معادل انگلیسی مرز تمرکز ، مرز غلظت
خطی که بطور تقریبی گذار بین دو ناحیه یختود را با تمرکزهای بطور مشخص متفاوت

زمين شناسی

مرز تمرکز ، مرز غلظت
خطی که بطور تقریبی گذار بین دو ناحیه یختود را با تمرکزهای بطور مشخص متفاوت از هم تعیین می کند
(اداره کل اقیانوس شناسی نیروی دریایی آمریکا 1968) ، مرز غلظتخطی که بطور تقریبی گذار بین دو ناحیه یختود را با تمرکزهای بطور مشخص متفاوت از هم تعیین می کند (اداره کل اقیانوس شناسی نیروی دریایی آمریکا 1968)

concentration boundary

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مرز تمرکز ، مرز غلظت
خطی که بطور تقریبی گذار بین دو ناحیه یختود را با تمرکزهای بطور مشخص متفاوت

مرز
خط یا مجموعهای از خطوط محدود کننده گستره یک ناحیه دارای ویژگیهای خاص مرز «منطقی» با فتسیر انسان از عوارض جغرافیایی تعریف می شود (مرز اکو) ، مرز خط یا مجموعهای از خطوط محدود کننده گستره یک ناحیه دارای ویژگیهای خاص مرز «منطقی» با فتسیر انسان از عوارض جغرافیایی تعریف می شود (مرز اکو)

boundary

مرز سازش
یک سطح تماس ، که با سطح بلور همخوانی ندارد ، بین دو بلور که بطور دو جانبه بالغ شده اند ، اما جهت یافتگی مختلفی دارند ، مرز سازش یک سطح تماس

compromise boundary

غلظت ، میزان ماده در واحد حجم را گویند

concentration

ملاط متمرکز ، ملاط سخت ، ملاط پشت مستقیم

concentration mortar

غلظت یون های هیدرژن

concentration of inos h

نسبت تمرکز
نسبت بین میانگین ماده معدنی در سنگ (عنصر) به کوارک آن عنصر ، نسبت تمرکز نسبت بین میانگین ماده معدنی در سنگ (عنصر) به کوارک آن عنصر

concentration ratio

زمان تمرکز
الف) زمان مورد نیاز برای جریان یافتن آب از دورترین نقطه در یک حوضه آبریز یک ایستگاه اندازه گیری
ب) زمانی که در آن آهنگ روانآب برابر با آهنگ بارش یک توفان می گردد مترادف: زمان تمرکز ، زمان تمرکز الف) زمان مورد نیاز برای جریان یافتن آب از دورترین نقطه در یک حوضه آبریز یک ایستگاه اندازه گیری ب) زمانی که در آن آهنگ روانآب برابر با آهنگ بارش یک توفان می گردد مترادف: زمان تمرکز

concentration time

مرز مشترک دو ناحیه جغرافیایی مجاور (پلی گون ، برگه نقشه)

conjoint boundary

مرز ورقه های همگرا ، محل تلاقی دو ورقه

convergent plate boundary

مرز کرتاسه/ ترشیری (k/t)
دوره کرتاسه آخرین دوره از دوران دوم زمین‌شناسی مزوزوئیک بوده و 64 میلیون سال قبل به وسیله دوره ترشیری دردوران سنوزوئیک به پایان رسیده است این دوره با انقراض ناگهانی گونه‌هایی از موجودات زنده ، به ویژه دایناسورها ، شناخته می‌شود

cretaceous tertiary boundary

حواشی دور شونده ورقه ها
مرزی که در آن دو صفحه تکتونیکی از هم دور می شوند ، حواشی دور شونده ورقه ها مرزی که در آن دو صفحه تکتونیکی از هم دور می شوند

divergent plate boundary

مرز نفوذ ناپذیر ، کرانه ناتراوا ، کرانه نفوذ ناپذیر

impervious boundary

مرز بین المللی

international boundary

انفصال موهوروویچی

m boundary

مرز فاز ، خط مرزی

phase boundary

حاشیه صفحه ، مرز صفحه - منطقه فعال لرزه‌ای و تکتونیکی در طول لبه‌های صفحات لیتوسفری که نشان‌دهنده حرکت نسبی بین صفحات است(دنیس ، آتواتر ، 1974)

plate boundary

مرز گسل انتقالی

transform fault boundary

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی مرز تمرکز ، مرز غلظت
خطی که بطور تقریبی گذار بین دو ناحیه یختود را با تمرکزهای بطور مشخص متفاوت

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مرز تمرکز ، مرز غلظت
خطی که بطور تقریبی گذار بین دو ناحیه یختود را با تمرکزهای بطور مشخص متفاوت

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی مرز تمرکز ، مرز غلظتخطی که بطور تقریبی گذار بین دو ناحیه یختود را با تمرکزهای بطور مشخص متفاوت

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مرز تمرکز ، مرز غلظتخطی که بطور تقریبی گذار بین دو ناحیه یختود را با تمرکزهای بطور مشخص متفاوت

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی مرز تمرکز ، مرز غلظت
خطی که بطور تقریبی گذار بین دو ناحیه یختود را با تمرکزهای بطور مشخص متفاوت

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مرز تمرکز ، مرز غلظت
خطی که بطور تقریبی گذار بین دو ناحیه یختود را با تمرکزهای بطور مشخص متفاوت