معادل انگلیسی حالت پارانویایی حاد

روانشناسی

حالت پارانویایی حاد

acute paranoid state

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حالت پارانویایی حاد

حالت استراحت

1 Resting state

حالت رویا گونه

absent state

تیزرو ، تیز ، نوک تیز ، حاد ، بحرانی ، زیرک ، تیزنظر ، تند ، شدید (مو ) تیز ، زیر ، حساس ، تیز(زاویه ء حاد ، زاویه تند)

acute

مسمومیت حاد الکلی

acute alcoholic intoxication

اختلال مغزی حاد

acute brain disorder

نشانگان مغزی حاد

acute brain syndrome

حالت گم گشتگی حاد

acute confusional state

توهم زدگی حاد

acute hallucinosis

شیدایی (مانی) حاد

acute mania

حیوان کشی از روی ترحم

acute preparation

واکنش حاد فشار روانی

acute stress reaction

بزیرکی ، بحدت ، بشدت

acutely

تیزی ، زیرکی ، ذکاوت ، حدت یا شدت(مرض)

acuteness

حالت پر آدرنالینی

adrenergic-reponse state

حالت عاطفی

affective state

از دین برگشته ، مرتد

apostate

حالت مرزی

borderline state

رءیس دولت ، رئیس دولت

chief of state

دنده ای ، دنده‌ای

costate

کاکل دار ، (crested)کاکل دار

cristate

ویران کردن ، خراب کردن ، تاراج کردن

devastate

حالت شبه رویا

dreamlike state

حالت سائقی

drive state

ملک ، املا ک ، دارایی ، دسته ، طبقه ، حالت ، وضعیت ، املاک ، دارائی

estate

مطبوعات عمومی ، نشریات ملی ، رکن چهارم مشروطیت

fourth estate

حالت گریز مرضی: اختلال تجزیه ای که طی آن فرد در حالت یادزدودگی به دور از خانه سفر می کند و هویت جدیدی می گیرد

fugue state

ایالت نظامی

garrison state

در شکم داشتن ، ابستن بودن ، حمل کردن ، آبستن‌بودن

gestate

کمترین نیرو ، نیروی اساسی ، حالت اساسی

ground state

نیزه ای ، تبرزینی ، سه گوش ونوک تیز

hastate

حالت آغازی

initial state

حالتورودی

input state

گماشتن ، برقرار کردن ، منصوب نمودن ، گذاردن

instate

حالت نهادینه

institutionalized state

بین ایالتی ، بین ایالتها و کشورهای مختلف ، میان ایالتی

interstate

فاقد وصیت نامه

intestate

درون ایالتی ، درون کشوری

intrastate

حالت صفر منطقی

logical 0 state

حالت یک منطقی

logical 1 state

حالت یک منطقی

logical state

درست بیان نردن ، غلط اظهار داشتن ، غلط گفتن ، اظهار غلط کردن

misstate

حکومت متشکل از یک قوم یا یک ملت ، حکومت متشکل از یک‌قوم یا یک ملت

nation state

حالت وسواس فکری ‎ - عملی

obsessive-compulsive state

حالت خروجی

output state

گزافه گویی کردن ، اغراق گفتن در ، اغراق امیز کردن ، غلو کردن ، گزافه گوئی کردن ، اغراق آمیز کردن

overstate

اداره کشور بوسیله نیروی پلیس ، حکومت پلیسی

police state

حالت مسلله ای ، حالت مسئله‌ای

problem state

نمای وضعیت خلقی – رخساره وضعیت خلق

profile of mood state

غده پروستات ، (prostate gland)غده پروستات ( prostatic)

prostate

وضعيت روحي رواني

psychological state

دوباره گماشتن ، دوباره برقرار کردن ، از نو به مقام اولیه خود رساندن ، تثبیت کردن ، تثبیت کردن دوباره گماشتن

reinstate

حالت سکون

Rest state

مجددا بیان کردن ، تصریح کردن ، باز گفتن

restate

حالت جامد

solid state

حالت پایا

stable state

حالت ، کشور ، ایالت ، چگونگی ، کیفیت ، دولت ، استان ، ملت ، جمهوری ، کشوری ، دولتی توضیح دادن ، جزء به جزء شرح دادن ، اظهار داشتن ، اظهارکردن ، تعیین کردن ، حال

state

حالت داءمی ، حالت دائمی

steady state

حالت نظارت

supervisor state

وصیت کرده ، دارای وصیت ، شاهد ، وصیت کردن ، شهادت دادن ، (شخص ) وصیت کرده

testate

عوام ، ( طبقه ) عوام

third estate

صفت حالت

trait - state

سه دنده ای ، دارای سه دنده ، ( گ ش - ز ش ) سه دنده‌ای

tricostate

حالت شبه رویا

twilight state

دو حالتی

two state

حقیقت را اظهار نکردن ، دست کم گرفتن

understate

حالت ناپایا ، حالت ناپایا حالت ناپایا

unstable state

وابسته به بخش شمالی ایالت ، شمال ایالت نیویورک ، وابسته به‌بخش شمالی ایالت

upstate

دولت رفاه

welfare state

حالت صفر

zero state

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی روانشناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی حالت پارانویایی حاد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی حالت پارانویایی حاد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی روانشناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما