معادل انگلیسی سنجنده فعال
یک نوع سنجنده سنجش از دور است که انرژی را خود برای شناسایی اشیاء یا مناطق می تاباند

زمين شناسی
سنجنده فعال
یک نوع سنجنده سنجش از دور است که انرژی را خود برای شناسایی اشیاء یا مناطق می تاباند و تشعشعات بازگشتی یا مخابره شده را دریافت می کند ، سنجنده فعال یک نوع سنجنده سنجش از دور است که انرژی را خود برای شناسایی اشیاء یا مناطق می تاباند و تشعشعات بازگشتی یا مخابره شده را دریافت می کند
active sensor
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی سنجنده فعال
یک نوع سنجنده سنجش از دور است که انرژی را خود برای شناسایی اشیاء یا مناطق می تاباند
به زندگی میکربی فعال گفته می شود که در محیط شوره سازی انجام می گیرد ، تحول وتکامل خاک ، گیاهان تخمیر کننده ای که بر روی کودهای مخلوط تاثیر نموده وبه خمیر مایه اندک نیاز دارند ، مواد مغذی خاک که مورد استفاده نباتات قرار می گیرد
active
اسید فعال
active acidity
آهک فعال
active calcareous
گنجایش موثر ، گنجایش مفید
active capacity
پهنه کاری همگرا
active convergent zone
پهنه کاری همگرا
active convergent zone|active convergent|active convergent
رانش محرک خاک ، فشار عامل خاک ، فشار فعال خاک ، رانش مو’ثر خاک
active earth pressure
گسل فعال ، گسل فعال
گسلی است که احتمال دارد در اینده ، زلزله دیگری را ایجاد کند اگر گسلی در ده هزار سال گذشته یک بار و یا بیشتر حرکت ایجاد کرده باشد به عنوان گسل فعال در نظر گرفته می شود ، گسل فعال گسلی است که احتمال دارد در اینده
active fault
دیواره کاری گسله
active fault scarp
لایه فعال ، لایه فعال
منطقه ای در بالای قسمت یخ زده که در تابستان ذوب می شود و در زمستان یخ می زند ، لایه فعال منطقه ای در بالای قسمت یخ زده که در تابستان ذوب می شود و در زمستان یخ می زند
active layer
حاشیه فعال
ورقه ای که در حاشیه گودال اقیانوسی واقغ شده است ، حاشیه فعال ورقه ای که در حاشیه گودال اقیانوسی واقغ شده است
active margin
خاک حاصلخیز ، خاک فعال
active soil
نگهداری فعال
سیستم نگهداری فعال در زمان نصب ، بارمعینی رابرسطح سنگ واردمی کند این شیوه نگهداری شامل پیچ سنگ وکابل های مهار ی کششی ، پوششهای بتنی چندقطعه ای قابل انبساط وجکهای هیدرولیکی ونگهدارنده های قدرتی است ، نگهداری فعال سیستم نگهداری فعال در زمان نصب
active support
آتشفشان فعال
آتشفشانی که در حال فوران است ، یا در آینده نزدیکی از نظر زمان زمین شناسی احتمال فوران آن وجود دارد
active volcano
آتشفشان فعال آتشفشانی که در حال فوران است ، یا در آینده نزدیکی از نظر زمان زمین شناسی احتمال فوران آن وجود دارد
active volcano|volcano|volcano|volcanoes|active volcanoes
هر مکانی در معدن که معدنکاران به طور معمول نیاز به کار یا عبور دارند و به طور منظم تهویه و بازرسی می شود
active working
هر مکانی در معدن که معدنکاران به طور معمول نیاز به کار یا عبور دارند و به طور منظم تهویه و بازرسی می شود
active working|active workings|active workings
در جاده سازی خاک های متنوع والوانی را گویندکه قاعده آن را خاک های رسی تشکیل می دهد
actively earth ,activated soil
سنجنده آرایه خطی
linear array sensor
دستگاه تکان سنج
motion sensor
سنجنده نوری مکانیکی
optical mechanical sensor
سنجنده غیرفعال
سنجنده ای که انرژی الکترومغناطیسی که بطور طبیعی قابل دسترس است را اندازه گیری می کند ، سنجنده غیرفعال سنجنده ای که انرژی الکترومغناطیسی که بطور طبیعی قابل دسترس است را اندازه گیری می کند
passive sensor
سنجش‌گر ، سنجنده ، حسگر
ابزاری برای سیستم های تصویر برداری غیر عکاسی به کار برده می شود یا بر اصول کشف تشعشعاتی است که از سطح زمین منعکس یا ساطع می گردد و یا ممکن است هر دو مورد با هم باشند این سنسورها قادرند این انعکاسات را دریافت کنند ، این سنجنده ها از ناحیه ماورای بنفش تا میکروویو عمل می نمایند سنسورهای حرارتی می توانند در شرایط شب و روز کار برداشت را داشته باشند این سنجنده ها برای اندازه گیری کمیت های فیزیکی قسمتی از سطح زمین یا مسیری از اتمسفر که در میدان دید دستگاه قرار می گیرد ، به کار برده می شود
، حسگر - ابزاری برای سیستم های تصویر برداری غیر عکاسی به کار برده می شود یا بر اصول کشف تشعشعاتی است که از سطح زمین منعکس یا ساطع می گردد و یا ممکن است هر دو مورد با هم باشند این سنسورها قادرند این انعکاسات را دریافت کنند ، به کار برده می شود -
sensor

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن