معادل انگلیسی نیمه فلز
کالای عمومی تفکیک شده که از کالای کانتینر متمایز است کشتی اقیانوس پیمایی که محموله خش

زمين شناسی

نیمه فلز
کالای عمومی تفکیک شده که از کالای کانتینر متمایز است کشتی اقیانوس پیمایی که محموله خشک فلز با اندازه ها واشکال گوناگون با خود حمل می کند ، نیمه فلز کالای عمومی تفکیک شده که از کالای کانتینر متمایز است کشتی اقیانوس پیمایی که محموله خشک فلز با اندازه ها واشکال گوناگون با خود حمل می کند

break bulk ship

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نیمه فلز
کالای عمومی تفکیک شده که از کالای کانتینر متمایز است کشتی اقیانوس پیمایی که محموله خش

اصطلاح ژئوتکنیک ، کاهش عناصر ومواد زاویه دار در اثر عمل شکستن ویا خرد کردن ویا برخورد مواد با یکدیگر که تبدیل به شن وماسه می شوند ، شکست شیب یا شکستگی دامنه
تغییر آشکار یا ناگهانی و یا خمیدگی در دامنه یا برش عمودی این واژه به صورت break of slope و break of profile به کار می رود
اصطلاح ژئوتکنیک
کاهش عناصر و مواد زاویه دار در اثر عمل شکستن و یا خرد کردن و یا برخورد مواد با یکدیگر که تبدیل به شن وماسه می شوند ، شکست شیب یا شکستگی دامنه تغییر آشکار یا ناگهانی و یا خمیدگی در دامنه یا برش عمودی این واژه به صورت break of slope و break of profile به کار می رود اصطلاح ژئوتکنیک کاهش عناصر و مواد زاویه دار در اثر عمل شکستن و یا خرد کردن و یا برخورد مواد با یکدیگر که تبدیل به شن وماسه می شوند

break

عیار حد سر به سری
عیاری که به ازاء آن ارزش خالص صفرباشد ، عیار حد سر به سری عیاری که به ازاء آن ارزش خالص صفرباشد

break even cutoff grade

شاخص شکست
این شاخص تعیین کننده تعدادمتوسط صفحات ناپیوستگی درهر مترازهرلایه اصلی سنگ می باشد که آنرا به طورعمودی یا افقی قطع کرده است ، شاخص شکست این شاخص تعیین کننده تعدادمتوسط صفحات ناپیوستگی درهر مترازهرلایه اصلی سنگ می باشد که آنرا به طورعمودی یا افقی قطع کرده است

break index

خطی که به دنبال حاشیه های پشت ستونهای زغالی در حال استخراج می آید این خط که به موازات سقف یک زغال سنگ است احتمال شکسته شدن دارد
نگاه کنید بهsurface specific points

break line

break line|break lines|break lines

جدایش

break up

موج شکن

break water

گسیختگی- جدائی

breakaway

موانع فیزیکی جدا کننده

breakaway barriers

شکستگی ، شکستن ، خرد کردن

breaking

بارگسیختگی- بار انقطاع

breaking load

حد گسیختگی

breaking point

مقاومت شکستگی ، مقاومت در برابر شکستگی ، مقاومت گسیختگی ، نقطه شکست

breaking strength

تنش گسیحتکی ، تاب ، تنش شکست

breaking stress

خطوط شکسته
خطوطی هستند که بیانگر تغییر شدید در ارتفاع هستند مثل عوارض آبراههای و یا لبه جادهها

breaklines

خطوط شکسته خطوطی هستند که بیانگر تغییر شدید در ارتفاع هستند مثل عوارض آبراههای و یا لبه جادهها

breaklines|breakline|breakline

غلتانک ، لاوک خاکشوئی ، اراضی باتلاقی

breakstaff rocker

شکافتن ، نفوذ
مسیری برای تخلیه که از میان ستونهای بین اتاق های می گذرد ، نفوذ مسیری برای تخلیه که از میان ستونهای بین اتاق های می گذرد

breakthrough

منحنی میان‌بر ، منحنی پیشروی ، منحنی پیشرفت

breakthrough curve

فرو پاشی

breakup

موج شکن
ساختمانی که فضای نزدیک ساحل را از امواج شکننده حفظ می کند ، موج شکن ساختمانی که فضای نزدیک ساحل را از امواج شکننده حفظ می کند

breakwater

کشتی حمل کالا
به خاطر استفاده از حداکثر جا ونیز به دلیل سهولت بارگیری و تخلیه بار از این جعبه های آهنی در حمل و نقل با کشتی استفاده می گردد ، کشتی حمل کالا به خاطر استفاده از حداکثر جا ونیز به دلیل سهولت بارگیری و تخلیه بار از این جعبه های آهنی در حمل و نقل با کشتی استفاده می گردد

container ship

رابطه ظهور- واکنش
در زمین شناسی پزشکی : رابطه بین مقدار زنوبیوتیک موجود در بدن افراد یا حیوانات و تأثیرات حاصل از آن ، رابطه ظهور- واکنش در زمین شناسی پزشکی : رابطه بین مقدار زنوبیوتیک موجود در بدن افراد یا حیوانات و تأثیرات حاصل از آن

exposure-response relationship

رابطه تراز ، دبی

stage discharge relationship

رابطه وراساختاری

ultrastructural relationship

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی نیمه فلز
کالای عمومی تفکیک شده که از کالای کانتینر متمایز است کشتی اقیانوس پیمایی که محموله خش

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نیمه فلز
کالای عمومی تفکیک شده که از کالای کانتینر متمایز است کشتی اقیانوس پیمایی که محموله خش

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی نیمه فلز کالای عمومی تفکیک شده که از کالای کانتینر متمایز است کشتی اقیانوس پیمایی که محموله خش

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نیمه فلز کالای عمومی تفکیک شده که از کالای کانتینر متمایز است کشتی اقیانوس پیمایی که محموله خش

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی نیمه فلز
کالای عمومی تفکیک شده که از کالای کانتینر متمایز است کشتی اقیانوس پیمایی که محموله خش

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی نیمه فلز
کالای عمومی تفکیک شده که از کالای کانتینر متمایز است کشتی اقیانوس پیمایی که محموله خش