معادل انگلیسی مخزن تنظیمی (سد)

زمين شناسی

مخزن تنظیمی (سد)

balancing reservoir

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مخزن تنظیمی (سد)

مخزن تنظیمی (سد)

balancing reservoir|compensating reservoir|compensating reservoir

توازن یا تعادل
فرآیند توزیع و پخش سیستماتیک و منظم تصحیحات در خلال انجام عمل انتقال که به منظور حذف خطا و به دست آوردن موقعیت سازگار و تعدیل شده برای هر ایستگاه انتقال یافته انجام می شود این واژه به صورت balancing a survey نیز به کار می رود

balancing

توازن یا تعادل فرآیند توزیع و پخش سیستماتیک و منظم تصحیحات در خلال انجام عمل انتقال که به منظور حذف خطا و به دست آوردن موقعیت سازگار و تعدیل شده برای هر ایستگاه انتقال یافته انجام می شود این واژه به صورت balancing a survey نیز به کار می رود

balancing|balancing a survey|balancing a survey

مدت زمان تخلیه مخزن یا دریاچه
مدت برداشت آب از یک مخزن (زمان افت یا پائین رفتن آب در دریاچه یا مخزن) ، کمترین زمان لازم برای تخلیه دریاچه پشت سد از بالاترین به پایین ترین تراز مجاز به هنگام بهره برداری از توربین ها می باشد

draw off period of a reservoir

منبع بلند

elevated reservoir

قابلیت تولید انرژی از یک مخزن ، گنجایش انرژی الکتریکی معادل در یک مخزن
مقدار الکتریسیته ای است که می تواند از نیروگاه سد و از نیروگاههای موجود در پایین دست سد ، در صورت تخلیه کامل " حجم آب مفید " آن تولید شود ، گنجایش انرژی الکتریکی معادل در یک مخزن مقدار الکتریسیته ای است که می تواند از نیروگاه سد و از نیروگاههای موجود در پایین دست سد

energy capability of a reservoir

دوران پر سازی دریاچه ، دوره پر سازی مخزن
زمان مورد نیاز برای پر سازی دریاجه یا مخزن از پایین ترین تا بالاترین تراز که بطور معمول برای مصرف مجاز باشد ، با این فرض که جریان عرضه آب ثابت و برابر با مشخصه میانگین جریان تصحیح شده آب باشد ، دوره پر سازی مخزن زمان مورد نیاز برای پر سازی دریاجه یا مخزن از پایین ترین تا بالاترین تراز که بطور معمول برای مصرف مجاز باشد

filling period of a reservoir

مخزن سیل گیر ، مخزن مهار سیلاب ، مخزن کنترل سیلاب

flood control reservoir

مخزن ماگما
اتاقک ماگمایی ، آشیانه ماگمایی ، مخزن ماگمایی Magma chamber

magma reservoir

حوضچه- مخزن آبگیری

pondage reservoir

نیروگاه مخزنی

power station with reservoir

مخزن آب ، مخزن ، معدن
تمرکزی طبیعی از مواد جامد ، مایع یاگاز درپوسته زمین یادرون ان ، درشکل واندازه ای که استحصال اقتصادی یک ماده از آن امکان پذیرباشد ، معدن - تمرکزی طبیعی از مواد جامد

reservoir

مخزن سروک

Sarvak reservoir

منبع ذخیره آب در شبکه (آبرسانی)

service reservoir

مخزن زیرزمینی آب

water reservoir

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی مخزن تنظیمی (سد)

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مخزن تنظیمی (سد)

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما