معادل انگلیسی درخشندگی ، تشعشع آنی نور ، لومینسانس ، تابناکی ، روشن تابی
کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی

زمين شناسی

درخشندگی ، تشعشع آنی نور ، لومینسانس ، تابناکی ، روشن تابی
کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی را به انرژی نورانی تبدیل می کنند پدیده لومینسانس در اثر تغییر تراز الکترونها در اثر تحریک فیزیکی ایجاد می گردد برخی از انواع لومینسانس عبارتند از :fluorescenceو phosphorescence ، روشن تابی کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی را به انرژی نورانی تبدیل می کنند پدیده لومینسانس در اثر تغییر تراز الکترونها در اثر تحریک فیزیکی ایجاد می گردد برخی از انواع لومینسانس عبارتند از :fluorescenceو phosphorescence

luminescence

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی درخشندگی ، تشعشع آنی نور ، لومینسانس ، تابناکی ، روشن تابی
کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی

فسفر افکنی ، شب تابی(مثل کرمها) ، زیست تابی ، لومینانس زیستی ، تولید نور توسط موجودات زنده

bioluminescence

تابناکی کاتدی ، کاتدولومینسانس
انتشار فوتونهای قابلمشاهده نور ماوراءبنفش و مادونقرمز بر اثر بمباران الکترونی انتشار فوتونها بدلیل اثرات ناشی از تخریب ساختار بلوری ، عامل محرکه پرتوهای کاتدیک یا پرتوxمی باشد ، کاتدولومینسانس انتشار فوتونهای قابلمشاهده نور ماوراءبنفش و مادونقرمز بر اثر بمباران الکترونی انتشار فوتونها بدلیل اثرات ناشی از تخریب ساختار بلوری

cathodoluminescence

تابندگی فسفری ، فسفر تابی ، فسفرسانس پدیده ای در کانی های های درای ناخالصی فسفر زا که بعد از تحریک نوری تا مدتی پس از قطع انرژی خاصیت نوردهی را ادامه دهد

phosphorescence|luminescence|luminescence

فسفر تابناکی ، فتولومینسانس
لومینسانسی که بر اثر تحریک کانیها با نور مریی و یا پرتو فرابنفش پدیدار شود مانند : پیروفیلیت

photoluminescence

فسفر تابناکی ، فتولومینسانس لومینسانسی که بر اثر تحریک کانیها با نور مریی و یا پرتو فرابنفش پدیدار شود مانند : پیروفیلیت

photoluminescence|luminescence|luminescence

لومینسانسی که توسط اثر ذرات پرتوزا برانگیخته می شود

radioluminescence

ترمو لومینسانس
پدید ه ایی که طی آن برخی کانیها هنگام حرارت دادن به صورت التهابی ، نورانی دیده می شود این خاصیت در دمای بین 50 تا 100 درجه سانتیگراد در طیف مریی دیده می شود و در دمای بالاتر از 450 درجه سانتیگراد خاتمه می یابد

thermoluminescence

سن یابی نورتابی گرمایی - سن یابی ترمولومینسانس: روشی برای تعیین سن ، که برای موادی قابل استعمال است که حرارت داده شده اند (مثلاً سفالفیدها و جریان‌های گدازه) بخشی از انرژی آزاد شده توسط واپاشی هسته های پرتوزا طولانی مدت که به شکل الکترون های به دام افتاده ذخیره می شود و این انرژی در حین حرارت دادن به شکل نور آزاد می شود سن یک نمونه می تواند تعیین شود اگر ترمولونیسانس طبیعی اندازه گیری می شود و ترمولومینسانس القایی توسط یک تابش مشخص اندازه گیری می‌شود و تابش دریافت شده توسط نمونه بر واحد زمان واگذشته ، اندازه گیری می‌شود

thermoluminescence dating|thermoluminescence|thermoluminescence

ترمو لومینسانس - پدید ه ایی که طی آن برخی کانیها هنگام حرارت دادن به صورت التهابی ، نورانی دیده می شود این خاصیت در دمای بین 50 تا 100 درجه سانتیگراد در طیف مریی دیده می شود و در دمای بالاتر از 450 درجه سانتیگراد خاتمه می یابد

thermoluminescence|luminescence|luminescence

ضربه تابناکی ، تریبولومینسانس
نوعی لومینسانس که بر اثر ضربه ایجاد می شود مانند ضربه تابناکی در کوارتز ، تریبولومینسانس - نوعی لومینسانس که بر اثر ضربه ایجاد می شود مانند ضربه تابناکی در کوارتز

triboluminescence

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی درخشندگی ، تشعشع آنی نور ، لومینسانس ، تابناکی ، روشن تابی
کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی درخشندگی ، تشعشع آنی نور ، لومینسانس ، تابناکی ، روشن تابی
کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی درخشندگی ، تشعشع آنی نور ، لومینسانس ، تابناکی ، روشن تابی کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی درخشندگی ، تشعشع آنی نور ، لومینسانس ، تابناکی ، روشن تابی کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی درخشندگی ، تشعشع آنی نور ، لومینسانس ، تابناکی ، روشن تابی
کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی درخشندگی ، تشعشع آنی نور ، لومینسانس ، تابناکی ، روشن تابی
کانی ها دارای لومینسانس انواع انرژی