معادل انگلیسی بزرگ ، این واژه بعنوان پیشوند در اصلاحات زمین شناسی وسنگ شناسی بکاربرده می شود ودر رشته های دیگر عل

زمين شناسی

بزرگ ، این واژه بعنوان پیشوند در اصلاحات زمین شناسی وسنگ شناسی بکاربرده می شود ودر رشته های دیگر علوم معنی یک میلیون دفعه را دارد

mega

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بزرگ ، این واژه بعنوان پیشوند در اصلاحات زمین شناسی وسنگ شناسی بکاربرده می شود ودر رشته های دیگر عل

اَبرفسیل ، بزرگ فسیل فسیلی که اندازه آن به حدی است که می توان آنرا بدون استفاده از میکروسکوپ مطالعه و بررسی کرد مقایسه‌شود با microfossil ، مترادف: Megafossil

megafossil|macrofossil|macrofossil

اَبرفسیل ، بزرگ فسیل
فسیلی که اندازه آن به حدی است که می توان آنرا بدون استفاده از میکروسکوپ مطالعه و بررسی کرد
مقایسه‌شود با microfossil ،
مترادف: Megafossil

megafossil

برش بزرگ ، برشی که اندازه قطعات آن بسیار بزرگ است

megabreccia

بزرگ هاگ ، تحم بزرگ

megaspore

بسنگ های دانه درشت که بتوان کانی های آن ها را با چشم غیر مسلح تمیز داد اطلاق می شود

megascopic

تکامل بزرگ ، تکامل وسیع

mega evolution

خرسنگ

megalith

درشت برگ

mega phyllous

فنوکریست بزرگ

mega phenocryst

گرمادوست گیاهی که برای تداوم بقاء به دماهای بالا و مقادیر زیادی آب نیاز دارد ، مترادف: macrofherm مقایسه شود با: nesotherm ، microtherm

megatherm|macrofherm|macrofherm

گرمادوست
گیاهی که برای تداوم بقاء به دماهای بالا و مقادیر زیادی آب نیاز دارد ، مترادف: macrofherm
مقایسه شود با: nesotherm ، microtherm

megatherm

گروه بزرگ
عنوانی که توسط سوان وویلین (1961) برای یک واحد سنگ چینه‌شناسی که از نظر رتبه بالاتر از گروه بوده و نمایانگر یک رخداد شاخص در مسیر تاریخچه زمین شناسی است ، ارائه شده است از نظر ACSN (1961) و همچنین NACSN (1983) این واحد ، یک واحد رسمی نمی باشد
مقایسه شود با: supergroup ، گروه بزرگ عنوانی که توسط سوان وویلین (1961) برای یک واحد سنگ چینه‌شناسی که از نظر رتبه بالاتر از گروه بوده و نمایانگر یک رخداد شاخص در مسیر تاریخچه زمین شناسی است ، یک واحد رسمی نمی باشد مقایسه شود با: supergroup

megagroup

مطالعه فسیل های بزرگ

mega paleontology

مگابیت بر ثانیه
واحد اندازه گیری سرعت انتقال داده ها (مقدار مگا بیت اطلاعات انتقال یافته در واحد زمان)

megabits per second (mbps)

مگابیت بر ثانیه واحد اندازه گیری سرعت انتقال داده ها (مقدار مگا بیت اطلاعات انتقال یافته در واحد زمان)

megabits per second (mbps)|megabits per second|megabits per second|mbps

مگاپرفیر ، سنگی که ساختمان پرفیری آن بسیار آشکار است

megaporphyry

مگاسیل ، یک میلیون دور

megacycle

منفذ بزرگ یا macropore در سیستم ارائه شده توسط چوکوئت و پری (1970) برای طبقه بندی اندازه خلل و فرج ، این عنوان برای یک حفره متساوی الابعاد یا یک حفره صفحه ای که قطر یا ضخامت میانگین آن بیش از 4 میلی متر می باشد ، بکار رفته است مقایسه شود با: micropore ، mesopore

megapore|macropore|macropore

منفذ بزرگ
یا macropore در سیستم ارائه شده توسط چوکوئت و پری (1970) برای طبقه بندی اندازه خلل و فرج ، این عنوان برای یک حفره متساوی الابعاد یا یک حفره صفحه ای که قطر یا ضخامت میانگین آن بیش از 4 میلی متر می باشد ، بکار رفته است
مقایسه شود با: micropore ، mesopore

megapore

میلیون سال
عنوان پیشنهاد شده توسط رانکاما برای یک دوره 1 میلیون ساله ، میلیون سال عنوان پیشنهاد شده توسط رانکاما برای یک دوره 1 میلیون ساله

megayear

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: KAlSiO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: KAlSiO4

megakalsilite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Na8KSi9O18(OH)9•19(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Na8KSi9O18(OH)9•19(H2O)

megacyclite

هاگدان بزرگ ، هاگدانی که هاگ های بزرگ تولید می کند

megasporangium

یک برگ یا اندام دیگری که هاگدانهای بزرگ روی آن می روند

megasporophyll

یک میلیون بایت
همچنین نگاه کنید به byte و kilobyte ، یک میلیون بایت همچنین نگاه کنید به byte و kilobyte

megabyte

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی بزرگ ، این واژه بعنوان پیشوند در اصلاحات زمین شناسی وسنگ شناسی بکاربرده می شود ودر رشته های دیگر عل

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی بزرگ ، این واژه بعنوان پیشوند در اصلاحات زمین شناسی وسنگ شناسی بکاربرده می شود ودر رشته های دیگر عل

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما