معادل انگلیسی گلوله ، گوی ، مواد متراکم وسفت وآهن دار که به صورت گرد و مدور می باشد ، گوی یا گرهک
در رسوب شنا

زمين شناسی
گلوله ، گوی ، مواد متراکم وسفت وآهن دار که به صورت گرد و مدور می باشد ، گوی یا گرهک
در رسوب شناسی ساختار رسوبی اولیه به شکل توده کروی شکلی از مواد؛ مانند گوی گلی زره دار ، گوی لغزشی دورانی ، گوی دریاچه ای را گویند ، گوی یا گرهک در رسوب شناسی ساختار رسوبی اولیه به شکل توده کروی شکلی از مواد؛ مانند گوی گلی زره دار
ball
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گلوله ، گوی ، مواد متراکم وسفت وآهن دار که به صورت گرد و مدور می باشد ، گوی یا گرهک
در رسوب شنا
اتصال ساچمه ای ، اتصال توپی ، اتصال مفصلی
ball joint
اتصال مفصلی ، اتصال توپی
ball-and-socket joint
بالن ، نوعی از ظروف آزمایشگاهی است و انواع مختلف دارد بالنها به دو دسته معمولی و ژوژه تقسیم می شوند 1) بالنهای معمولی انواع مختلفی دارد مثل ته گرد ، گردن دراز ، گردن کوتاه و غیره 2)بالنهای ژوژه برای برداشتن حجم معینی از محلول ها بکار می رود
balloon
بالون هواشناسی
بالونی که مجهز به دستگاه جو نگاری است که سابقاً برای عمق یابی جو علیا به کار می رفت پس از اینکه بالن با هیدروژن پرشد سپس آزاد شده به داخل جو صعود می کند تا به ارتفاع چندین کیلومتری برسد اسبابهای خودکار جونگار فشار ، دما و رطوبت را در ارتفاعات مختلف ثبت می کنند ، بالون هواشناسی بالونی که مجهز به دستگاه جو نگاری است که سابقاً برای عمق یابی جو علیا به کار می رفت پس از اینکه بالن با هیدروژن پرشد سپس آزاد شده به داخل جو صعود می کند تا به ارتفاع چندین کیلومتری برسد اسبابهای خودکار جونگار فشار
ballon sonde
ساختمانهای توپی بالشی ، ساختار گوی و بالش ساختار رسوبی اولیه که در ماسه سنگها و بعضی آهکها یافت می شود و توسط شکل نیمه کروی و کلیه مانند شبیه توپ و بالش مشخص می شود در اثر رسوبگذاری سریع ذرات دانه درشت بر روی رسوبات دانه ریز تشکیل می شوند تشکیل این ساختار معمولاً به فروریزش نسبت داده می شود این واژه توسط smith در سال 1916 معرفی شده است
ball and pillow structure|pillow structure|pillow structure|ball structure
ساختمانهای توپی بالشی ، ساختار گوی و بالش
ساختار رسوبی اولیه که در ماسه سنگها و بعضی آهکها یافت می شود و توسط شکل نیمه کروی و کلیه مانند شبیه توپ و بالش مشخص می شود در اثر رسوبگذاری سریع ذرات دانه درشت بر روی رسوبات دانه ریز تشکیل می شوند تشکیل این ساختار معمولاً به فروریزش نسبت داده می شود این واژه توسط smith در سال 1916 معرفی شده است
ball and pillow structure
سنگ آهک متبلور کنگرسیون دار
ball stone
شن های درشت ، بالاست ، خرده سنگ زیرراه آهن
مجموعه خرده سنگهایی است که ابعاد آنها 2تا4سانتیمتراست این خرده سنگهابایستی به اندازه کافی مقاوم وابعادآنها نیزدرحدودمشخصی باشدتابه کمک آنها بتوان یک قشربالاست محکم فراهم کرد بالاست رابرای اینکه نیروهای وارده درنتیجه وزن قطاردرسطح وسیعتری اززمین توزیع شودزیرآن می ریزند ، خرده سنگ زیرراه آهن مجموعه خرده سنگهایی است که ابعاد آنها 2تا4سانتیمتراست این خرده سنگهابایستی به اندازه کافی مقاوم وابعادآنها نیزدرحدودمشخصی باشدتابه کمک آنها بتوان یک قشربالاست محکم فراهم کرد بالاست رابرای اینکه نیروهای وارده درنتیجه وزن قطاردرسطح وسیعتری اززمین توزیع شودزیرآن می ریزند
ballast
شیر توپی ، شیر شناور
ball cock
شیر توپی ، شیر شناور
ball cock|float valve|float valve
شیر کروی ، شیر ساچمه ای ، شیر توپی
ball valve
غلتک مشبک
ballasted grid roller
قلوه سنگ های آهن دار
ball mine
قلوه سنگ های آهن کربناته
ball-ironstone
گل گرفتگی
balling up
گلوله های رسی زره دار ، گلوله های گلی پوشیده
armored clay ball
گلوله های گلی پوشیده
توده بزرگ نیمه کروی از سیلت یا رس که با ماسه درشت یا گراول ریزدانه ، هنگامیکه در امتداد پائین رود می غلتد پوشیده یا مزین می شود با وجود اینکه اندازه ای بین 1cm تا 50cm دارد ، عموما دارای قطر 5-10cm است
همچنین رجوع شود به: till ball – clay ball
مترادف: pudding ball / mud ball / armored clay ball ، گلوله های گلی پوشیده توده بزرگ نیمه کروی از سیلت یا رس که با ماسه درشت یا گراول ریزدانه ، عموما دارای قطر 5-10cm است همچنین رجوع شود به: till ball – clay ball مترادف: pudding ball / mud ball / armored clay ball
armored mud ball
گلوله برفی پوشیده
قطعه سنگی یا یخی که ازصخره های بالای greely firod جزیره ellesemere پائین افتاده ، با تجمع وانباشته شدن روی هم حین سقوط سنگریزه هایشان برف را جمع نموده و دارای یک لایه یا پوشش نهایی ازخرده سنگ و ریگ هنگام عبور ازساحل پیش از غلتیدن به داخل یخ آبدره می گردد (ferguson 1970) در مورد گلوله های برفی پوشیده شده این باور وجود دارد که جلودار تپه ها وپشته های محاط با خندق باشند ، گلوله برفی پوشیده قطعه سنگی یا یخی که ازصخره های بالای greely firod جزیره ellesemere پائین افتاده
armored snowball
گوی رس ، گوی رسی
یک تکه رس که بوسیله فرسایش از یک کناره رسی جدا شده و توسط عمل امواج گرد گردیده است ، خصوصاً یک گوی رسی زره دار
نیز نوشته می شود: clayball
clay ball
گوی رس ، گوی رسی یک تکه رس که بوسیله فرسایش از یک کناره رسی جدا شده و توسط عمل امواج گرد گردیده است ، خصوصاً یک گوی رسی زره دار نیز نوشته می شود: clayball
clay ball|clayball|clayball
گلوله زغالی
یک سنگال آوارهای گیاهی معرفی شده (سنگ شده) که در رگه زغال سنگ یا در سنگهای مجاور مشاهده می شود نباید با زغال گلوله ای اشتباه شود مقایسه شود با: گلوله سولفوری ، گلوله زغالی یک سنگال آوارهای گیاهی معرفی شده (سنگ شده) که در رگه زغال سنگ یا در سنگهای مجاور مشاهده می شود نباید با زغال گلوله ای اشتباه شود مقایسه شود با: گلوله سولفوری
coal ball
شهاب ، آذر
هر شخانه درخشان یا تابان با تابندگی که برابر یا بیشتر از تابندگی روشن ترین و درخشان ترین سیاره هاست مقایسه شود با: شهاب آذرین ، آذر هر شخانه درخشان یا تابان با تابندگی که برابر یا بیشتر از تابندگی روشن ترین و درخشان ترین سیاره هاست مقایسه شود با: شهاب آذرین
fireball
نوعی کانی - فرمول شیمیایی: C60 - وجه تسمیه : از نام Richard Buckminster Fuller (1895-1983) آمریکایی - نامهای دیگر این کانی :Fullerene و Buckminsterfullerene و Bucky Balls
fullerite|fullerene|fullerene|buckminsterfullerene|bucky ball
مارن توپی
بیسکویت مارنی Marl biscuit
marl ball
گوی تورب
یک توپ دریاچه ای که حاوی مقادیر قابل ملاحظه ای از قطعات و ذرات توربی است ، گوی تورب یک توپ دریاچه ای که حاوی مقادیر قابل ملاحظه ای از قطعات و ذرات توربی است
peat ball
ساختار جمع شونده - رجوع شود به توده هم آمیخت (convolutional ball)
roll-up structure|convolutional ball|convolutional ball
گوی توف
توپ توفی ، یک واحد منفرد در یک توده لاپیلی تجمعی ، گوی توف - توپ توفی
tuff ball

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن