معادل انگلیسی لغزش بندالی یا لغزش بلوکی
زمین لغزش انتقالی که در آن توده لغزشی سالم و دست نخورده باقی مانده و

زمين شناسی

لغزش بندالی یا لغزش بلوکی
زمین لغزش انتقالی که در آن توده لغزشی سالم و دست نخورده باقی مانده و به صورت واحدی غالباً در امتداد سطوح ضعف از قبل موجود نظیر لایه بندی ، فولیاسیون ، درزه ها و گسلها به سمت پایین حرکت می کند در مقایسه با لغزشهای دورانی ، نقاط مختلف درون توده لغزشی نسبت به نقاط خارج از توده ، اختلاف ارتفاع یکسانی دارند ، لغزش بندالی یا لغزش بلوکی زمین لغزش انتقالی که در آن توده لغزشی سالم و دست نخورده باقی مانده و به صورت واحدی غالباً در امتداد سطوح ضعف از قبل موجود نظیر لایه بندی

block glide

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لغزش بندالی یا لغزش بلوکی
زمین لغزش انتقالی که در آن توده لغزشی سالم و دست نخورده باقی مانده و

لغزش قاعده ای
در یخچال یا یخرفت به حرکت در امتداد سطوح قاعده ای بلورهای یخ در معرض تغییر شکل (plastic) اطلاق می شود
همچنین ببینید: crystal gliding ، لغزش قاعده ای در یخچال یا یخرفت به حرکت در امتداد سطوح قاعده ای بلورهای یخ در معرض تغییر شکل (plastic) اطلاق می شود همچنین ببینید: crystal gliding

basal glide

لغزش لایه بندی
یک گسل رورانده تقریباً افقی که بوسیله لغزش سطح لایه ای بوجود می آید (Nelson ، 1965) مقایسه شود با: گسل چینه ای Bedding fault)) مترادف است با: راندگی چینه ای(Bedding thrust) ، لغزش لایه بندی یک گسل رورانده تقریباً افقی که بوسیله لغزش سطح لایه ای بوجود می آید (Nelson

bedding glide

تنک کردن

block

قرقره و زنجیر ، جرثقیل دستی ، طیفور

block and tackle

قرقره و زنجیر ، جرثقیل دستی ، طیفور

block and tackle|chain block|chain block

استخراج بلوکی
تخریب توده ای ، تخریب قطعه ای: یک روش تولید انبوه کم قیمت ، در استخراج که در آن بخش بزرگتر ناحیه کف بلوک کانسنگ ، از زیر بریده می شود و ستون های حایل برداشته می شود و کانسنگ بطوری نشست می کند که به سمت پایین فرو می ریزد و تخلیه می گردد وقتی که بلوک فرو می ریزد و نشست می کند ، پوشش نیز از آن پیروی می کند
مترادف: تخریب ، استخراج یا روش های تخریبی ، استخراج بلوکی تخریب توده ای ، پوشش نیز از آن پیروی می کند مترادف: تخریب

block caving

یک طرف از مسیر اصلی بین دو عارضه مشخص و واضح نظیر تقاطعها ، نقاط شروع و پایان و غیره این اصطلاح در رابطه با area master files (amf) به کار میرود

block face

بلوک گسل
این ساختار زمانی تشکیل می شود که پوسته در اثر گسل های نرمال دچار شکستگی شود

block fault

بلوک گسل این ساختار زمانی تشکیل می شود که پوسته در اثر گسل های نرمال دچار شکستگی شود

block fault|fault|fault|faults

دشته تخته سنگی

block fields

آبیاری حوضچه ای

block irrigation

قطعه گدازه
قطعه گدازه ، گدازه قالبی:ورقه ای از گدازه آتشفشانی که سرد شده است بطوری که سطح آن را توده ای مرکب از قطعات ریز وخشن تشکیل می شود

block lava

قطعه گدازه قطعه گدازه ، گدازه قالبی:ورقه ای از گدازه آتشفشانی که سرد شده است بطوری که سطح آن را توده ای مرکب از قطعات ریز وخشن تشکیل می شود

block lava|block lavas|block lavas

تختال
توده ای کوهستانی که بوسیله بالا آمدن زمین در بین گسله ها یا بوسیله فرو نشستن زمین در خارج از گسله ها تشکیل می شود ، تختال توده ای کوهستانی که بوسیله بالا آمدن زمین در بین گسله ها یا بوسیله فرو نشستن زمین در خارج از گسله ها تشکیل می شود

block mountain

قطعه سنگ

block of rock

جاسازی -َمحفظه تعبیه شده در بتن

block out

نیروگاه بندال
یک نیروگاه جریانی دارای یک توربین خانه متداول که در بستر رودخانه و یا در یک دماغه حفاری شده نزدیک سد ، به سد پیوسته و بدان ارتباط پیدا می کند ، نیروگاه بندال یک نیروگاه جریانی دارای یک توربین خانه متداول که در بستر رودخانه و یا در یک دماغه حفاری شده نزدیک سد

block power station

نمونه بلوکی

block sample

ساخت تخته سنگی ، ساخت کلوخه ای

block structure

واژگونی بلوکی

block toppling

انسداد آبراهه

blockage of channel

گرفتگی ، انسداد

blocking up

لایه سنگچین

blockstone course

ساختمان مکعبی خاک

blocky soil structure

ساختار مکعبی

blocky structure

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی لغزش بندالی یا لغزش بلوکی
زمین لغزش انتقالی که در آن توده لغزشی سالم و دست نخورده باقی مانده و

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لغزش بندالی یا لغزش بلوکی
زمین لغزش انتقالی که در آن توده لغزشی سالم و دست نخورده باقی مانده و

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی لغزش بندالی یا لغزش بلوکی زمین لغزش انتقالی که در آن توده لغزشی سالم و دست نخورده باقی مانده و

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لغزش بندالی یا لغزش بلوکی زمین لغزش انتقالی که در آن توده لغزشی سالم و دست نخورده باقی مانده و

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی لغزش بندالی یا لغزش بلوکی
زمین لغزش انتقالی که در آن توده لغزشی سالم و دست نخورده باقی مانده و

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی لغزش بندالی یا لغزش بلوکی
زمین لغزش انتقالی که در آن توده لغزشی سالم و دست نخورده باقی مانده و