معادل انگلیسی کوه برجسته شده
کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که

زمين شناسی

کوه برجسته شده
کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که در نهایت یکی شده و به هم می پیوندند و کانال های عمیقی را حفر کرده اند ، به جای مانده است ، کوه برجسته شده کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که در نهایت یکی شده و به هم می پیوندند و کانال های عمیقی را حفر کرده اند

cameo mountain

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کوه برجسته شده
کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که

تختال
توده ای کوهستانی که بوسیله بالا آمدن زمین در بین گسله ها یا بوسیله فرو نشستن زمین در خارج از گسله ها تشکیل می شود ، تختال توده ای کوهستانی که بوسیله بالا آمدن زمین در بین گسله ها یا بوسیله فرو نشستن زمین در خارج از گسله ها تشکیل می شود

block mountain

کوهستان سیگاری شکل
یک پشته تاقدیسی که در هر انتها شیبدار می شود ، کوهستان سیگاری شکل یک پشته تاقدیسی که در هر انتها شیبدار می شود

cigar shaped mountain

کوه فرسایش پیرامونی ()

circumdenudation mountain

کوهستان سیرک

cirque mountain

کوهستان پیچیده
کوهی که شامل ترکیب ساختمانها و تنوعی از زمین ها و شکلها می باشد کوهی که ساختمان هایش در مقابل رده بندی ساده می باشد ، کوهستان پیچیده کوهی که شامل ترکیب ساختمانها و تنوعی از زمین ها و شکلها می باشد کوهی که ساختمان هایش در مقابل رده بندی ساده می باشد

complex mountain

کوه گنبدی
کوهی که در جایی تشکیل شده که ناحیه ای از سنگ های رسوبی افقی ، پیچ و تاب می خورند و به سمت بالا خمیده می شوند تا تشکیل یک گنبد ساختمانی را بدهند – کوهی که در نتیجه شکاف یک گنبد ساختمانی حاصل می شود مثلاً : بلک هیلز در داکوتای جنوبی و بالا آمدگی Weald در جنوب شرقی انگلستان – مترادف : کوه گنبدی(domal mountain) – کوه گنبدی شده(domed mountain) ، کوه گنبدی کوهی که در جایی تشکیل شده که ناحیه ای از سنگ های رسوبی افقی

dome mountain

قطعه کوه گسلی
کوهی که از جابجایی سنگها بر اثر گسل حاصل شده است ، قطعه کوه گسلی کوهی که از جابجایی سنگها بر اثر گسل حاصل شده است

fault block mountain

کوه ، (بصورتجمع) کوهستان ، کوهستانی

mountain

کهن کوه
کوهی که پیش از دوره ترشیاری شکل گرفته است ، خصوصاً یک کوه چین خورده که پیش از کوهزایی آلپاین ، شکل گرفته است متضاد: young mountain ، کهن کوه کوهی که پیش از دوره ترشیاری شکل گرفته است

old mountain

کوه فلاتی
کوه کاذب ایجادشده توسط بریدگی یک فلات؛به عنوان مثال کوه‌های کاتسکیل ، کوه فلاتی - کوه کاذب ایجادشده توسط بریدگی یک فلات؛به عنوان مثال کوه‌های کاتسکیل

plateau mountain

کوه دروغین ، کوه نما
واژه به کاررفته توسط تار(1902) برای کوه تشکیل شده توسط فرسایش تفریقی و در تقابل با کوهی که توسط بالاآمدگی ایجاد شده ، به شمار می رود؛ به عنوان مثال یک کوه فلاتی ، کوه نما - واژه به کاررفته توسط تار(1902) برای کوه تشکیل شده توسط فرسایش تفریقی و در تقابل با کوهی که توسط بالاآمدگی ایجاد شده

pseudomountain

سلسله کوه ، رشته کوه

range of mountain

سلسله کوه ، رشته کوه

range of mountain|chain of mountain|chain of mountain

کوه بازمانده
رجوع شود به mountain of circumdenudation

relict mountain

کوه باقیمانده
رجوع شود به mountain of circumdenudation

remainder mountain

کوه جوان
کوهی که در زمان دوره های ترشیاری یا کواترنری ، خصوصاً کوه چین خورده که در زمان آخرین دوره عمده یا بزرگ چین خوردگی ساخته شده است (که کوهزایی آلپاین است) متضاد: کوه پیر ، کوه جوان - کوهی که در زمان دوره های ترشیاری یا کواترنری

young mountain

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی کوه برجسته شده
کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کوه برجسته شده
کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی کوه برجسته شده کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کوه برجسته شده کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی کوه برجسته شده
کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی کوه برجسته شده
کوهی که از چینه های افقی بلند تشکیل شده و بوسیله دو یا چند جریان نیمه موازی که