معادل انگلیسی مغزه توجیه شده ، مغزه جهتدار ، مغزه توجیه شده
مغزه ای که می تواند بر روی سطح همانگونه قرار بگی

زمين شناسی

مغزه توجیه شده ، مغزه جهتدار ، مغزه توجیه شده
مغزه ای که می تواند بر روی سطح همانگونه قرار بگیرد که در گمانه قبل از استخراج قرار گرفته بوده است ، مغزه توجیه شده مغزه ای که می تواند بر روی سطح همانگونه قرار بگیرد که در گمانه قبل از استخراج قرار گرفته بوده است

oriented core

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مغزه توجیه شده ، مغزه جهتدار ، مغزه توجیه شده
مغزه ای که می تواند بر روی سطح همانگونه قرار بگی

فرمول آن C6H6

benzenic core

نمونه استوانه ای بتن ، مغزه بتنی

concrete core

هسته
درونی ترین لایه ترکیب شناختی زمین ، عمدتا شامل آهن فلزی و نیکل
مقطعی سیلندری از سنگ که معمولاً 2 تا 4 اینچ قطر وحداکثر چندین فوت طول دارد و از مغزه گیری درون زمین به دست می آید ، هسته درونی ترین لایه ترکیب شناختی زمین ، عمدتا شامل آهن فلزی و نیکل مقطعی سیلندری از سنگ که معمولاً 2 تا 4 اینچ قطر وحداکثر چندین فوت طول دارد و از مغزه گیری درون زمین به دست می آید

core

هسته کند شده
طبقه یا طبقات درونی یک چین که از منبع اصلی شان به خاطر چین خوردگی یا فشارش شدید جدا شده یا واپیچیده شده اند ، هسته کند شده طبقه یا طبقات درونی یک چین که از منبع اصلی شان به خاطر چین خوردگی یا فشارش شدید جدا شده یا واپیچیده شده اند

detached core

مغزه حفاری ، نمونه مغزه ای

drill core

مصالح تخریب ، مصالحآوار

hardcore

هسته نفوذناپذیر- هسته ناتراوا

impervious core

هسته داخلی
داخلی ترین لایه ی جامد زمین که شعاع ان در حدود 1216 کیلومتر(745 مایل) است ، هسته داخلی داخلی ترین لایه ی جامد زمین که شعاع ان در حدود 1216 کیلومتر(745 مایل) است

inner core

مغره رود پیچ ، تپه ها وپستی بلندی های مرکزی که توسط پیج وخم رودخانه احاطه شده اند

meander core

سوگرفته ، جهتدار
نمونه یا مقطع نازکی که به گونه ای علامت گذاری شده است که موقعیت فضایی اولیه خود را نشان می دهد ، جهتدار نمونه یا مقطع نازکی که به گونه ای علامت گذاری شده است که موقعیت فضایی اولیه خود را نشان می دهد

oriented

خاک‌ورزی جهت‌دار

oriented tillage

هسته بیرونی
ناحیه ایی بیرونی یا فوقانی هسته زمین که در عمق 2900 تا 5100 کیلومتری زمین واقع بوده ، شامل زون حد واسط می باشد و معادل با لایه E و لایه F است با توجه کاهش بسیار قابل ملاحظه سرعت امواج فشارشی در این زون و نیز حد عبور امواج برشی از آن ، می توان زون مزبور را لایه ای مایع در نظر گرفت چگالی این زون که در حقیقت منبع اصلی میدان مغناطیسی زمین می باشد ، معادل 9 تا 11 g/cm3 است
لایه ای در زیر گوشته به ضخامت حدود 2270 کیلومتر که دارای خواص مایع است ، هسته بیرونی ناحیه ایی بیرونی یا فوقانی هسته زمین که در عمق 2900 تا 5100 کیلومتری زمین واقع بوده ، معادل 9 تا 11 g/cm3 است لایه ای در زیر گوشته به ضخامت حدود 2270 کیلومتر که دارای خواص مایع است

outer core

هسته ریف
درون یک ریف آلی ، توده سنگی جامدی را گویند که بطور مرکزی قرار گرفته و توسط زیستمندان ریف ساز به صورت برجا تشکیل شده است سره ریف سخت و جامد
نیز ببینید: reef flank

reef core

مغزه سنگی

rock core

نظریه قوی نمره واقعی

strong true-score theory|strong true-score|strong true-score

هسته آببند

watertight core

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی مغزه توجیه شده ، مغزه جهتدار ، مغزه توجیه شده
مغزه ای که می تواند بر روی سطح همانگونه قرار بگی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مغزه توجیه شده ، مغزه جهتدار ، مغزه توجیه شده
مغزه ای که می تواند بر روی سطح همانگونه قرار بگی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی مغزه توجیه شده ، مغزه جهتدار ، مغزه توجیه شده مغزه ای که می تواند بر روی سطح همانگونه قرار بگی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مغزه توجیه شده ، مغزه جهتدار ، مغزه توجیه شده مغزه ای که می تواند بر روی سطح همانگونه قرار بگی

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی مغزه توجیه شده ، مغزه جهتدار ، مغزه توجیه شده
مغزه ای که می تواند بر روی سطح همانگونه قرار بگی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مغزه توجیه شده ، مغزه جهتدار ، مغزه توجیه شده
مغزه ای که می تواند بر روی سطح همانگونه قرار بگی