معادل انگلیسی افزایش ادراکات حسی

روانشناسی
افزایش ادراکات حسی
extra sensory perception
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی افزایش ادراکات حسی
درک ، احساس ، دریافت
apperception
ادراک شنوایی
auditory perception
ادراك دو حالته
bistable perception
ادراک عمق
depth perception
زیادی ، زاءد ، فوق العاده ، اضافی ، بزرگ ، یدکی ، خارجی ، بسیار ، خیلی ، زائد ، فوق‌العاده ، (پیشوند) خارجی
extra
هزینه اضافی
extra charge
خارج سلولی ، واقع درخارج سلولهای بدن
extracellular
واقع نگری (در نظریه موری)
extraception
عصاره گرفتن ، بیرون کشیدن ، استخراج کردن ، اقتباس کردن ، شیره ، عصاره ، زبده ، خلا صه ، عصاره‌گرفتن ، خلاصه استخراج کردن
extract
قابل کشیدن(مثل دندان) ، استخراج شدنی
extractable
استخراج
extracting
عصاره گیری ، عصاره ، اصل ونسب ، استخراج ، عصاره‌گیری
extraction
استخراج کننده
extractor
فعالیت های فوق برنامه ای دانش اموز(مانندورزش) فوق برنامه ای ، فعالیت های فوق برنامه‌ای دانش آموز(مانندورزش ) فوق برنامه‌ای
extracurricular
فعاليت‌هاي فوق‌برنامه
extracurricular activities
مقصرین را پس دادن ، مجرمین مقیم کشور بیگانه را به کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
استرداد محرمین بدولت متبوعه ، اصل استرداد مجرمین
extradition
برون دوکی
extrafusal
خارج کهکشانی ، (نج ) خارج کهکشانی
extragalactic
برون اندازی
extrajection
خارج از موضوع مطرح شده دردادگاه ، غیررسمی ، خارج ازصلا حیت قضایی ، خارج ازصلاحیت قضائی
extrajudicial
غیرقانونی ، ماورای قانون
extralegal
بی حد ، نامحدود(در مورد انواع موجودات)
extralimital
خارج ازدواجی ، زناکارانه ، زانی ، خارج از زناشویی ، (adulterous)خارج ازدواجی
extramarital
بیرون از جهان یادنیا ، خارج دنیایی ، خارج دنیائی
extramundane
خارج از حصار شهر ، مربوط به خارج از دانشگاه ، مربوط به‌خارج از دانشگاه
extramural
خارجی ، خارج از قلمرو چیزی ، غیراصلی ، تصادفی ، فرعی ، نامربوط
extraneous
شبکه خارجی
extranet
فوق العاده ، غیرعادی ، شگفت اور ، شگفت آور
extraordinary
برون یابی کردن ، ازروی قرائن و امارات پیش بینی کردن ، قیاس کردن ، استقراءنمودن برون یابی کردن
extrapolate
برون یابی ، برآورد برونی
extrapolation
دستگاه حرکتی برون هرمی
extrapyramidal motor system
دستگاه برون هرمی
extrapyramidal system
ماورای احساس معمولی ، خارج از احساس عادی
extrasensory
ادراک فراحسی : نوع بحث انگیزی از تجربه که به ادراک چیزی در غیاب تحریک اندامهای حسی اطلاق می شود -> اندیشه خوابی ، پیش آگاهی ، حرکت فراروانی ، غیب بینی ، فراروانشناسی
extrasensory perception
ادراک فراحسی
extrasensory perception (esp)
فام برون طیفی
extraspectral hue
اکستراسیستول ، ضربان اضافی قلب ، (طب ) اکستراسیستول
extrasystole
برون نگر
extratensive
بیرون از محیط زمین ، ماورای عالم خاکی
extraterrestrial
واقع درخارج قلمرو داخلی ، خارج مملکتی
extraterritorial
خارج رحمی ، بیرون زهدانی ، (تش ) خارج رحمی
extrauterine
افراط ، گزافگری ، زیاده روی ، بی اعتدالی ، زیاده‌روی ، بی‌اعتدالی
extravagance
گزافگر ، غیرمعقول ، عجیب ، غریب ، گزاف ، مفرط
extravagant
اثر یا تصنیف (ادبی و موسیقی یا نمایشنامه) ازیک شخصیت خیالی ، اثرخیالی ، فانتزی ، گزاف گویی ، اغراق ، گزاف گوئی ، اغراق اثر یا تصنیف (ادبی و موسیقی یا نمایشنامه) ازیک شخصیت خیالی
extravaganza
ازحداعتدال بیرون رفتن ، منحرف شدن ، کارنامعقول کردن ، سرگردان شدن
extravagate
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ، ازمجرای خود بیرون انداختن ، بداخل بافت ریختن ، نشست کردن ، ازمجرای طبیعی‌بیرون رفتن
extravasate
خارج رگی ، غیررگی ، فاقدرگ ، (تش ) خارج رگی
extravascular
برونگرایی
extraversion
برونگرا
extravert
برونگرا
extravert extrovert
ادراک : فرآیند آگاه شدن از اشیاء ، وییگیها و رابطه ها از طریق اندامهای حسی ، گرچه در ادراک همواره محتوای حسی وجود دارد ، با این حال آنچه ادراک می شود متاثر از آمایه و تجربه پیشین است ، به نحوی که ادراک را باید چیزی فراتر از ثبت محرکهای موثر بر اندامهای حسی دانست -> ادراک زیرآستانه ای ، درک ، ادراک ، مشاهده قوه ادراک ، اگاهی ، دریافت ، آگاهی ، دریافت ادراک ، احساس
perception
ادراک اشخاص
person perception
ادراک انتخابی
selective perception
ادراک خویشتن : آگاهی شخص درباره خودش این مفهوم با خودآگاهی فرق دارد ، چون ادارک خویشتن ممکن است به شکل خودسنجی عینی درآید -> خودآگاهی
self- perception
خودادراكي
self-perception
احساس و ادراک
sensation & perception
ادراک اجتماعی
social perception
ادراک فضایی
space perception
ادارك سخن
speech perception
ادراک زیرآستانه ای
subliminal perception
ادراک زمان
time perception
ادراك بصري
visual perception

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی روانشناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن