معادل انگلیسی ناهمسازی قاعده
اصطلاحی که در چینه شناسی لرزه ای و برای اشاره به کمبود توازی بین یک سکانس چینه ا

زمين شناسی
ناهمسازی قاعده
اصطلاحی که در چینه شناسی لرزه ای و برای اشاره به کمبود توازی بین یک سکانس چینه ای و مرز پایینی وابسته به آن استفاده می‌شود (mitchum ، 1977)
مقایسه شود با: top-discordance ، ناهمسازی قاعده اصطلاحی که در چینه شناسی لرزه ای و برای اشاره به کمبود توازی بین یک سکانس چینه ای و مرز پایینی وابسته به آن استفاده می‌شود (mitchum ، 1977) مقایسه شود با: top-discordance
base discordance
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی ناهمسازی قاعده
اصطلاحی که در چینه شناسی لرزه ای و برای اشاره به کمبود توازی بین یک سکانس چینه ا
ناهماهنگی زاویه ای
angular discordance
چیزی که مقاوم وپایدار بوده وسنگینی جسمی را تحمل می کند ، گودال وچاله ای که در دشت قرار دارد
base
لایه پایه
یک لایه قاعده ای گراول درشت یا سنگ خورد شده با خصوصیات و ضخامت تعریف شده که بر روی یک بستر و یا زیر قاعده یک بزرگراه یا ساختمان ، به منظور نگه داشتن ساختارهایی جهت متراکم نمودن وزن ، فراهم کردن زهکشی و کم کردن اثر یخ ساخته می شود مترادف: Base (مهندسی) ، لایه پایه یک لایه قاعده ای گراول درشت یا سنگ خورد شده با خصوصیات و ضخامت تعریف شده که بر روی یک بستر و یا زیر قاعده یک بزرگراه یا ساختمان
base course
اراضی تورب زاری که محیط آن نسبتاً سالم تر از نواحی زمین های مرتفع است وجهت کشت های جالیزی وصیفی کاری مورد بهره برداری قرار می گیرد
base earth
جریان پایه ، آب پایه
مقدار جریان آبی که رودخانه در حالت غیر سیلابی دارد ، آب پایه مقدار جریان آبی که رودخانه در حالت غیر سیلابی دارد
base flow
نسبت قاعده - ارتفاع
نسبت عکسبرداری پایه هوایی و ارتفاع پرواز جفت استریوسکوپی عکس های هوایی می باشد ، نسبت قاعده - ارتفاع نسبت عکسبرداری پایه هوایی و ارتفاع پرواز جفت استریوسکوپی عکس های هوایی می باشد
base height ratio
سطح مبنا
base level
سطح مبنای فرسایش ، پست ترین سطح هر منطقه که عوارضی مانند رودخانه وجویبار در آن جاری باشد
base level of erosion
خط پایه-اثر جزر ومد در ساحل دریا ، خط مبنا
base line
بار پایه
کمینه بار در طول یک مدت زمان معین ، بار پایه کمینه بار در طول یک مدت زمان معین
base load
نیروگاه بار پایه
نیروگاهی است که بطور عمده برای عرضه بار پایه به خدمت گرفته می شود ، نیروگاه بار پایه نیروگاهی است که بطور عمده برای عرضه بار پایه به خدمت گرفته می شود
base load power station
نقشه مبنا ، نقشه پایگاه
نقشهای نشان دهنده اطلاعات مرجع زمینه که بر روی آن سایر اطلاعات جای میگیرند
نقشههای مبنا بهطور معمول محل و گسترش عوارض سطحی و طبیعی زمین را نشان می دهند ، نقشه پایگاه نقشهای نشان دهنده اطلاعات مرجع زمینه که بر روی آن سایر اطلاعات جای میگیرند نقشههای مبنا بهطور معمول محل و گسترش عوارض سطحی و طبیعی زمین را نشان می دهند
base map
قاعده رانه
یک ناپیوستگی سرعت لرزه ای که معمولاً بین مواد نهشته یخچالی و سازند مقاوم در زیر برخورد می کند و در کل ، هر ناپیوستگی مشابه که بین لایه ای در زیر هوازدگی و لایه مقاوم سازند بالایی وجود داشته باشد ، قاعده رانه یک ناپیوستگی سرعت لرزه ای که معمولاً بین مواد نهشته یخچالی و سازند مقاوم در زیر برخورد می کند و در کل
base of drift
صفحه زیرستون ، صفحه ستون ، صفحه پایه ، صفحه اساس
base plate
صفحه زیرستون ، صفحه ستون ، صفحه پایه ، صفحه اساس
base plate|shroud|shroud
کوارتزیت پایه
base quartzite
جریان‌پایه ، رواناب پایه
این جریان بیشتر از آب زیرزمینی برون ریز تشکیل شده است ولی از رواناب تاخیری بوسیله گذر آرام از درون دریاچه ها و مردابها هم بوجود می آید و این اصطلاح به جریان طبیعی یک رود اشاره دارد که توسط عمل انسان متاثر نشده است مقایسه شود با : Base flow جریان حد/پایه/ بنیادی Direct runoff رواناب مستقیم
مترادف : fair-weather runoff Sustained runoff رواناب پایدار
، رواناب پایه - این جریان بیشتر از آب زیرزمینی برون ریز تشکیل شده است ولی از رواناب تاخیری بوسیله گذر آرام از درون دریاچه ها و مردابها هم بوجود می آید و این اصطلاح به جریان طبیعی یک رود اشاره دارد که توسط عمل انسان متاثر نشده است مقایسه شود با : Base flow جریان حد/پایه/ بنیادی Direct runoff رواناب مستقیم - مترادف : fair-weather runoff Sustained runoff رواناب پایدار -
base runoff
اشباع بازی
base saturation
درجه اشباع بازی خاک
base saturation of soil
درصد اشباع بازی
base saturation percentage
بررسی رسوب پایه
base sedimentation survey
دال پی ، تاوه پی ، تاوه کف
base slab
طوفان قاعده ای
ابری حلقه شکل از گاز و ذرات جامد معلق که شعاع وار و به صورت جریان متراکمی با سرعت زیاد از قاعده ستون انفجاری قایم به اطراف پخش می شود و همراه با فوران آتشفشان یا تشکیل کراتر به علت انفجار یا برخورد شدید می باشد ، طوفان قاعده ای ابری حلقه شکل از گاز و ذرات جامد معلق که شعاع وار و به صورت جریان متراکمی با سرعت زیاد از قاعده ستون انفجاری قایم به اطراف پخش می شود و همراه با فوران آتشفشان یا تشکیل کراتر به علت انفجار یا برخورد شدید می باشد
base surge
عرض پنجه پشتبند
base thickness of buttress
شبکه قاعده مرکزدار
نوعی از شبکه مرکزدار که در یک جفت از طرف های (001) ، (0 1) یا (100) نصب شده است ، شبکه قاعده مرکزدار نوعی از شبکه مرکزدار که در یک جفت از طرف های (001)
base-centered lattice
لایه اساس ، أستر راه
basecourse-base
سطح اساس ، سطح مبنا

پایینترین سطحی که رودی می تواند بستر خود را فرسایش دهد مدت زمانی که بستر جهت رسیدن به سطح مبنا لازم دارد بستگی به میزان فرسایش دارد بطور کلی این مدت زمان برای رودی بزرگ کمترخواهد بود تا برای رودی کوچک و در روی سنگهای سست و کم مقاومت کمتر خواهد تا در روی سنگهای سخت و مقاوم
الف) حدی فرضی که در آن حد ، فرسایش زمین به طور پیوسته و بسیار اندک ادامه پیدا می کند و زیر آن حد عوامل فرسایشی نظیر رودخانه ها نمی توانند بسترشان را فرسوده کنند سطح اساس نهایی و عمومی برای سطح زمین ، سطح آب دریاهای آزاد است ولی سطوح اساس موقت ممکن است به صورت محلی وجود داشته باشند سطح اساس فرسایش بادی ممکن است بالا یا زیر سطح آب دریاهای آزاد باشد

ب) سطح محدب یا مسطحی که در درون خشکی گسترش دارد و به سمت دریا اندکی شیب داشته و نشان دهنده حد فرضی فرسایش بستر رودخانه هاست

ج) سطحی که در امتداد آن نیروهای خارجی تأثیر می گذارند و در امتداد آن نه فرسایش و نه رسوبگذاری وجود دارد (Barrell ، 1917)؛ سطح تعادل
، سطح مبنا - - پایینترین سطحی که رودی می تواند بستر خود را فرسایش دهد مدت زمانی که بستر جهت رسیدن به سطح مبنا لازم دارد بستگی به میزان فرسایش دارد بطور کلی این مدت زمان برای رودی بزرگ کمترخواهد بود تا برای رودی کوچک و در روی سنگهای سست و کم مقاومت کمتر خواهد تا در روی سنگهای سخت و مقاوم - الف) حدی فرضی که در آن حد ، سطح آب دریاهای آزاد است ولی سطوح اساس موقت ممکن است به صورت محلی وجود داشته باشند سطح اساس فرسایش بادی ممکن است بالا یا زیر سطح آب دریاهای آزاد باشد - - ب) سطح محدب یا مسطحی که در درون خشکی گسترش دارد و به سمت دریا اندکی شیب داشته و نشان دهنده حد فرضی فرسایش بستر رودخانه هاست - - ج) سطحی که در امتداد آن نیروهای خارجی تأثیر می گذارند و در امتداد آن نه فرسایش و نه رسوبگذاری وجود دارد (Barrell ، 1917)؛ سطح تعادل -
base-level
مبنا
سنجش زمینه طبیعی یا سطح عنصر/ماده در محیط برخی افراد نیز اظهار داشته اند که مبنا همان زمینه جاری است که شامل زمینه طبیعی و انسانی می باشد ، مبنا سنجش زمینه طبیعی یا سطح عنصر/ماده در محیط برخی افراد نیز اظهار داشته اند که مبنا همان زمینه جاری است که شامل زمینه طبیعی و انسانی می باشد
baseline
پی سنگ
مجموعه ای تفکیک نیافته از سنگهایی که در زیر سنگهای قابل مشاهده (نهشته های رسوبی) قرار گرفته اند و از پایین تا ناپیوستگی موهورویچ ادامه دارد
basement
گسل پی سنگی
basement fault
پی سنگ مجموعه ای تفکیک نیافته از سنگهایی که در زیر سنگهای قابل مشاهده (نهشته های رسوبی) قرار گرفته اند و از پایین تا ناپیوستگی موهورویچ ادامه دارد
basement|fundamental complex|fundamental complex|basal complex|basement rock
ناهمسازی ، دگرشیبی

الف ) فقدان توازی بین چینه های مجاور را گویند این اصطلاح توسط ویلیس در مواردی استفاده شده که دلیل وقوع آن مشکوک بوده است با وجود اینکه این اصطلاح به طور گسترده پذیرفته نشده است به طور شایان توجهی برای استفاده توصیفی در جایی که مدارک ناقص جهت تفکیک ناهمسازی چینه شناسی و زمین شناختی وجود دارد ، به کار می رود( مانند روراندگی ، لغزش ، گسل جدا کننده ) مقایسه شود با همساز ، هم شیب
ب) ناپیوستگی زاویه دار
( زمان زمین شناسی): الف)به سنهای رادیومتریک گفته می شود که با بیش از یک روش برای یک نمونه مشابه یا کانی های همراه تعیین می شود که فراتر از خطای آزمایشی ، در مغایرت با هم قرار دارند
ب) به سن هایی که حاصل از کانی های همراه تعیین شده توسط یک روش مشابه است ، گویند که در مخالفت با هم هستند
ج) در یک معنای محدودتر این اصطلاح برای نشان دادن مغایرت سنین 238U/206Pb ، 235U/207Pb ، 207Pb/206 Pb و 233Th/208Pb تعیین شده برای یک نمونه کانی استفاده می شود سنین ناهمساز معمولاً بازگوکننده این موردند که یک یا چند سیستم ایزوتوپی برای فرآیند های سن یابی اولیه ، تشکیل اولیه مواد زمین شناسی یا شیوه های آزمایشگاهی مورد استفاده است متضاد : هم ساز
( زمین ریخت شناسی ) : عوارضی که دارای فراز برابر یا شباهت نیستند مثلاً : یک دره ناهمساز که رود یا جریان آب آن توسط یک آبشار وارد جریان آب اصلی می شود یا کف یک دره که بر روی آن ، بستر رودخانه بالا دست به بستر رودخانه اصلی ملحق می شود ، دگرشیبی الف ) فقدان توازی بین چینه های مجاور را گویند این اصطلاح توسط ویلیس در مواردی استفاده شده که دلیل وقوع آن مشکوک بوده است با وجود اینکه این اصطلاح به طور گسترده پذیرفته نشده است به طور شایان توجهی برای استفاده توصیفی در جایی که مدارک ناقص جهت تفکیک ناهمسازی چینه شناسی و زمین شناختی وجود دارد ، هم شیب ب) ناپیوستگی زاویه دار ( زمان زمین شناسی): الف)به سنهای رادیومتریک گفته می شود که با بیش از یک روش برای یک نمونه مشابه یا کانی های همراه تعیین می شود که فراتر از خطای آزمایشی ، در مغایرت با هم قرار دارند ب) به سن هایی که حاصل از کانی های همراه تعیین شده توسط یک روش مشابه است ، گویند که در مخالفت با هم هستند ج) در یک معنای محدودتر این اصطلاح برای نشان دادن مغایرت سنین 238U/206Pb ، تشکیل اولیه مواد زمین شناسی یا شیوه های آزمایشگاهی مورد استفاده است متضاد : هم ساز ( زمین ریخت شناسی ) : عوارضی که دارای فراز برابر یا شباهت نیستند مثلاً : یک دره ناهمساز که رود یا جریان آب آن توسط یک آبشار وارد جریان آب اصلی می شود یا کف یک دره که بر روی آن
discordance
ناپیوستگی زاویه ای - سطح فرسایشی یا سطحی با گپ زمانی (زمان از دست رفته) میان لایه هایی با شیب های مختلف - یک دگرشیبی بین دو گروه از سنگ ها که صفحات لایه بندی آن ها موازی نیستند و یا در آن ها ، سنگ های زیرین قدیمی تر در یک زاویه با شیب مخالف (معمولاً پرشیب تر) نسبت به چینه های بالایی جوان تر ، شیبدار می شوند خصوصاً دگرشیبی که در آن رسوبات جدید و جوان تر بر روی سطح فرسوده سنگ های چین خورده یا کج شده قدیمی تر قرار بگیرند این حالت گاهی اوقات به عنوان نوعی از Nonconformity در نظر گرفته می شود - مقایسه شود با: ناسازگاری؛ - مترادف:Angular Discordance / Clinouconformity / Angular Unconformity /Orogenic Unconformity
structural unconformity|angular unconformity|angular unconformity|clinouconformity|discordance

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن