معادل انگلیسی دریاچه هلالی ، دریاچه طوقی
دریاچه هلالی شکل ، کم عمق که کانال های متروک یک رودخانه ی میاندری ر

زمين شناسی

دریاچه هلالی ، دریاچه طوقی
دریاچه هلالی شکل ، کم عمق که کانال های متروک یک رودخانه ی میاندری را پوشش می دهد ، دریاچه طوقی دریاچه هلالی شکل

oxbow lake

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دریاچه هلالی ، دریاچه طوقی
دریاچه هلالی شکل ، کم عمق که کانال های متروک یک رودخانه ی میاندری ر

دریاچه سدی

barrier lake

دریاچه تلخ
دریاچه نمکی که آبهای آن شامل مقادیر زیادی نمکهای شیمیایی محلول می شود ، و بنابراین طعم آن تلخ است ، دریاچه تلخ دریاچه نمکی که آبهای آن شامل مقادیر زیادی نمکهای شیمیایی محلول می شود

bitter lake

دریاچه آتشفشانی

crater lake

دریاچه فصلی

ephemeral lake

ورقه ، پوسته ، فلس ، صفحات ترک های گلی در حالت مسطح

flake

دریاچه یخچالی

glacier lake

دریاچه پست ، دریاچه داخلی

inland lake

دریاچه ، آبهای گسترده وملایمی را گویند که بوسیله خشکی احاطه شده است

lake

دریاچه ای که در اثر لغرش یا ریزش تخته سنگ ها بوجود می آید

land slide lake

دریاچه گدازه ، دریاچه مواد مذاب

lava lake

دریاچه های حاشیه ای ، دریاچه های کم عمقی که در اثر پرشدن گودال های موجود اطراف توده های یخی بوجود می آیند

marginal lake

دریاچه هائیکه در فرورفتگی های موجود در زمین های تازه سر از آب در آورده وجود دارد

newland lake

کهن دریاچه ، دریاچه قدیمی
(الف) دریاچه ای که بخش عمده آن توسط رسوبات و گیاهان متعدد ، پر شده است نیز ببینید: aging
(ب) یک دریاچه کم اکسیژن یا دی استروفیک نیز ببینید: senescent lake
(ج) قطعه زمینی قدیمی در پشت یک دشت ساحلی (و بالاتر از سطح دریا) که مواد تشکیل دهنده لایه های دشت مزبور از آن حاصل شده اند؛ قطعه زمینی که به سطوحی که به تازگی بالاتر از سطح دریا قرار گرفته اند ، پیوسته است
(د) عنوان پیشنهاد شده توسط ماکسون و اندرسون ، برای سطح زمین در آخرین مراحل یک چرخه فرسایشی که به صورت سطحی هموار و فاقد عوارض شاخص ، دیده می شود ، دریاچه قدیمی (الف) دریاچه ای که بخش عمده آن توسط رسوبات و گیاهان متعدد ، پر شده است نیز ببینید: aging (ب) یک دریاچه کم اکسیژن یا دی استروفیک نیز ببینید: senescent lake (ج) قطعه زمینی قدیمی در پشت یک دشت ساحلی (و بالاتر از سطح دریا) که مواد تشکیل دهنده لایه های دشت مزبور از آن حاصل شده اند؛ قطعه زمینی که به سطوحی که به تازگی بالاتر از سطح دریا قرار گرفته اند ، پیوسته است (د) عنوان پیشنهاد شده توسط ماکسون و اندرسون

old lake

دریاچه باز ، دریاچه ای که دارای دررو باشد

open lake

دریاچه اولیه

original consequent lake

طوقه
الف) پیچ و خم جریانی فشرده ای که شبیه میله U شکلی است که دور گردن گاو قرار می گیرد ، انحنای این پیچ و خم یا پیچ جریانی به حدی است که تنها قطعه زمینی باریک در بین دو بخش جریان ، باقی مانده است مترادف: horseshoe bend
ب) عنوان مورد استفاده در نیوانگلند برای قطعه زمینی که به صورت کامل یا موضعی توسط یک پیچ تند جریانی ، دربر گرفته شده است
ج) بخش مسدود شده و نعل یا کمانی شکل یک پیچ و خم جریانی خشک شده که پس از شکل گیری یک کانال فرعی در عرض گردنه یک پیچ جوان بر جای مانده است نیز ببینید: cutoff meander
مترادف: abandoned channel
د) رجوع شود به oxbow lake ، طوقه الف) پیچ و خم جریانی فشرده ای که شبیه میله U شکلی است که دور گردن گاو قرار می گیرد ، باقی مانده است مترادف: horseshoe bend ب) عنوان مورد استفاده در نیوانگلند برای قطعه زمینی که به صورت کامل یا موضعی توسط یک پیچ تند جریانی ، دربر گرفته شده است ج) بخش مسدود شده و نعل یا کمانی شکل یک پیچ و خم جریانی خشک شده که پس از شکل گیری یک کانال فرعی در عرض گردنه یک پیچ جوان بر جای مانده است نیز ببینید: cutoff meander مترادف: abandoned channel د) رجوع شود به oxbow lake

oxbow

دریاچه نمک

salt lake

دریاچه فصلی
آبگیری که فقط در فصلهای پرباران آب داشته و در سایر فصول خشک و یا بصورت شوره زار و گل زار درآید

seasonal lake

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی دریاچه هلالی ، دریاچه طوقی
دریاچه هلالی شکل ، کم عمق که کانال های متروک یک رودخانه ی میاندری ر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دریاچه هلالی ، دریاچه طوقی
دریاچه هلالی شکل ، کم عمق که کانال های متروک یک رودخانه ی میاندری ر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی دریاچه هلالی ، دریاچه طوقی دریاچه هلالی شکل ، کم عمق که کانال های متروک یک رودخانه ی میاندری ر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دریاچه هلالی ، دریاچه طوقی دریاچه هلالی شکل ، کم عمق که کانال های متروک یک رودخانه ی میاندری ر

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی دریاچه هلالی ، دریاچه طوقی
دریاچه هلالی شکل ، کم عمق که کانال های متروک یک رودخانه ی میاندری ر

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دریاچه هلالی ، دریاچه طوقی
دریاچه هلالی شکل ، کم عمق که کانال های متروک یک رودخانه ی میاندری ر