معادل انگلیسی رویه ستونی
یک فرورفتگی معمولاً مدور صفحات قائده ای جام یک کیسه تن که برای تعدیل کردن (همراهی ک

زمين شناسی
رویه ستونی
یک فرورفتگی معمولاً مدور صفحات قائده ای جام یک کیسه تن که برای تعدیل کردن (همراهی کردن) انتهای دروکسیمال ستون یا ساقه کاربرد دارد ، رویه ستونی یک فرورفتگی معمولاً مدور صفحات قائده ای جام یک کیسه تن که برای تعدیل کردن (همراهی کردن) انتهای دروکسیمال ستون یا ساقه کاربرد دارد
columnar facet
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی رویه ستونی
یک فرورفتگی معمولاً مدور صفحات قائده ای جام یک کیسه تن که برای تعدیل کردن (همراهی ک
رویه بند بندی یک سطح صاف یا تراشیده شده ستونک یا cirral یک لاله وش که برای مفصل شدن با ساقه مجاور به کارمیرود جمع: articula مترادف: articular facet
articulum|articula|articula|articular facet
ستونی ، منشوری
به یک شکل بلوری گویندکه یک آرایش نیمه موازی بلورهای منفرد ستونی می باشد ، منشوری به یک شکل بلوری گویندکه یک آرایش نیمه موازی بلورهای منفرد ستونی می باشد
columnar
سد با پشتبند مایل
columnar buttress dam
رنگ نگاری ستونی
رنگ نگاری منشوری؛ یک روش رنگ نگاری برای اجزای سازنده یک نمونه بوسیله حرکت دادن نمونه در یک مخلوط یا محلول از درون ساختارهای لوله مانند که با مایع مناسب بسته بندی شده اند ، بطوریکه سازنده های مختلف دارای تحرک های متفاوت باشند و در نتیجه از هم جدا شوند
نیز ببینید: رنگ نگاری
columnar chromatography
رنگ نگاری ستونی رنگ نگاری منشوری؛ یک روش رنگ نگاری برای اجزای سازنده یک نمونه بوسیله حرکت دادن نمونه در یک مخلوط یا محلول از درون ساختارهای لوله مانند که با مایع مناسب بسته بندی شده اند ، بطوریکه سازنده های مختلف دارای تحرک های متفاوت باشند و در نتیجه از هم جدا شوند نیز ببینید: رنگ نگاری
columnar chromatography|chromatography|chromatography
زغال سنگ ستونی یا منشوری
زغال سنگی که یک شکستگی ستونی دارد که معمولاً به خاطر دگرگونی توسط یک توده نفوذی آذرین حاصل می شود
columnar coal
زغال سنگ ستونی یا منشوری زغال سنگی که یک شکستگی ستونی دارد که معمولاً به خاطر دگرگونی توسط یک توده نفوذی آذرین حاصل می شود
columnar coal|coal|coal
یخ ستونی یا منشوری
یخی که توسط بلورهای یخ ستونی ای ساخته شده که اکثراً در بخش پایینی ، پهن تر از بخش بالایی پوشش یخ می باشند ، یخ ستونی یا منشوری یخی که توسط بلورهای یخ ستونی ای ساخته شده که اکثراً در بخش پایینی
columnar ice
درزهای ستونی
طرحی از ترکها که طی سرد شدن سنگهای مذاب برای تولید ستونها به وجود می آید ، درزهای ستونی طرحی از ترکها که طی سرد شدن سنگهای مذاب برای تولید ستونها به وجود می آید
columnar joints
ساختمان ستونی خاک
columnar soil structure
ساختمان ستونی ، ساخت ستونی
در کانی شناسی : یک ساختمان رسوبی اولیه که در بعضی شیل های آهکی یا سنگ آهک های آرژیلی یافت می شوند و تشکیل ستونهای (باقطر 9-14 سانتی متر و طول 1-1 4 متر) عمود بر لایه بندی را می دهند و در مقطع ستونهای بیضی تا چند ضلعی هستند (هاردی و ویلیامز 1959) ، ساخت ستونی در کانی شناسی : یک ساختمان رسوبی اولیه که در بعضی شیل های آهکی یا سنگ آهک های آرژیلی یافت می شوند و تشکیل ستونهای (باقطر 9-14 سانتی متر و طول 1-1 4 متر) عمود بر لایه بندی را می دهند و در مقطع ستونهای بیضی تا چند ضلعی هستند (هاردی و ویلیامز 1959)
columnar structure
سطح صاف ، تراش ، رویه ای از سنگ که در مقابل وزش باد قرار گرفته و فرسوده و صیقلی شده باشد
عدسی یکی از واحدهای بینایی چشم مرکب در سطح اماتیدی ، رویه ای از سنگ که در مقابل وزش باد قرار گرفته و فرسوده و صیقلی شده باشد عدسی یکی از واحدهای بینایی چشم مرکب در سطح اماتیدی
facet
سطح تحتانی جواهر
وجه اصلی در قسمت زیرین یک سنگ جواهر تراشیده شده یا تراش خورده ، مانند وجه بزرگی که از خط میانی تا رأس زیرین یک سنگ جواهر (با برش برلیانی) کشیده شده یا وجه واقع در ردیف مرکزی وجوه در قسمت تحتانی سنگ جواهری با برش پله ای ، سطح تحتانی جواهر وجه اصلی در قسمت زیرین یک سنگ جواهر تراشیده شده یا تراش خورده
pavilion facet
مفصل شعاعی
در فسیل شناسی ، سمت دور هموار یا تراشیده شده صفحه شعاعی یک لاله‌وش ، که نشانه‌هایی از مفصل‌بندی عضلانی یا مربوط به رباط عضلات ، همراه با اولین تک‌بازو را ایجاد می‌کند این کمبود در صفحات شعاعی وجود دارد که هیچ نوع بازویی را ایجاد نمی‌کنند ، مفصل شعاعی - در فسیل شناسی
radial facet

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن