معادل انگلیسی اسیدسولفوریک غلیظ

زمين شناسی

اسیدسولفوریک غلیظ

oil of vitrol

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی اسیدسولفوریک غلیظ

آنگلزیت - ترکیب شیمیایی : PbSO4 - درصد مواد: PbO73 6% SO326 4% - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: سولفات - رخ:ناقص - جلا:الماسی ، ابریشمی - شفافیت: شفاف ، نیمه شفاف - اشکال ظاهری:بلور دانه ای ، استالاکتیت ، آگرگات درخشان - ژیزمان:تقریباْ کمیاب ; آلمان غربی ، اطریش ، ایتالیا ، بریتانیای کبیر ، مکزیک و URSS - خواص شیمیایی:حل شونده در HNO3 گرم - رنگ کانی : بیرنگ ، سفید ، خاکستری - رنگ خاکه: سفید - تشابه کانی شناسی : فسژنیت ، سروزیت ، اسچلیت - پاراژنز :گالن ، لیمونیت - منشا تشکیل : ثانوی ، هیدروترمال - شکل بلورها: منشور ، ورقه ای ، پهن و کوتاه ، بی پیرامید - محل پیدایش: ایتالیا - نام آن از نام جزیره ای در انگلستان (Anglesey) گرفته شده است - سختی : 3 - چگالی : 6 3

anglesite|lead spar|lead spar|lead vitrol

نوعی کانی - فرمول شیمیایی: CoSO4•7(H2O) - وجه تسمیه : از نام محل اکتشاف در Bieber آلمان

bieberite|colbalt vitrol|colbalt vitrol

کالکانتیت - ترکیب شیمیایی :CuSO4 5H2O - درصد مواد:CuO31 87% SO332 06% H2O36 07% - سیستم تبلور: تری کلینیک - رده بندی: سولفات - رخ: ناکامل مطابق با /110/ و /110/ - جلا:شیشه ای - شکستگی: صدفی - شفافیت: شفاف - اشکال ظاهری : بلوری ، پوسته ای ، قشری ، استالاگتیتی ، رگه های دانه ای ، رشته ای مایل - ژیزمان : تقریباْ کمیاب ; آلمان ، چک و اسلواکی ، انگلیس ، اسپانیا و شیلی - خواص شیمیایی : محلول درآب بابوی نامطبوع ، درهوای آزاد آب خودراازدست میدهد ، درسطح به صورت پودر و شوره سفید متمایل به سبز نمایان میگردد - رنگ کانی : آبی - رنگ خاکه:سفید - تشابه کانی شناسی : کروهنکیت ، لیروکونیت - پاراژنز : پیکرینژیت ، اپسونیت ، ملانتریت ، فیبروفریت - منشا تشکیل : ثانوی - شکل بلورها:پهن و ضخیم ، منشوری کوتاه - محل پیدایش: اسپانیا - محلول درآب بابوی نامطبوع ، درسطح به صورت پودر و شوره سفید متمایل به سبز نمایان میگردد - نام آن از کلمات یونانی Khalkos به معنای مس و anthos به مفهوم گل گرفته شده است - سختی : 2 5 - چگالی :2 2 - 2 3 - نامهای دیگر این کانی : Blue Vitrol

chalcanthite|blue vitrol|blue vitrol|copper vitrol

نفت ، روغن ، اصطلاح کلی که شامل تمام هیدروکربورهای طبیعی می شود ، روغن
رجوع شود به petroleum

oil

نفت دار ، نفت خیز ، دارای نفت

oil bearing

لایه های نفت خیز ، لایه های دارای نفت

oil bearing series

استلاریت

oil coal

ستون نفت
ستونی با ارتفاع بسیار متغیر در داخل مخزن نفت که دارای نفت می باشد

oil column

ستون نفت ستونی با ارتفاع بسیار متغیر در داخل مخزن نفت که دارای نفت می باشد

oil column|oil|oil

دکل نفت ، دکل حفاری

oil derrick

میدان نفت ، ناحیه ای که در آن مخازن زیرزمینی نفت یافت می شود ، میدان نفتی ، میدان نفت خیز
(الف) یک حوضچه نفتی
(ب) دو یا چند حوضچه نفتی که بر روی یک ساختار توپوگرافیک یکسان قرار گرفته و یا در غیر این صورت با هم مرتبط می باشند ، میدان نفت خیز (الف) یک حوضچه نفتی (ب) دو یا چند حوضچه نفتی که بر روی یک ساختار توپوگرافیک یکسان قرار گرفته و یا در غیر این صورت با هم مرتبط می باشند

oil field

نفت نما ، درجه روغن

oil gauge

مخزن عدسی شکل ، لایه نفت خیز عدسی شکل

oil lens

لوله نفت

oil line

مهاجرت نفت
انتقال نفت ازسنگ منشأ به درون یک سنگ مخزن متخلخل و اجتماع آن

oil migration

مهاجرت نفت انتقال نفت ازسنگ منشأ به درون یک سنگ مخزن متخلخل و اجتماع آن

oil migration|oil|oil

گودال نفت

oil pit

مخزن زیرزمینی نفت

oil pool

استخراج نفت ، تولید نفت

oil production

ذخیره نفت ، ذخیره نفت یک ناحیه نفت خیز

oil reserve

امتیاز استخراج نفت

oil right

سنگ نفت دار

oil rock

ماسه سنگ نفت دار ، یک اصطلاح کلی برای تمام سنگهائی که دارای مواد نفتی می باشند ، ماسه نفت دار
عنوانی عام برای هر چینه متخلخلی که حاوی نفت و یا هیدروکربنهای دیگر می‌باشد ، خصوصاً ماسه سنگ یا ماسه نامتراکمی که نفت موجود در آن ، با حفر چاههایی ، قابل استحصال است عنوان مزبور همچنین برای سنگ آهکها و دولومیتهای نفت دار نیز بکار می رود
نیز ببینید: sand; tar sand; gas sand در حفاری
مقایسه شود با: water sand ، ماسه نفت دار عنوانی عام برای هر چینه متخلخلی که حاوی نفت و یا هیدروکربنهای دیگر می‌باشد ، قابل استحصال است عنوان مزبور همچنین برای سنگ آهکها و دولومیتهای نفت دار نیز بکار می رود نیز ببینید: sand; tar sand; gas sand در حفاری مقایسه شود با: water sand

oil sand

کاسه نمد

oil seal

نشت نفت
به سطح رسیدن و نمایان شدن نفت مایع در نتیجه مهاجرت رو به بالا و آرام آن از محل تجمع اولیه اش
مترادف: seepage در نفت ، نشت نفت به سطح رسیدن و نمایان شدن نفت مایع در نتیجه مهاجرت رو به بالا و آرام آن از محل تجمع اولیه اش مترادف: seepage در نفت

oil seep

پلمه سنگ نفتی ، شیست قیری ، شیل نفتی

oil shale

نشان نفت ، اثر نفت
رجوع شود به show (الف) ، اثر نفت رجوع شود به show (الف)

oil show

چشمه نفت

oil spring

سنگهای دانه ریزی که برای تیز کردن ابزار از آن ها استفاده می شود

oil stone

ساختمان نفت دار

oil structure

ظرف روغن ، تشتک روغن

oil sump

مخزن انباره روغن

oil sump tank

نفت گیر ، دام نفت ، تله نفتی
ساختمان زمین شناسی که موجبات تجمع مقدار قابل ملاحظه ای نفت و گاز را فراهم می کند ، تله نفتی ساختمان زمین شناسی که موجبات تجمع مقدار قابل ملاحظه ای نفت و گاز را فراهم می کند

oil trap

زمین آلوده به نفت

oil wasteland

سطح بین آب ونفت

oil water surface

چاه نفت

oil well

لوله جداری چاه نفت

oil well casing

سیمان مخصوص چاه نفت

oil well cement

پنجره نفتی

oil window

حوزه نفت خیز

oil zone

نفت ، روغن رجوع شود به petroleum

oil|petroleum|petroleum

گل نفت پایه
یک گل حفاری که ذرات رس آن در عوض مخلوط شدن با آب ، با نفت مخلوط شده و در آن معلق اند

oil-base mud

گل نفت پایه یک گل حفاری که ذرات رس آن در عوض مخلوط شدن با آب ، با نفت مخلوط شده و در آن معلق اند

oil-base mud|oil-base|oil-base|oil base

گل حفاری نفتی شده
گل حفاری که به صورت اتفاقی با نفت خاصی که حین حفاری و یا تست لایه ای ، به آن وارد شده ، مخلوط شده است

oil-cut mud

گل حفاری نفتی شده گل حفاری که به صورت اتفاقی با نفت خاصی که حین حفاری و یا تست لایه ای ، به آن وارد شده ، مخلوط شده است

oil-cut mud|oil-cut|oil-cut

شوراب میدان نفتی
آب حاصل از حفاریهای عمیق که معمولاً حاوی مقادیر قابل توجهی از نمکهای محلول است ، شوراب میدان نفتی آب حاصل از حفاریهای عمیق که معمولاً حاوی مقادیر قابل توجهی از نمکهای محلول است

oil-field brine

سطح تماس نفت-آب
رجوع شود به oil-water contact ، سطح تماس نفت-آب رجوع شود به oil-water contact

oil-water interface

مرز آب و نفت
سطح تماس نفت و آب در یک مخزن نفتی

oil-water-contact

مرز آب و نفت سطح تماس نفت و آب در یک مخزن نفتی

oil-water-contact|oil|oil

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

ارزان و با کیفیت

می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن

همراه با ضمانت و گارانتی

ارزان، با کیفیت، با مجوز رسمی و گارانتی، با بیش از 7 سال تجربه

معادل انگلیسی اسیدسولفوریک غلیظ

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی اسیدسولفوریک غلیظ

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما