معادل انگلیسی لغزش برآیند ، جابجائی برآیند ، لغزش کلی
هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل ب

زمين شناسی

لغزش برآیند ، جابجائی برآیند ، لغزش کلی
هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل بر هم منطبق بوده اند به یکدیگر وصل کنیم ، خطی بوجود می آید که بیانگر لغزش کلی (جابه جایی برآیند) است
، لغزش کلی هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل بر هم منطبق بوده اند به یکدیگر وصل کنیم ، خطی بوجود می آید که بیانگر لغزش کلی (جابه جایی برآیند) است

net slip

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لغزش برآیند ، جابجائی برآیند ، لغزش کلی
هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل ب

لغزش میان لایه ای

bedding slip

لغزش سطح لایه بندی
جدایش و جابجایی چینه رسوبی ، در امتداد سطوح لایه بندی در حین عمل چین خوردگی که این عمل باعث بوجود آمدن چین خوردگی ناهماهنگ و در نهایت چین خوردگی گسسته می شود مترادف: flexural slip

bedding-plane slip

رگه رسی - حجمی از مواد شبیه رس که یک رگه در لایه زغالی را پر می کند - حجمی از رس که معمولاً بشدت مسطح است مانند یک دایک یا رگه که درز و شکافهای درون رگه زغال سنگ را پر می کند این باور در مورد این توده وجود دارد که در جایی منشأ گرفته/ می گیرد که رس از سقف یا کف به درون یک شکاف کوچک تحمیل شده است و معمولاً آن را دگرشکل یا بزرگتر می نماید - - مقایسه شود با : horse back زغال سنگ شناسی (اسپارامعدن) دایک آواری ، - مترادف: dert slip لغزش باطله رسی -

clay vein|horse back|horse back|dert slip

گسل راستالغز چپگرد

dextral strike–slip fault|strike–slip fault|strike–slip fault|strike–slip

لغزش شیبی
مولفه لغزش کلی در جهت شیب صفحه گسل (عمود بر امتداد گسل) را لغزش شیبی گویند خط am´در شکل لغزش شیبی را نشان می دهد ، لغزش شیبی مولفه لغزش کلی در جهت شیب صفحه گسل (عمود بر امتداد گسل) را لغزش شیبی گویند خط am´در شکل لغزش شیبی را نشان می دهد

dip slip

لغزش خاک ، رگه رسی

dirt slip

خمشی لغزشی

flexural slip

شیب لغز افقی
گسل هایی که امتداد اصلی لغزش موازی جهت شیب گسل باشد ، گسل های شیب لغز نامیده میشوند (شیب افقی) ، شیب لغز افقی گسل هایی که امتداد اصلی لغزش موازی جهت شیب گسل باشد

horizontal dip slip

مولفه افقی لغزش
مولفه افقی لغزش کلی یک گسل
مترادف: horizontal dip slip ، مولفه افقی لغزش مولفه افقی لغزش کلی یک گسل مترادف: horizontal dip slip

horizontal slip

زمین لغزش ، لغزش قطعه یا تخت سنگ ها

land slip

زمین لغزه

landslip

چپ لغز یا چپ بر
بلوک گسل نسبت به بلوک مجاور به سمت چپ جابجا(متمایل) شده است مترادف با : sinistral

left slip

شبکه ، تور ، خالص

net

ارزش حراراتی خالص ، ارزش گرمایی خالص
ارزش گرمایی کل ، ارزش یا کمیت گرمایی که بر اساس ارزش گرمایی داخلی تحت شرایطی که تمامی آب موجود در محصولات به صورت بخار باقی می مانند ، محاسبه می شود مترادف: net heat of combustion ، ارزش گرمایی خالص ارزش گرمایی کل

net calorific value

سطح مقطع خالص

net cross-section

فشار خالص وارد بر پی

net foundation pressure

ارتفاع موثر ، فرازه موثر ، فرازه خالص

net head

ارتفاع موثر ، فرازه موثر ، فرازه خالص

net head|effective head|effective head

حرارت احتراق خالص

net heat of combustion

دهانه ورودی خالص

net opening

مقدار مطلق مکش مثبت ، بار مکشی مثبت خالص

net positive suction head (n.p.s.h)

مقدار مطلق مکش مثبت ، بار مکشی مثبت خالص

net positive suction head (n.p.s.h)|net positive suction head|net positive suction head|n.p.s.h

باروری خالص اولیه

net primary production

مقطع خالص ، مقطع باقی مانده

net section

سودآوری خالص اجتماعی(NSP)

net social profitability

سودآوری خالص اجتماعی(NSP)

net social profitability|nsp|nsp

مجموعه ای از فنون لازم برای تجزیه و تحلیل سیستم های عرضه شده از طریق تخصیص منابع و مسیر بهینه

netwoek analysis

شبکه

network

سرشکنی شبکه نقشه برداری

network adjustment

هیدرولوژی شبکه زهکشی

network hydrology

ساختمان شبکه ای تکتوسیلیکات ها

network structure

لغزش مایل
در یک گسل ، لغزش یا حرکت گسلی که از نظر جهت و نحوه جابجایی حدواسط میان حرکت امتداد لغز یا شیب لغز است ، لغزش مایل در یک گسل

oblique slip

لغزش عمودی ، لغزش قائم
مولفه عمودی شیب گسل که به صورت عمود بر راستای جابجایی کلی آن (یا اثر ناشی از جابجایی کلی آن بر روی یک سطح یا ساختار معین) اندازه گیری می شود ، لغزش قائم مولفه عمودی شیب گسل که به صورت عمود بر راستای جابجایی کلی آن (یا اثر ناشی از جابجایی کلی آن بر روی یک سطح یا ساختار معین) اندازه گیری می شود

perpendicular slip

راست لغز یا راست بر ((dextral
بلوک گسل نسبت به بلوک مجاور به سمت راست جابجا(متمایل) شده است

right slip

لغزش سنگ
رجوع شود به سنگ لغزش (rockslide) ، لغزش سنگ - رجوع شود به سنگ لغزش (rockslide)

rock slip

گسل راستالغز راستگرد

sinistral strike–slip fault|strike–slip fault|strike–slip fault|strike–slip

لغزش

slip

لغزش امتدادی
مولفه لغزش کلی در امتداد صفحه گسل را لغزش امتدادی گویند فلش زرد رنگ در شکل لغزش امتدادی را نشان می دهد ، لغزش امتدادی - مولفه لغزش کلی در امتداد صفحه گسل را لغزش امتدادی گویند فلش زرد رنگ در شکل لغزش امتدادی را نشان می دهد

strike slip

گسل رورانده فرایال - یک گسل انقباضی که بر روی یال یک تاقدیس بوجود می آید که در آن جهت انتقال زمین ساخت به سمت بالای یال است و گسل در ابتدا در جهتی مشابه یال ولی با زاویه ای تندتر ، شیب دار می شود چرخش پیوسته یال به سمت عمود ، باعث گسل های انقباضی یال همراه می شود که به سمت محور چین شیبدار می شوند (پری و دویت ، 1977) - مترادف: flexural-slip thrust fault

uplimb thrust fault|uplimb|uplimb|flexural slip thrust fault|flexural slip

شیب لغز قائم ، جابجایی قائم

vertical dip slip

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

، لغزش کلی هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل بر هم منطبق بوده اند به یکدیگر وصل کنیم ، خطی بوجود می آید که بیانگر لغزش کلی (جابه جایی برآیند) است : net slip&source=barsadic" id="MainContent_Inlink_fa" onmouseover="inhover1()" onmouseout="inmove1()" target="_blank" class="fa fa-linkedin fa1">

معادل انگلیسی لغزش برآیند ، جابجائی برآیند ، لغزش کلی
هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل ب

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لغزش برآیند ، جابجائی برآیند ، لغزش کلی
هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل ب

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی لغزش برآیند ، جابجائی برآیند ، لغزش کلی هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل ب

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لغزش برآیند ، جابجائی برآیند ، لغزش کلی هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل ب

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی لغزش برآیند ، جابجائی برآیند ، لغزش کلی
هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل ب

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لغزش برآیند ، جابجائی برآیند ، لغزش کلی
هرگاه دو نقطه m وm´ را که قبل از شکست سنگ و تشکیل گسل ب