه کردن ، مغفرت کردن ، روسفید کردن ، ازاد کردن ، مرخص کردن ، حل کردن ، رفع کردن ، رد کردن ، تکذیب کردن ، پاک کردن ، خالی کردن ، تقاص پس دادن ، تقاص پس دادن روسفید کردن ، آزاد کردن ، (ر ) اصل تغییر نکردنی ، تبرئه کردن

assoil

کورک ، دمل ، جوش ، التهاب ، هیجان ، تحریک ، جوشاندن ، بجوش امدن ، خشمگین شدن ، بجوش آمدن

boil

سرخ کردن (روی اتش) ، کباب کردن ، سوختن ، داد وبیداد ، سرخ کردن (روی آتش)

broil

سیم پیچ ، چنبره زدن ، فنر ، بدور چیزی بطورمارپیچ پیچیدن ، مارپیچ سیم پیچ

coil

ته چک ، ته قبض ، سوش

counterfoil

غارت کردن ، ربودن (بیشتر با وف) ، ربودن ( بیشتر با (of

despoil

به نزاع انداختن ، میانه برهم زدن ، دچار کردن ، اشفته کردن ، آشفته کردن

embroil

گیرانداختن ، بدام انداختن ، گرفتار مخمصه کردن ، (enmesh)گیرانداختن ، گرفتار مخمصه‌کردن

entoil

جای نگین ، تراشه ، ته چک ، سوش ، فلز ورق شده ، ورق ، سیماب پشت اینه ، زرورق ، بی اثرکردن ، عقیم گذاردن ، خنثی کردن ، دفع کردن ، فلز را ورقه کردن ، کردن ، فلز را ورقه کردن جای نگین ، سیماب پشت آینه ، بی‌اثر

foil

نفت کوره ، نفت سیاه

fuel oil

اغتشاش ، اشفتگی ، جنجال ، آشفتگی

garboil

گازوءیل ، نفت گاز ، گازئیل

gas oil

ورقه زر ، زرورق کلفت

gold foil

پیله دندان

gumboil

سطح صاف یا موربی که در اثر حرکت اب از خلا ل آن بحرکت وعکس العمل دراید و غالبابشکل پرده یا باله ایست ، بشکل پرده یا باله ایست سطح صاف یا موربی که در اثر حرکت آب از خلال آن بحرکت وعکس العمل درآید و غالبا

hydrofoil

روغن درخت عرعر ، اردج

juniper oil

روغن بزرک

linseed oil

بومادران هزار برگ ، هزار برگ ، (گ ش ) بومادران هزار برگ ، هزار برگ (water milfoil)

milfoil

روغن معدنی یانفت

mineral oil

جان کندن ، مرطوب کردن ، چرک کردن ، کار شاق ، جان‌کندن

moil

روغن ، چربی ، مرهم ، نفت ، مواد نفتی ، رنگ روغنی ، نقاشی با رنگ روغنی ، روغن زدن به ، روغن کاری کردن ، روغن ساختن ، روغن ساختن روغن

oil

روغن خرما ، روغن نخل

palm oil

اندکی جوشاندن ، جوشانده کردن ، نیمه پختن

parboil

برای امرار معاش نویسندگی یاکارهای هنری مبتذل کردن

potboil

ارایش چهار پرده ای ، گل چهار گلبرگی ، چهار ترک ، چهار گوشه ، آرایش چهار پرده‌ای

quatrefoil

بحال خود برگشتن ، بحال نخستین برگشتن ، پس زدن ، عود کردن ، پس نشستن ، فنری بودن ، واکنش داشتن بر ، (باonو(uponواکنش داشتن بر بحال خود برگشتن

recoil

نفت

rock oil

اشفته کردن ، مخلوط کردن ، سرگردان شدن ، دنبال هم دویدن ، با جیغ و داد و بازی کردن ، کردن آشفته کردن ، با جیغ و داد و بازی

roil

مار ، دارای حرکت مارپیچی بودن ، مارپیچی بودن ، مارپیچ رفتن ، ( ج ش ) مار

snake

مارگیر ، ساحر مار

snake charmer

رقص مارپیچی

snake dance

نرده مارپیچ ، (worm fence)نرده مارپیچ

snake fence

خطر محتمل ، خطر نزدیک ، دوست دو رو

snake in the grass

مارگزیدگی ، نیش مار ، تریلیوم ، ویسکی

snakebite

شبیه مار ، مارسان ، ( ج ش ) شبیه مار

snakelike

گل ثعلب امریکایی وژاپنی ، ( گ ش ) گل ثعلب آمریکائی وژاپنی

snakemouth

زراوند ، انجبار ، گل مار ، (گ ش ) زراوند

snakeroot

انجبار ، علف مار ، شوکران زهردار ، (گ ش ) انجبار

snakeweed

خاک ، کثیف کردن ، لکه دار کردن ، چرک شدن ، زمین ، کشور ، سرزمین ، مملکت پوشاندن باخاک ، خاکی کردن ، پوشاندن باخاک ، خاکی کردن خاک ، مملکت

soil

غنیمت ، یغما ، تاراج ، سودباداورده ، فساد ، تباهی ، از بین بردن ، غارت کردن ، ضایع کردن ، فاسد کردن ، فاسد شدن ، پوسیده شدن ، لوس کردن ، رودادن ، رودادن غنیمت ، سودبادآورده

spoil

روغن بزرک بغلظت 600

stand oil

زیر خاک ، خاک زیر را شخم زدن ، شخم عمیق زدن

subsoil

روغن بادام شیرین ، روغن زیتون ، روغن شیرین

sweet oil

روغن معطر برگ کاج خمره ای ، روغن معطر برگ کاج خمره‌ای

thuja oil

ورق قلع ، ورق حلب ، حلبی ، ورقه نازک قلعی

tinfoil

رنج ، محنت ، کار پر زحمت ، کشمکش ، ستیز ، پیکار ، مجادله ، بحث وجدل ، محصول رنج ، زحمت کشیدن ، رنج بردن ، تور یاتله ، دام ، دام رنج

toil

روخاک ، خاک سطحی ، خاک سطحی را برداشتن ، ( ز ش ) روخاک

topsoil

روغن بالن ، روغن نهنگ

train oil

شبدر سه برگه ، سه پره ، ( گ ش ) شبدر سه برگه

trefoil

غوغا ، ناراحتی ، پریشانی ، بهم خوردگی ، اشفتگی ، آشفتگی

turmoil

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی داروهایی که آدم دوره گرد (بدون صلا حیت نسخه نویسی) تبلیغ میکند ، دوای ضد زهرمار ، داروهائی که آدم د

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی داروهایی که آدم دوره گرد (بدون صلا حیت نسخه نویسی) تبلیغ میکند ، دوای ضد زهرمار ، داروهائی که آدم د

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما