معادل انگلیسی سنگ مانند ، یک پیشوند که معنی سنگ یا شبیه بسنگ را می دهد

زمين شناسی

سنگ مانند ، یک پیشوند که معنی سنگ یا شبیه بسنگ را می دهد

lith

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سنگ مانند ، یک پیشوند که معنی سنگ یا شبیه بسنگ را می دهد

اصطلاحی که به جانوران رسوب سازنده اطلاق می شود مانند مرجان ها وغیره

lithogenous

اصطلاحی که به سنگ های آذرین دانه ریز بلورین اطلاق می شود

lithoidal

بافت لیتوگرافیک

lithographic texture

باقیمانده سنگی

lithorelict

برگ سنگ شده

lithophyl

به نرم تنان وسایر جانورانی که ایجاد سوراخ هائی در توده های مرجانی یا سنگ های دیگر می کنند اطلاق می شود

lithophagous

تماس سنگی

lithic contact

توف سنگی ، کف سنگ ها یا توف هائیکه از قطعات بلورین سنگ بوجود آمده اند ، توف سنگی
کف سنگ ها یا توف هائیکه از قطعات بلورین سنگ بوجود آمده اند ، توف سنگی کف سنگ ها یا توف هائیکه از قطعات بلورین سنگ بوجود آمده اند

lithic tuff

چوب سنگ شده

lithoxylite

چینه نگاری سنگی

lithostratigraphy

چینه نگاری سنگی

lithostratigraphy|litho stratigraphy|litho stratigraphy

خاک ردیف سنگی

lithosequence

خرد شدن قطعه سنگها در حین حمل بوسیله جریان آب رودخانه ها

lithofraction

رخساره های سنگی ، رخساره سنگی ، محیط های رسوبی مختلف ، شامل مشخصات فیزیکی وحیاتی این محیط ها

lithofacies

زمین زاد

Lithogenic

ساحلی

lithoral

سنگ آهک ، لیتوگرافیک سنگ چاپ

lithographic limestone

سنگ دوست

lithophile

سنگ کره ، کره سنگ ، لیتوسفر ، قشر زمین یا سنگ های تشکیل دهنده قشر زمین قسمت سخت وسنگی کره زمین ، سخت کره
خارجی ترین بخش جامد زمین ، که شامل پوسته و گوشته بالایی است و حدود 100کیلومتر ضخامت دارد ، سخت کره خارجی ترین بخش جامد زمین

lithosphere

سنگ مانند

lithoid

سنگی

lithic

سنگی شدن ، سخت شدن ، سنگ شدگی
فرایندی که عموماً شامل سیمان شدن و یا تراکم است و سبب تبدیل رسوبات به سنگ رسوبی می شود ، سنگ شدگی - فرایندی که عموماً شامل سیمان شدن و یا تراکم است و سبب تبدیل رسوبات به سنگ رسوبی می شود

lithification

سنگیدن ، فرایند زایش سنگ

lithify

عامل لیتولوژیکی

lithologic factor

فشار لیتواستاتیک

lithostatic pressure

کانی پرور

lithotroph

گراواک سنگی

lithic graywacke

گوشته لیتوسفری

lithospheric mantle

لپیدولیت

lithium mica

لتیک آرنایت - ماسه سنگهای معمولی (آرنایت‌ها) که قطعات سنگشان از 5/12 درصد تجاوز کند

lithic arenite|lithicarenite|lithicarenite|lithicarenites

لتیک آرنایت
ماسه سنگهای معمولی (آرنایت‌ها) که قطعات سنگشان از 5/12 درصد تجاوز کند

lithic arenite

لیت آرنایت ، ماسه سنگ لیتیک‌دار - لیتارنایت سنگی است که بیش از 25 درصد ذارت آن در قطب R بوده و نسبت بین F/RF از 3/1 کمتر است

litharenite|litharenites|litharenites

لیت آرنایت ، ماسه سنگ لیتیک‌دار
لیتارنایت سنگی است که بیش از 25 درصد ذارت آن در قطب R بوده و نسبت بین F/RF از 3/1 کمتر است

litharenite

لیتارژ ، اکسید سرب ، منوکسید سرب
فرمول شیمیایی: PbO ، منوکسید سرب - فرمول شیمیایی: PbO

litharge

لیتوسولها

lithosols

لیتوشیمی ، مطالعه شیمی سنگ ها

lithochemistry

لیتوفوریت

lithophorite

لیتوفیت

lithophyte

لیتوکلستها
قطعات سنگهای قدیمیتر هستند که از فرسایش سنگهای مختلف در خارج از محیط رسوبی حاصل و سپس به داخل محیط رسوبی حمل می شوند لیتوکلاستها با ذرات آواری دیگر مثل کوارتز یا فلدسپات همراه می باشد سنگهای آهکی که این دانههای آواری را دارا هستند

lithoclast

لیتوکلستها قطعات سنگهای قدیمیتر هستند که از فرسایش سنگهای مختلف در خارج از محیط رسوبی حاصل و سپس به داخل محیط رسوبی حمل می شوند لیتوکلاستها با ذرات آواری دیگر مثل کوارتز یا فلدسپات همراه می باشد سنگهای آهکی که این دانههای آواری را دارا هستند

lithoclast|lithoclasts|lithoclasts

لیتوگرافی ، چاپ مسطح ، چاپ سنگی ، حکاکی بر روی سنگ

lithography

لیتولوژی ، مشخصات وصفات فیزیکی یک سنگ بطریقی که در نمونه دستی دیده می شود مانند کانی های تشکیل دهنده آن ، بافت ساختمان اولیه وساختمان ثانویه وغیره ، سنگ شناختی
خصوصیت یک سنگ از نظر ساختار ، رنگ ، ترکیب کانی شناسی ، اندازه دانه و نظم بخشهای آن ، سنگ شناختی خصوصیت یک سنگ از نظر ساختار

lithology

لیتومارژ ، نوعی کائولن متراکم وصاف

lithomarge

لیتوئیدیت ، نوعی ریولیت که دارای جلای خفه است

lithoidite

لیتیک آرکوز - در صورتی که نسبت F/RF بین 1/1 تا 1/3 باشد ، سنگ را لیتیک آرکوز می‌نامند

lithic arkose|lithicarkose|lithicarkose

لیتیک آرکوز
در صورتی که نسبت F/RF بین 1/1 تا 1/3 باشد ، سنگ را لیتیک آرکوز می‌نامند

lithic arkose

لیتیک پلت
پلتهایی که از تخریب سنگهای قدیمیتر و یا دانههای میکریتی موجود در محیط رسوبی ایجاد شوند

lithic pellet

لیتیک پلتپلتهایی که از تخریب سنگهای قدیمیتر و یا دانههای میکریتی موجود در محیط رسوبی ایجاد شوند

لیتیک وک ، وکی خرده سنگی

lithicwacke

محدوده سنگی

lithozone

محیطی که تحت شرایط آن یک رسوب نشست کرده است

lithotope

مربوط به پیدایش یا تشکیل سنگ ها

lithogenetic

نقشه رخساره سنگی

lithofacies map

نقشه لیتولوژیکی ، نوعی نقشه زمین شناسی که طرز قرار گرفتن وفراوانی سنگ های مختلف را در یک ناحیه نشان می دهد

lithological map

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: (Al ، Li)Mn++++O2(OH)2 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: (Al

lithiophorite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: K6Al4Si8O25•(H2O) ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: K6Al4Si8O25•(H2O)

lithosite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Li(Ta ، Nb)3O8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Li(Ta

lithiotantite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: Li3PO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: Li3PO4

lithiophosphate

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: LiCa2Mn2HSi5O15 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: LiCa2Mn2HSi5O15

lithiomarsturite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: LiMnPO4 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: LiMnPO4

lithiophilite

نوعی کانی
فرمول شیمیایی: LiTa3O8 ، نوعی کانی - فرمول شیمیایی: LiTa3O8

lithiowodginite

واحد لیتواستراتیگرافی
توده ای از سنگها که به طور یکپارچه و یکسان دارای لیتولوژی مشخص یا رنگ یکسان ، ترکیب کانی شناسی همسان و اندازه دانه های یکسان هستند ، واحد لیتواستراتیگرافی توده ای از سنگها که به طور یکپارچه و یکسان دارای لیتولوژی مشخص یا رنگ یکسان

lithologic unit

واحدهای سنگ چینه ای

lithostratigraphic units

واحدهای لیتواستراتیگرافی
واحدهای سنگی چینه شناسی که شامل لایه های رسوبی و سازندها می باشند

lithostratigraphic unit

واحدهای لیتواستراتیگرافی واحدهای سنگی چینه شناسی که شامل لایه های رسوبی و سازندها می باشند

lithostratigraphic unit|lithostratigraphic units|lithostratigraphic units

یک لایه لیتواستراتیگرافیک که از یک یا چند لایه که درای مشخصات سنگی یکنواخت می باشند بوجود آمده باشد

lithostrome

فرضیه آستنولیت یک نظریه مربوط به فعالیت ماگمایی ـ هم درونی و هم بیرونی ـ ، که استنولینهای محلی را مبنا قرار می دهد و یا نواحی ذوب ناشی از حرارت فروپاشی های رادیواکتیو که دارای یک چرخه تکراری ذوب ، رشد ، مهاجرت ، سرد شدن ، انجماد و ذوب مجدد است فعالیت astenolith در نتیجه سوبسیدانس ، برآمدگی ، کوهزایی ، زمین لرزه و دگرگونی فرض می شود (willis 1938)؛ مقایسه شود با: blister hypothesis

astenolith hypothesis|astenolith|astenolith

باتولیت
به توده بزرگ و معمولاً ناموزون ماگمایی گفته می شود که دارای بیش از 40 مایل مربع 100 کیلومتر مربع بیرون زدگی سطحی و قاعده نامشخص باشد به اعتقاد بیشتر محققان در تشکیل این توده ، فرآیندهای ماگمایی دخالت دراند
این واژه همچنین به صورت bathylith هم نوشته می شود
مترادف آن abyssolith است

batholith

باتولیت به توده بزرگ و معمولاً ناموزون ماگمایی گفته می شود که دارای بیش از 40 مایل مربع 100 کیلومتر مربع بیرون زدگی سطحی و قاعده نامشخص باشد به اعتقاد بیشتر محققان در تشکیل این توده ، فرآیندهای ماگمایی دخالت دراند این واژه همچنین به صورت bathylith هم نوشته می شود مترادف آن abyssolith است

batholith|bathylith|bathylith|abyssolith

زیست سنگ

biolith

بیسمالیت ، توده سنگ آذرین پلوتونیکی از تیپ لاکولیت

bysmalith

کاکتولیت
یک توده یا بدنه نفوذی آذرین نامنظم به شکل کاکتوس ، کمابیش محدود شده به زون افقی و ظاهراً از شاخه ها و پیچش های نامظنم مرتبط و احتمالاً‌تحریف شده دایکهایی که یک لاکولیت را تغذیه کرده اند تشکیل شده است این اصطلاح توسط هانت و همکاران اش (ص151 ، 1953) معرفی شده است: یک کونولیت نیمه افقی که از داکتولیتهای پیوندی که انتهای دیستال آنها حلزونی شکل یا خمیده می شود مانند یک هارپولیت نازک ، مانند یک اسفنولیت یا بطور ناسازگار برآمده ، مانند یک آکمولیت یا اتمولیت است ، کاکتولیت یک توده یا بدنه نفوذی آذرین نامنظم به شکل کاکتوس

cactolith

زغال سنگ هومیک

cahemolith

الف) اصطلاح پیشنهاد شده ، توسط گرابانو (ص 298 ، 1924) برای یک سنگ آهک
ب) یک سنگ رسوبی که بطور عمده ، از بقایای آهکی ارگانیسم ساخته شده است (پتی جان 1957) ، 1924) برای یک سنگ آهک ب) یک سنگ رسوبی که بطور عمده

calcilith

اولیستولیت آهکی ، سنگ آهکی

calcolistolith

کالیترولیت
یک کوکولیت سبد مانند که از مبدا باز می شود ، کالیترولیت یک کوکولیت سبد مانند که از مبدا باز می شود

calyptrolith

کانولیت
یک هتروکوکولیت که دارای ناحیه مرکزی با توفال ، دیوار ساده یا پیچیده و حاشیه های بالایی و پایینی پاتلوئید
نیز ببینید: incomplete /complete caneolith (کانئولیت کامل/ کانئولیت ناقص) ، کانولیت یک هتروکوکولیت که دارای ناحیه مرکزی با توفال ، دیوار ساده یا پیچیده و حاشیه های بالایی و پایینی پاتلوئید نیز ببینید: incomplete /complete caneolith (کانئولیت کامل/ کانئولیت ناقص)

caneolith

کربونولیت
اصطلاحی پیشنهاد شده توسط گرابائو (1924) برای یک سنگ رسوبی کربن دار (کربنی) ، کربونولیت اصطلاحی پیشنهاد شده توسط گرابائو (1924) برای یک سنگ رسوبی کربن دار (کربنی)

carbonolith

کارپدولیت ، خط سنگی

carpedolith

کاستوبیولیت
یست سنگ سوختنی؛ یک سنگ آلی سوختنی (گرابائو 1924 ، ص280) معمولاً دارای منشا گیاهی است مقایسه شود با: acaustobiolith زیست سنگ غیرسوختنی ، کاستوبیولیت یست سنگ سوختنی؛ یک سنگ آلی سوختنی (گرابائو 1924

caustobiolith

کاستولیت
سنگی که دارای خصوصیت احتراق می باشد (گرابائو 1924 ، ص280) این سنگ معمولاً دارای منشا آلی است (مثلاً زغال سنگ و تورب) ولی در رسوبات غیرآلی نیز (مثلاً سولفور ، آسفالت ، گرافیت) دیده می شود ، کاستولیت سنگی که دارای خصوصیت احتراق می باشد (گرابائو 1924

caustolith

کاستوفیتولیت
یک زیست سنگ سوختنی ، که بوسیله تجمع مستقیم مواد گیاهی تشکیل می شود مثلاً: تورب ، لیگنیت و زغال سنگ ، کاستوفیتولیت یک زیست سنگ سوختنی

caustophytolith

کاستوزولیت
یک نوع زیست سنگ سوختنی نادر که بوسیله تجمع مستقیم مواد جانوری تشکیل می شود (گرابانو 1924 ، ص280) مانند بعضی انواع خاکها ، کاستوزولیت یک نوع زیست سنگ سوختنی نادر که بوسیله تجمع مستقیم مواد جانوری تشکیل می شود (گرابانو 1924

caustozoolith

سراتولیت
یک عنصر نعل اسبی اسکلتی شکل متعلق به کوکولیتوفورید سراتولیتوس ، که از نظر نوری ، به عنوان یک واحد منفرد کلسیت عمل می کند ، سراتولیت یک عنصر نعل اسبی اسکلتی شکل متعلق به کوکولیتوفورید سراتولیتوس

ceratolith

شامولیت ، زغال سنگ هوموسی

chaemolith

زغال سنگ هوموسی یا گیاخاکی

chameolith

کونوکولیت
یک توده نفوذی آذرین ، که شکل آن به قدری نامنظم است که نمی‌توان آن را به عنوان لاکولیت ، دایک ، سیل یا سایر توده های مشخص ، رده بندی نمود ، کونوکولیت یک توده نفوذی آذرین

chonolith

لاکولیت درخت سدار

christmas-tree laccolith

لاکولیت درخت سدار

christmas-tree laccolith|christmas-tree|christmas-tree|laccolith

واحد زمان چینه شناسی

chronolith

کانولیت کامل
کانولیتی که دارای عناصر کناره ای بالایی و پایینی و یک دیواری است مقایسه شود با: کانئولیت ناقص ، کانولیت کامل کانولیتی که دارای عناصر کناره ای بالایی و پایینی و یک دیواری است مقایسه شود با: کانئولیت ناقص

complete caneolith

لاکولیت مرکب
لاکولیتی که دارای چندین بخش است که از یکدیگر بوسیله یک توده نفوذی مجزا جدا شده اند مقایسه شود با: ساختار درخت سرار

compound laccolith

لاکولیت مرکب لاکولیتی که دارای چندین بخش است که از یکدیگر بوسیله یک توده نفوذی مجزا جدا شده اند مقایسه شود با: ساختار درخت سرار

compound laccolith|laccolith|laccolith

کورالیت
یک کلونی مرجان نیمه کروی غیرمتصل که به راحتی حرکت داده می شود یا به اطراف غلتیده می شود (گلین 1974 – ص 184) مقایسه شود با اونکولیت ، رودولیت ، کورالیت یک کلونی مرجان نیمه کروی غیرمتصل که به راحتی حرکت داده می شود یا به اطراف غلتیده می شود (گلین 1974 – ص 184) مقایسه شود با اونکولیت

coralith

لاکولیت برودتی ، لاکولیت یخی

cryolaccolith

لاکولیت برودتی ، لاکولیت یخی

cryolaccolith|laccolith|laccolith

یک کوکولیت بلورین ، مثلاً هولوکوکولیت disciform

crystallolith

سیاتولیت ، پلاکولیت

cyatholith

چرخه سنگ
هر کوکولیت حلقوی مدور یا بیضی شکل را گویند این اصطلاح باید به اشکال مدور محدود شود ، چرخه سنگ - هر کوکولیت حلقوی مدور یا بیضی شکل را گویند این اصطلاح باید به اشکال مدور محدود شود

cyclolith

دیسک سنگ
یک کوکولیت صفحه مانند با یک سپر منفرد ظاهراً بی روزن بیضی یا دایره ای و یک حاشیه ضخیم شده – مقایسه شود با : ترمالیت ، دیسک سنگ یک کوکولیت صفحه مانند با یک سپر منفرد ظاهراً بی روزن بیضی یا دایره ای و یک حاشیه ضخیم شده – مقایسه شود با : ترمالیت

discolith

دولومیلیت ، دولومیت

dolomilith

میانبار درونزاد رجوع شود به autolith

endogenous inclusion|autolith|autolith

ائولیت ، ابزار سنگی اولیه
ابتدایی ترین نوع ابزار سنگی ساخته شده توسط انسان مترادف: dawn stone

eolith

کوکولیت شناور
یک کوکولیت تعدیل یافته که به عنوان یک عضو یا اندام معلق در کوکولیتوفورهای غیرجنبده ای که دو شکلی از خود بروز می دهند ، عمل می کند (مانند thoros phaera) ، کوکولیت شناور یک کوکولیت تعدیل یافته که به عنوان یک عضو یا اندام معلق در کوکولیتوفورهای غیرجنبده ای که دو شکلی از خود بروز می دهند

float coccolith

گاسترولیت ، سنگ معده ، به دست آمده از سنگدان جانور ، معمولاًبا طرح فرسودگی وساییدگی اختصاصی شناسایی می شود

gastrolith

گلیپتولیت

glypotolith

سنگ نمک
عنوان پیشنهادی Grabon برای سنگ نمک (نوعی سنگ رسوبی) ، سنگ نمک عنوان پیشنهادی Grabon برای سنگ نمک (نوعی سنگ رسوبی)

halilith

(الف) ادخال آذرین بزرگ و داسی شکل که پیش از تغییر شکل چینه به آن تزریق شده و در نتیجه دراثر نیروهای کششی و یا کوهزایی به همراه سنگ درون گیرخود تغییر شکل یافته است
(ب) فاکولیتی با محور قائم ، (الف) ادخال آذرین بزرگ و داسی شکل که پیش از تغییر شکل چینه به آن تزریق شده و در نتیجه دراثر نیروهای کششی و یا کوهزایی به همراه سنگ درون گیرخود تغییر شکل یافته است (ب) فاکولیتی با محور قائم

harpolith

یک سنگ خروجی که ترکیبی مشابه با ترکیب لوسیتوفیر Leucitophyre دارد ولی هائوین به صورت موضعی در آن جایگزین لوسیت شده است و دیگر کانی های آن شامل: نفلین ، اوژیت ، مگنتیت ، آپاتیت ، ملیلیت و میکا می باشند معادل ;Hauynitite برخی از سنگ هایی که Hayne در آن وجود داشته ولی جزء ترکیب اصلی آن ها نیست نیز با چنین عنوانی شناخته می شوند

hauynolith

شیدسنگ
الف) یک ککلیت coccolith متشکل از بلورهای ریز کلسیت که دارای چینش شعاعی می‌باشند
ب) یک هلیولیت Heliolithae که عضوی از خانواده coccolithophoridae می باشد ، شیدسنگ الف) یک ککلیت coccolith متشکل از بلورهای ریز کلسیت که دارای چینش شعاعی می‌باشند ب) یک هلیولیت Heliolithae که عضوی از خانواده coccolithophoridae می باشد

heliolith

زیست سنگ پشته ای
صخره دریایی آلی که از تجمع مواد آلی ساخته شده است ، زیست سنگ پشته ای صخره دریایی آلی که از تجمع مواد آلی ساخته شده است

hermatobiolith

ریف

hermatolith

کوکولیت متشکل از عناصر متفاوت و متضاد مقایسه شود با holococcolith

heterococcolith

کوکولیت کامل
کوکولیتی متشکل از ریز بلورهای هم سان یا متفاوتی که دارای اشکال معمول بلورین می باشند ، کوکولیت کامل کوکولیتی متشکل از ریز بلورهای هم سان یا متفاوتی که دارای اشکال معمول بلورین می باشند

holococcolith

لاکولیت یخی
مترادف تقریبی برای لاکولیت یخی ، واژه مزبور به صورت مترادفی برای pingo (یخ تپه) نیز به کار می‌رود ولی یک هیدرولاکولیت می تواند یک سطح مرتفع فصلی و موقتی باشد ، در حالی که پینگو یا یخ تپه ، دائمی است

hydrolaccolith

لاکولیت یخی مترادف تقریبی برای لاکولیت یخی ، واژه مزبور به صورت مترادفی برای pingo (یخ تپه) نیز به کار می‌رود ولی یک هیدرولاکولیت می تواند یک سطح مرتفع فصلی و موقتی باشد ، در حالی که پینگو یا یخ تپه ، دائمی است

hydrolaccolith|laccolith|laccolith

سنگ آب نهشته
الف)عنوان پیشنهاد شده توسط Grabau برای سنگی که از محلول آبی ته نشین شده است مانند گچ یا سنگ نمک ، یک سنگ نمک هیدروژنیک
ب) سنگی که نسبتاً فاقد مواد آلی است ، یک سنگ هیدروکلاستیک (آب آواری) شامل خرده‌ها و ذرات کربناته ، سنگ آب نهشته الف)عنوان پیشنهاد شده توسط Grabau برای سنگی که از محلول آبی ته نشین شده است مانند گچ یا سنگ نمک ، یک سنگ نمک هیدروژنیک ب) سنگی که نسبتاً فاقد مواد آلی است

hydrolith

زنولیت عمیق
زنولیتی که از منبعی به غیر از سنگ مجاور با خود و از دیواره‌های سنگی دورتر ، مشتق شده است ، زنولیت عمیق زنولیتی که از منبعی به غیر از سنگ مجاور با خود و از دیواره‌های سنگی دورتر

hypoxenolith

کانولیت ناقص
یک کانولیس caneolith با عناصر حاشیه ای فوقانی و تحتانی و فاقد دیواره مقایسه شود با: complete caneolith ، کانولیت ناقص یک کانولیس caneolith با عناصر حاشیه ای فوقانی و تحتانی و فاقد دیواره مقایسه شود با: complete caneolith

incomplete caneolith

لاکولیت ، قرار گرفتن مجموعه وسیعی از سنگ های آذرین در بین لایه های رسوبی را لاکولیت گویند ، لاکولیت
توده آذرین نفوذی عدسی شکل که بصورت موازی در لایه ها نفوذ کرده ، سنگ های بالای لاکولیت شبیه یک گنبد به سمت بالا خم شده اند
، لاکولیت توده آذرین نفوذی عدسی شکل که بصورت موازی در لایه ها نفوذ کرده ، سنگ های بالای لاکولیت شبیه یک گنبد به سمت بالا خم شده اند

laccolith

لوپولیت ، توده آذرین ، نفوذی بشقاب مانندی که قسمت فوقانی آن مسطح است ، لوپولیت
لاکولیت بزرگی است که دارای شکل بشقاب مانند بوده و در مرکز دارای گودشدگی است که احتمالا در اثر فرونشینی یک حجره ماگمایی زیر توده نفوذی ایجاد می شود ، لوپولیت لاکولیت بزرگی است که دارای شکل بشقاب مانند بوده و در مرکز دارای گودشدگی است که احتمالا در اثر فرونشینی یک حجره ماگمایی زیر توده نفوذی ایجاد می شود

lopolith

سنگپوش هلالی
یک لایه نازک خاکستری روی سطح ماه متشکل از مواد قطعه قطعه و به صورت خفیف متراکم شده که عقیده بر این است که تشکیل آن ها در اثر برخوردهای مکرر شهابسنگها به سطح ماه اتفاق افتاده است ، سنگپوش هلالی یک لایه نازک خاکستری روی سطح ماه متشکل از مواد قطعه قطعه و به صورت خفیف متراکم شده که عقیده بر این است که تشکیل آن ها در اثر برخوردهای مکرر شهابسنگها به سطح ماه اتفاق افتاده است

lunar regolith

یکی از کوکولیتهای بزرگتر در کوکولیتوفرهایی که دارای دوریختی هستند (بگونه ای که کوکولیتهای دوریخت آن ها به صورت نامنظم چیده شده اند)
مقایسه شود با: micrococcolith ، یکی از کوکولیتهای بزرگتر در کوکولیتوفرهایی که دارای دوریختی هستند (بگونه ای که کوکولیتهای دوریخت آن ها به صورت نامنظم چیده شده اند) مقایسه شود با: micrococcolith

macrococcolith

سنگ پوش - مترادفی برای رگولیت که به صورت mantle rock نیز نوشته می شود -

mantle rock|mantle rock|mantle rock|regolith

خرسنگ

megalith

یک سنگ آذرین خروجی که کل آن از ملیلیت تشکیل شده است ، عنوان مزبور توسط جوهانسن (1938) ارائه شده است

melilitholith

تک سنگ

monolith

گیاسنگ اوپالی
یک فیتولیت گسسته و متمایز یا بدنه جامدی از سیلیس همگن و همسانگرد که معمولاً قطری کمتر از 80 میکرون داشته و به صورت مواد اضافی یا مواد تقویت کننده ساختار سلولی توده گیاهان علفی (مانند زنبق ، نی و خصوصاً علوفه) ، تولید می شود چنین بدنه ها یا توده هایی ارائه دهنده فرمهای فسیلی بوده ، توسط باد به اطراف منتقل شده و ممکن است در اقیانوسها نهشته شوند
مترادف: plant opal ، grass opal

opal phytolith

خاک سنگ

pedolith

عدسی سنگ ، فاکولیت
نوعی ساخت اولیه توده های نفوذی ، فاکولیت نوعی ساخت اولیه توده های نفوذی

phacolith

سنگواره گیاهی ، گیاه سنگ
(دیرینه‌‌شناسی):ساخت سنگی یا کانی ، عموماً میکروسکوپی ، مخفی‌شده با یک گیاه زنده؛ اغلب مرکب از اکسالات کلسیم یا سیلیس اپالینی
(رسوب‌شناسی):یک سنگ زیستی حاصل فعالیت گیاهی یا مرکب از باقیمانده های گیاهی ، گیاه سنگ (دیرینه‌‌شناسی):ساخت سنگی یا کانی ، مخفی‌شده با یک گیاه زنده؛ اغلب مرکب از اکسالات کلسیم یا سیلیس اپالینی (رسوب‌شناسی):یک سنگ زیستی حاصل فعالیت گیاهی یا مرکب از باقیمانده های گیاهی

phytolith

پیزولیت - پیزولیتها مانند اوولیتها دارای لایههای متحدالمرکز بوده و منشأ غیرآلی دارند ولی اندازه آنها از 2 میلیمتر بزرگتر بوده و لایههای آن خیلی بهم نزدیک و از طرفی منظم هستند و بدون هیچگونه آثار جانوران دریایی میباشند پیزولیتها ممکن است در محیط خشکی و در موقع تشکیل خاک در بالای سفره آب زیرزمینی بخصوص در مناطق استوایی و نیمه استوایی بوجد بیایند پیزولیتها همچنین در محیطهای با انرژی بیشتر مثل غارها و چشمههای آب گرم که انرژی آب زیاد است و یا در هنگام پروسه دیاژنز در بالای سفره آب زیرزمینی (vadose) در نزدیک ساحل دریا نیز تشکیل شوند -

pisolite|pisolites|pisolites|pisolith

کوکولیت قطبی
کوکولیت تغییر شکل یافته موجود در فلاژلار یا بخش انتهایی در کوکولیتوفرهای فلاژلیت که دوشکلی نشان می‌دهند(نظیر آکانتوئیکا) ، کوکولیت قطبی - کوکولیت تغییر شکل یافته موجود در فلاژلار یا بخش انتهایی در کوکولیتوفرهای فلاژلیت که دوشکلی نشان می‌دهند(نظیر آکانتوئیکا)

pole coccolith

سنگ اولیه ، سنگ آغازین
سنگ غیر دگرگونی که از آن ، یک سنگ دگرگونی خاص در طی دگرگونی تشکیل می‌شود ، سنگ آغازین - سنگ غیر دگرگونی که از آن

protolith

میل سنگ
رجوع شود به rhabdolith (میل‌سنگ)

rabdolith

میل سنگ - رجوع شود به rhabdolith (میل‌سنگ)

rabdolith|rhabdolith|rhabdolith

ریف سنگ - یک سنگ توده ای مقاوم و چینه بندی نشده که از بقایای آهکی زیستمندان ریف ساز ساخته شده که معمولا با ماسه و ریگ ساحلی آهکی مخلوط شده است و همگی با کربنات کلسیم سیمانی گسته اند - نیز نوشته می شود: reefrock - مقایسه شود با: biolithite ؛ boundstone - مترادف: hermatolith؛ hermatobiolith

reef rock|hermatobiolith|hermatobiolith|hermatolith

رگولیت ، سنگپوش ، ذرات سنگ پوش ، سنگ پوش ، گرد و غبار

یک اصطلاح کلی برای لایه ای یا پوششی از مواد سنگی آواری و تحکیم نیافته ، چه بازماندی و یا حمل شده و با خصوصیات بشدت متفاوت ، که تقریباً در هر جایی سطح زمین را تشکیل می دهد و بر روی سنگ بستر قرار می گیرند و آن را می پوشاند این رگولیت شامل آوارهای سنگی از تمام انواع ، خاکستر آتشفشانی ، راند یخچالی ، آبرفت ، نهشته های لُس و بادی ، تجمعات گیاهی و خاک می‌باشد این اصطلاح توسط مریل (1897) ابداع شد
* لایه نازکی از سنگ های خرد شده و کانی ها است که سطح زمین را می پوشانند فعالیتهای بیولوژیکی و حضور آب نیز به تشکیل سنگپوش ها که حاصل از هوازدگی شیمیایی و فیزیکی سنگهای سطحی می باشند ، کمک می کنند در بیشتر سیارات ، هوازدگی فیزیکی حاصل از برخورد اجرام آسمانی ، عمده ترین فرایندی است که باعث تشکیل سنگپوش می شود
ریشه کلمه: یونانی پوشش ، سنگ
نیز ببینید: سنگ پوش ماه
مترادف: گوشته (زمین شناسی) خاک (زمین شناسی مهندسی) سنگ گوشته گوشته یا پوشش سنگی روباره
نیز نوشته می شود: rhegolith

regolith

ذرات سنگ پوش ، سنگ پوش ، رگولیت ، گرد و غبار - - یک اصطلاح کلی برای لایه ای یا پوششی از مواد سنگی آواری و تحکیم نیافته ، چه بازماندی و یا حمل شده و با خصوصیات بشدت متفاوت ، که تقریباً در هر جایی سطح زمین را تشکیل می دهد و بر روی سنگ بستر قرار می گیرند و آن را می پوشاند این رگولیت شامل آوارهای سنگی از تمام انواع ، خاکستر آتشفشانی ، راند یخچالی ، آبرفت ، نهشته های لُس و بادی ، تجمعات گیاهی و خاک می‌باشد این اصطلاح توسط مریل (1897) ابداع شد - * لایه نازکی از سنگ های خرد شده و کانی ها است که سطح زمین را می پوشانند فعالیتهای بیولوژیکی و حضور آب نیز به تشکیل سنگپوش ها که حاصل از هوازدگی شیمیایی و فیزیکی سنگهای سطحی می باشند ، کمک می کنند در بیشتر سیارات ، هوازدگی فیزیکی حاصل از برخورد اجرام آسمانی ، عمده ترین فرایندی است که باعث تشکیل سنگپوش می شود - ریشه کلمه: یونانی پوشش ، سنگ - نیز ببینید: سنگ پوش ماه - مترادف: گوشته (زمین شناسی) خاک (زمین شناسی مهندسی) سنگ گوشته گوشته یا پوشش سنگی روباره - نیز نوشته می شود: rhegolith -

regolith|mantle rock|mantle rock|rhegolith

میل سنگ
یک کوکولیت آهکی ، خاردار میله مانند یا چوب دستی مانند احتمالاً سوراخ دار را گویند که دار قطر میانگین 3 میکرومتر هستند و سپری دارند که توسط یک ساقه بلند ، پوشیده شده است میل سنگها در سطح و کف اقیانوس یافت می شوند و به عنوان پروتوزوآنها و جلبکها رده بندی می شوند
نیز نوشته می شود: rabdolith

rhabdolith

میل سنگ - یک کوکولیت آهکی ، خاردار میله مانند یا چوب دستی مانند احتمالاً سوراخ دار را گویند که دار قطر میانگین 3 میکرومتر هستند و سپری دارند که توسط یک ساقه بلند ، پوشیده شده است میل سنگها در سطح و کف اقیانوس یافت می شوند و به عنوان پروتوزوآنها و جلبکها رده بندی می شوند - نیز نوشته می شود: rabdolith

rhabdolith|rabdolith|rabdolith

رجوع شود به regolith (رگولیت)

rhegolith

رجوع شود به regolith (رگولیت)

rhegolith|regolith|regolith

یک گرهک از جلبک قرمز (کورالین) که بطور سنگالی پوشش دار شده و معمولاً توسط جریان های قاعده ای غلتانده و گرد شده است (بوسیلینی و جینینبرگ 1971) این اصطلاح به شکل rhodolite معرفی شد اما این کلمه قبلاً برای یک کانی استفاده می شد
مقایسه شود با: اونکولیت ، یک گرهک از جلبک قرمز (کورالین) که بطور سنگالی پوشش دار شده و معمولاً توسط جریان های قاعده ای غلتانده و گرد شده است (بوسیلینی و جینینبرگ 1971) این اصطلاح به شکل rhodolite معرفی شد اما این کلمه قبلاً برای یک کانی استفاده می شد - مقایسه شود با: اونکولیت

rhodolith

نام دیگر اسکافولیت

rhombolith

سری ساپروهمولیت - مواد آلی و زغال سنگ حد واسط بین سری ساپورپلیت و هومولیت که در آن مواد ساپروپلیک غالب و چیره هستند - مقایسه شود با: humosapropelic series (سری هوموساپروپلیک)

saprohumolith series|saprohumolith|saprohumolith

ساپرولیت ، رس بازماندی - سنگ نرم خاکی و معمولا غنی از رس و کاملا تجزیه شده که در محل خود توسط هوازدگی شیمیایی سنگ های آذرین ، رسوبی و دگرگونی تشکیل می شود این سنگ معمولا لایه یا پوششی با ضخامت 10 متر را خصوصا در آب و هوای مرطوب استوایی تا نیمه استوایی می‌سازد رنگ این سنگ معمولا دارای سایه‌هایی از قرمز تا قهوه‌ای است ، اما ممکن است سفید یا خاکستری آن هم دیده شود ساپرولیت توسط حفظ ساختارهایی تشخیص داده می‌شود که در سنگ سالم و قبل از هوازده‌شدن ، وجود داشته اند این اصطلاح توسط بکر (1895) پیشنهاد شد - مقایسه شود با: geest؛ laterite (لاتریت) - نیز نوشته می‌شود: Saprolith؛ Sathrolith

saprolite|saprolith|saprolith|sathrolith

ساترولیت
رجوع شود به saprolite (ساپرولیت)

sathrolith

مونولیت خاک

soil monolith

نوعی سنگ ، پریدوتیت آمفیبول یا انستاتیت دار که توسط کرشمر در سال 1918 از روی ویلسبرگ در چک اسلواکی سابق نام گذاری شد در شرف منسوخ شدن

weigelith

کوکولیت پیچشی
یکی از کوکولیتهای تعدیل شده که به دور یک قطب برهنه در کوکولیتوفورهای ثابت تشکیل یک پیچ را می دهند و از خود خاصیت دو شکلی به نمایش می گذارند (مانند اُفیاستر) ، کوکولیت پیچشی - یکی از کوکولیتهای تعدیل شده که به دور یک قطب برهنه در کوکولیتوفورهای ثابت تشکیل یک پیچ را می دهند و از خود خاصیت دو شکلی به نمایش می گذارند (مانند اُفیاستر)

whorl cocolith

بیگانه سنگ ، زنولیت
نمونه ای از سنگ که دارای ترکیب کانی شناسی متفاوتی با سنگ میزبان است ، زنولیت - نمونه ای از سنگ که دارای ترکیب کانی شناسی متفاوتی با سنگ میزبان است

xenolith

یک نوع لیگنیت که تقریباً بطور کامل از آنترآزیلون ساخته شده است (پارکس 1951)

xylith

جانور سنگ
در رسوب شناسی: یک بیولیت یا زیست سنگ که توسط فعالیت جانوران تشکیل شده یا از بقایای جانوری ساخته شده است بالاخص ، سنگ جانورزاد
یک فسیل جانوری مترادف: zoolith زولیت

در دیرین شناسی: حیوان فسیل شده ، zoolite
، جانور سنگ - در رسوب شناسی: یک بیولیت یا زیست سنگ که توسط فعالیت جانوران تشکیل شده یا از بقایای جانوری ساخته شده است بالاخص ، سنگ جانورزاد - یک فسیل جانوری مترادف: zoolith زولیت - - در دیرین شناسی: حیوان فسیل شده ، zoolite -

zoolith

کوکولیتی به شکل حلقه بیضوی که میله افقی ، کم یا به شدت به سمت بالا خمیده می شود
(مثلاً به صورت دور از منشاء یا دیستالی) و یک برجستگی یا خار کوتاه دارد ، کم یا به شدت به سمت بالا خمیده می شود - (مثلاً به صورت دور از منشاء یا دیستالی) و یک برجستگی یا خار کوتاه دارد

zygolith

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی سنگ مانند ، یک پیشوند که معنی سنگ یا شبیه بسنگ را می دهد

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سنگ مانند ، یک پیشوند که معنی سنگ یا شبیه بسنگ را می دهد

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما