معادل انگلیسی راندگی های حاشیه ای ، بالاراندگی های حاشیه ای ، گسلهای فشاری که در حاشیه واطراف یک توده آذرین وجود

زمين شناسی

راندگی های حاشیه ای ، بالاراندگی های حاشیه ای ، گسلهای فشاری که در حاشیه واطراف یک توده آذرین وجود دارند ومعمولاً شیب آنها به داخل توده آذرین است

marginal thrust

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی راندگی های حاشیه ای ، بالاراندگی های حاشیه ای ، گسلهای فشاری که در حاشیه واطراف یک توده آذرین وجود

فشار محوری ، نیروی پیشرانه محوری

axial thrust

راندگی لایه بندی
راندگی چینه ای ، Bedding glide لغزش لایه ای ، راندگی لایه بندی راندگی چینه ای

bedding thrust

راندگی جدایی ، گسل تخت

detachment thrust

تراست سطحی ، روراندگی سطحی

epiglyptic thrust

راندگی فرسایشی
اگر قسمت بالایی گسل در سطح زمین ظاهر شود و بر روی سطح فرسایش یافته رانده شود

erosion thrust

راندگی فرسایشی اگر قسمت بالایی گسل در سطح زمین ظاهر شود و بر روی سطح فرسایش یافته رانده شود

erosion thrust|thrust|thrust

راندگی کف
راندگی کفی: مرز پایینی یک منطقه گسلش مضاعف (دال ستروم 1970) ، راندگی کف راندگی کفی: مرز پایینی یک منطقه گسلش مضاعف (دال ستروم 1970)

floor thrust

راندگی یال جلویی
گسلی معکوس که روی یال پیشین پرشیب تر طاقدیس نامتقارنی که جهت انتقال تکتونیکی آن به سمت ناودیس واقع در کنار آن می باشد ، شکل گرفته است شیب گسل مزبور با محور ناودیس ، هم راستا بوده و در نتیجه یال ناودیسی را طویل تر می کند
نیز ببینید: extension fault ؛ back limb thrust fault
مترادف: fore limb thrust

front-limb thrust

راندگی یال جلویی گسلی معکوس که روی یال پیشین پرشیب تر طاقدیس نامتقارنی که جهت انتقال تکتونیکی آن به سمت ناودیس واقع در کنار آن می باشد ، شکل گرفته است شیب گسل مزبور با محور ناودیس ، هم راستا بوده و در نتیجه یال ناودیسی را طویل تر می کند نیز ببینید: extension fault ؛ back limb thrust fault مترادف: fore limb thrust

front-limb thrust|fore limb thrust|fore limb thrust

راندگی‎ همپوشان

imbricate thrust

منطقه راندگی‌ هم‎پوشان

imbricated thrust zone|imbricated thrust|imbricated thrust

حاشیه ای ، قرارگیری در نزدیک گوشه ها یا مرز

marginal

تحلیل نهایی

marginal analysis

حجره کوچک حاشیه ای بخشی از پوسته یک ریشه پا که در زون حاشیه ای مخزن قرار گرفته و تنها توسط قطعات اصلی پوسته شکل می گیرد (مانند حالت مشاهده شده در اربیتالونیدا)

marginal chamberlet

کنگلومرای حاشیه ای
کنگلومرایی که در امتداد یک ساحل و بر روی حواشی رو به خشکی رسوباتی با جنس های متفاوت شکل می گیرد در مقاطع زمین شناسی ، می توان این نوع کنگلومرا را در سطوح یا اعماق چینه شناسی مختلف مشاهده کرد (گسترش جانبی این نمونه نیز قابل ملاحظه است) و از این رو بازه های زمانی مختلف را به صورت مورب قطع می کند در صورت بالا آمدن سطح آب دریا ، کنگلومرای مزبور به کنگلومرای قاعده ای تبدیل می شود

marginal conglomerate

کنگلومرای حاشیه ای کنگلومرایی که در امتداد یک ساحل و بر روی حواشی رو به خشکی رسوباتی با جنس های متفاوت شکل می گیرد در مقاطع زمین شناسی ، می توان این نوع کنگلومرا را در سطوح یا اعماق چینه شناسی مختلف مشاهده کرد (گسترش جانبی این نمونه نیز قابل ملاحظه است) و از این رو بازه های زمانی مختلف را به صورت مورب قطع می کند در صورت بالا آمدن سطح آب دریا ، کنگلومرای مزبور به کنگلومرای قاعده ای تبدیل می شود

marginal conglomerate|conglomerate|conglomerate

یخکاف حاشیه ای
شکاف یخی موجود در نزدیکی حواشی یک توده یخی که معمولاً به صورت مورب و با شیب حدود 45 درجه (در نمای از بالا) از دو طرف به سمت مرکز توده کشیده شده است
مقایسه شود با: splaying crevasse ، transverse crevasse مترادف: lateral crevasse ، یخکاف حاشیه ای شکاف یخی موجود در نزدیکی حواشی یک توده یخی که معمولاً به صورت مورب و با شیب حدود 45 درجه (در نمای از بالا) از دو طرف به سمت مرکز توده کشیده شده است مقایسه شود با: splaying crevasse

marginal crevasse

نوک بافتهای لثه ای

marginal gingiva

شیار حاشیه ای
شیار موجود بر روی پوسته یک خرچنگ ده پا که در امتداد بخش داخلی کارینای حاشیه ای آن کشیده شده است ، شیار حاشیه ای شیار موجود بر روی پوسته یک خرچنگ ده پا که در امتداد بخش داخلی کارینای حاشیه ای آن کشیده شده است

marginal groove

باطلاق حاشیه ای ، کولاب حاشیه ای

marginal lagoon

باطلاق حاشیه ای ، کولاب حاشیه ای

marginal lagoon|marginal lagoons|marginal lagoons

باطلاق های حاشیه ای ، کولاب های حاشیه ای

marginal lagoons

دریاچه های حاشیه ای ، دریاچه های کم عمقی که در اثر پرشدن گودال های موجود اطراف توده های یخی بوجود می آیند

marginal lake

زمین کم بازده

marginal land

یخرفت حاشیه ای
عنوانی که پیش از این به صورت مترادف با terminal moraine یا یخرفت انتهایی بکار می رفت ، یخرفت حاشیه ای عنوانی که پیش از این به صورت مترادف با terminal moraine یا یخرفت انتهایی بکار می رفت

marginal moraine

دشت های حاشیه ای

marginal plain

صفحه حاشیه ای
یک صفحه بزرگ و طویل که بخشی از لبه مسطح پوسته برخی از سخت پوستان اولیه مانند استیلوفوران ها ، تنوکیستویدها و برخی از ائوکرینویدها را تشکیل می دهد ، صفحه حاشیه ای یک صفحه بزرگ و طویل که بخشی از لبه مسطح پوسته برخی از سخت پوستان اولیه مانند استیلوفوران ها

marginal plate

نمکزارهای حاشیه ای

marginal salt pan

دریای حاشیه‎ای

marginal sea

دریای حاشیه‎ای

marginal sea|marginal seas|marginal seas

دریاهای حاشیه ای ، دریاهای کناری

marginal seas

خار کناری

marginal spine

خار کناری

marginal spine|marginal spines|marginal spines

ژرفنای حاشیه ای ، ژرفنا (Trench)

marginal trench

ژرفنای حاشیه ای ، ژرفنا (Trench)

marginal trench|trench|trench

چاه نیمه تجاری ، چاه نفتی که مخارج استخراج نفت از آن اندکی کمتر از سود حاصل از فروش نفت یا گاز می باشد

marginal well

تیغه بیرونی ریف مرجانی ، زون حاشیه ای
قسمتهای پیرامونی مخازن ریشه پایان که در آنها ورودیهای مخازن توسط زوائد اولیه و ثانویه به قسمتهایی تقسیم شده اند
، زون حاشیه ای - قسمتهای پیرامونی مخازن ریشه پایان که در آنها ورودیهای مخازن توسط زوائد اولیه و ثانویه به قسمتهایی تقسیم شده اند -

marginal zone

زوائد یا خارهای اسفنجی موجود در اطراف یک حاشیه دهانی یا بر روی آن؛ نوشته ها و اطلاعات چاپ شده در حاشیه یک نقشه

marginalia

روراندگی ، گسل رورانده ، رورانده
راندگی افقی توده ای از سنگ روی سنگ های دیگر در امتداد یک گسستگی
گسل معکوسی بزرگ مقیاسی است که زاویه شیب آن کمتر از 10 درجه و لغزش کلی آن زیاد است که جابجایی حاصل از آن معمولاً در واحد کیلومتر اندازه گیری می شود
مقایسه شود با: underthrust fanlt
مترادف: overthrust fault ، low-angle thrust

overthrust

سفره رورانده توده سنگ تشکیل دهنده کمر بالای یک گسل معکوس بزرگ مقیاس ، یک روراندگی مترادف: overthrust block (بلوک رورانده) overthrust sheet (صفحه روراندگی) مترادف: overthrust block

overthrust nappe|overthrust|overthrust

راندگی پوسته
صفحه ای رسوبی که از سطح یک سکانس رسوبی (ضرورتاً در امتداد یک صفحه طبقه بندی) جدا شده است ممکن است برخی مواقع گروهی از صفحات مزبور بر روی یک جدایی ، دیده شوند ، راندگی پوسته صفحه ای رسوبی که از سطح یک سکانس رسوبی (ضرورتاً در امتداد یک صفحه طبقه بندی) جدا شده است ممکن است برخی مواقع گروهی از صفحات مزبور بر روی یک جدایی

peel thrust

راندگی سقف
مرز بالایی یک منطقه گسله دولایی (داستروم 1970) ، راندگی سقف - مرز بالایی یک منطقه گسله دولایی (داستروم 1970)

roof thrust

نیروی رانش جانبی

side thrust

راندگی ، رانش ، فشار ، فشار جانبی ، پیشرانه ، نیروی رانشی

thrust

راندگی ، گسل زیر رانده گسل معکوسی را که شیب آن کمتر از 45 درجه و بیشتر از 10درجه باشد ، راندگی گویند

thrust fault|fault|fault|faults|thrust

زیر راندگی

under thrust

فرا راندگی ، بالا رانده

upthrust

راندگی اصلی زاگرس
از شمال بندرعباس تا ناحیه مریوان ، در طول 1350 کیلومتر امتداد دارد در ناحیه مریوان این گسل وارد خاک عراق می شود و بار دیگر به ناحیه سردشت می‌رسد و از سردشت وارد خاک ترکیه می‌شود گانسر (1960) آن را خط راندگی اصلیmain thrust line نامیده است

zagros main thrust

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معادل انگلیسی راندگی های حاشیه ای ، بالاراندگی های حاشیه ای ، گسلهای فشاری که در حاشیه واطراف یک توده آذرین وجود

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی راندگی های حاشیه ای ، بالاراندگی های حاشیه ای ، گسلهای فشاری که در حاشیه واطراف یک توده آذرین وجود

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما