معادل انگلیسی تلماسه عرضی ، پهنایی ، تپه های شنی عرضی
این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و ج

زمين شناسی

تلماسه عرضی ، پهنایی ، تپه های شنی عرضی
این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و جهت باد نیز ثابت است به شکل رشتههایی از تپه های شنی که متصل به هم (معمولا از اتصال چند برخان که امتداد آنها عمود بر جهت باد است) تشکیل می شوند ، تپه های شنی عرضی - این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و جهت باد نیز ثابت است به شکل رشتههایی از تپه های شنی که متصل به هم (معمولا از اتصال چند برخان که امتداد آنها عمود بر جهت باد است) تشکیل می شوند

transverse dune

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تلماسه عرضی ، پهنایی ، تپه های شنی عرضی
این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و ج

تلماسه برخان
تپه ماسه ای منفرد هلالی شکل که نوک های آن در جهت مخلف وزش باد است

barchan dune

تلماسه بادوزیده

blowout dune

بادوزیده ، گودی مدور یا بیضی شکل کم عمق در ماسه یا حاک خشک که توسط فرسایش بادی تشکیل شده است ترکیدن در اثر فشار

blowout|blowout dune|blowout dune

تپه های هلالی شکل

crescentic dune

تل شنی ، ریگ روان ، تپه یا خاکریز شنی ، تپه روان ، تلماسه ای
اشکال گنبدی مانند حاصل از رسوبات بادی

dune

سر تلماسه
ریگ هایی که در محل برخورد یک مانع با باد تجمع می کنند ، سر تلماسه ریگ هایی که در محل برخورد یک مانع با باد تجمع می کنند

head dune

تپه نعل اسبی شکل

horse shoe dune

تپه های شنی درهم
تپه هایی که به علت تغییر دایمی جهت باد دارای هیچ نوع فرم و شکل شخصی نمیباشند ، تپه های شنی درهم تپه هایی که به علت تغییر دایمی جهت باد دارای هیچ نوع فرم و شکل شخصی نمیباشند

interfrence dune

تپه های شنی که در قسمت پناه دار یک حائل بوجود می آیند

lee dune

تپه های شنی طولی ، تلماسه های طولی
پشته های طویلی از ماسه که به موازات جهت بادهای غالب تشکیل می شود این تلماسه ها در جایی تشکیل می شوند که مقدار ماسه محدود باشد طول این تپهها گاهی به 80 تا 100 کیلومتر و ارتفاع آنها به 50 تا 100 متر نیز میرسد به آنها دون ریسمانی نیز گفته می شود

longitudinal dune

تلماسه سهموی
یک تپه ماسه ای شبیه برخان است ، با این تفاوت که نوک های سهمی به طرف باد است ، این تلماسه ها اغلب در طول سواحلی که دارای بادهای قوی رو به ساحل ، مقدار فراوانی ماسه و پوشش گیاهی اندک باشند ، ساخته می شوند ، تلماسه سهموی یک تپه ماسه ای شبیه برخان است

parabolic dune

تلماسه شمشیری

seif dune

تپه‌شنی بوته‌ای

shrub-coppice dune

تپه های شنی شبیه شمشیر
سیف به زبان عربی یعنی شمشیر و چون این نوع تپه های شنی شبیه شمشیر هستند ، از این جهت به آنها سیف می گویند این نوع تپه های در مناطقی که باد دارای یک جهت اصلی و یک جهت فرعی می باشد تشکیل می شوند ، تپه های شنی شبیه شمشیر - سیف به زبان عربی یعنی شمشیر و چون این نوع تپه های شنی شبیه شمشیر هستند

sief dune

تراگذر

transverse

خمش جانبی ، خمش عرضی

transverse bending

مولفه اریب

transverse component

ترک عرضی

transverse crack

قطبش الکتریکی عرضی

transverse electric

قطبش الکتریکی عرضی

transverse electric|te|te

گسل عرضی
چنانچه امتداد گسل بر امتداد ساختهای زمین شناسی ناحیه عمودیا مورب باشد ، گسل را گسل عرصی نامند

transverse fault

گسل عرضی - چنانچه امتداد گسل بر امتداد ساختهای زمین شناسی ناحیه عمودیا مورب باشد ، گسل را گسل عرصی نامند

transverse fault|fault|fault

درز عرضی

transverse joint

نظام تصویر مرکاتور ، نظام قایم الزاویه مرکاتور

transverse mercator

مقطع عرضی

transverse section

کرنش عرضی

transverse strain

درز یا شیار عرضی شیار پشت مفصل دوم سینه دو بالان در ناحیه سپر

transverse suture

کشش عرضی

transverse tension

سرریز پله ای

transverse weir

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی تلماسه عرضی ، پهنایی ، تپه های شنی عرضی
این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و ج

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تلماسه عرضی ، پهنایی ، تپه های شنی عرضی
این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و ج

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی تلماسه عرضی ، پهنایی ، تپه های شنی عرضی این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و ج

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تلماسه عرضی ، پهنایی ، تپه های شنی عرضی این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و ج

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی تلماسه عرضی ، پهنایی ، تپه های شنی عرضی
این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و ج

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی تلماسه عرضی ، پهنایی ، تپه های شنی عرضی
این نوع تپهها معمولا در نواحی که مقدار ماسه فراوان و ج