معادل انگلیسی رز جریانی
یک تصویر ترسیمی از جهت جریان برای مساحت یا منطقه اقیانوسی در طی یک مدت زمان این تصوی

زمين شناسی
رز جریانی
یک تصویر ترسیمی از جهت جریان برای مساحت یا منطقه اقیانوسی در طی یک مدت زمان این تصویر بوسیله پیکان های منشعب ، نشان دهنده جهتی است که به سمت آن جریان غالب در حرکت است و فراوانی درصدی هر جهت جریان را نشان می دهد ، رز جریانی یک تصویر ترسیمی از جهت جریان برای مساحت یا منطقه اقیانوسی در طی یک مدت زمان این تصویر بوسیله پیکان های منشعب
current rose
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی رز جریانی
یک تصویر ترسیمی از جهت جریان برای مساحت یا منطقه اقیانوسی در طی یک مدت زمان این تصوی
شمال نما ، صفحه جهت یاب ، رز قطب نما ، رز کمپاس
- برای نشان دادن جهت روی نقشه است و شمال ، جنوب ، ‌غرب ، شرق و بعضی جهت های بینابین آنها را روی نقشه نشان می دهد
- یک دایره مدرج 360 درجه که بر روی یک نمودار ناوبری دریایی چاپ شده است و نشان دهنده جهات می باشد این دایره ممکن است با توجه به شمال حقیقی ، شمال مغناطیسی یا هر دو قرار گیرد/ جهت دار شود رز قطب نما برای جهت یابی بادهای غالب استفاده می شود بر روی نقشه ها یا نمودارهای زمین شناسی از آن برای نشان دادن هم راستایی ساختارهایی مانند گسل ها و درزه ها استفاده می شود
مترادف: rose
compass rose
شمال نما ، صفحه جهت یاب ، رز قطب نما ، رز کمپاس - - برای نشان دادن جهت روی نقشه است و شمال ، جنوب ، ‌غرب ، شرق و بعضی جهت های بینابین آنها را روی نقشه نشان می دهد - - یک دایره مدرج 360 درجه که بر روی یک نمودار ناوبری دریایی چاپ شده است و نشان دهنده جهات می باشد این دایره ممکن است با توجه به شمال حقیقی ، شمال مغناطیسی یا هر دو قرار گیرد/ جهت دار شود رز قطب نما برای جهت یابی بادهای غالب استفاده می شود بر روی نقشه ها یا نمودارهای زمین شناسی از آن برای نشان دادن هم راستایی ساختارهایی مانند گسل ها و درزه ها استفاده می شود - مترادف: rose
compass rose|rose|rose
چینه بندی متقاطع ، لایه بندی جریانی
هر لایه بندی یا ساختمان لایه بندی تولید شده توسط عمل جریان ، به ویژه ، طبقه بندی متقاطع حاصل از جریان های آب یا هوا با جهات متغیر این اصطلاح (خصوصاً در انگلستان) به عنوان مترادفی برای طبقه بندی متقاطع استفاده می شود ولی چنین استفاده ای توصیه شده نیست (میدلتون 1965)
نیز ببینید: لایه بندی ریپل مترادف: لایه بندی کاذب ، لایه بندی جریانی هر لایه بندی یا ساختمان لایه بندی تولید شده توسط عمل جریان ، طبقه بندی متقاطع حاصل از جریان های آب یا هوا با جهات متغیر این اصطلاح (خصوصاً در انگلستان) به عنوان مترادفی برای طبقه بندی متقاطع استفاده می شود ولی چنین استفاده ای توصیه شده نیست (میدلتون 1965) نیز ببینید: لایه بندی ریپل مترادف: لایه بندی کاذب
current bedding
هلال جریانی
الف) یک پشته گرد شده u شکل یا نیمه دایره ای کوچک ، که به سمت بالای جریان محدب است ، و معمولاً دارای یک فرورفتگی در مرکز است و بر روی سطح گلی ، توسط عمل جریان ها ایجاد می شود (پیبادی 1947)
ب) یک قالب قاشقی نعل اسبی شکل که در سمت رو به بالای جریان یک مانع سنگریزه ای ، صدفی یا سایر موانع حفر گردیده است مترادف: قالب قاشقی نعل اسبی ، قالب هلالی ، حفر هلالی ، هلال جریانی الف) یک پشته گرد شده u شکل یا نیمه دایره ای کوچک ، توسط عمل جریان ها ایجاد می شود (پیبادی 1947) ب) یک قالب قاشقی نعل اسبی شکل که در سمت رو به بالای جریان یک مانع سنگریزه ای
current crescent
موج نما جریانی مورب
یک موج نما متقاطع حاصل از تقاطع موج نما جریانی از قبل موجود در هر زاویه ای ، توسط حرکت یک جریان ثانوی در یک جهتی متفاوت و کاملاً ضعیف و دارای طول مدت زمان تشکیل کوتاه ، بطوریکه اولین دسته موج نماها را تخریب نمی کند (بوچر 1919) ، موج نما جریانی مورب یک موج نما متقاطع حاصل از تقاطع موج نما جریانی از قبل موجود در هر زاویه ای
current cross ripple mark
چگالی جریان
current density
نمودار جریان متمرکز شده
current focused log
شیار ها و حفره ها و نقش های جریانی
عبارت است از هر ساختی که تحت تاثیر یک جریان آبی روی سطح رسوبات ایجاد گردد (با جسم خارجی و به طور مستقیم بوسیله آب)
current mark
شیار ها و حفره ها و نقش های جریانی عبارت است از هر ساختی که تحت تاثیر یک جریان آبی روی سطح رسوبات ایجاد گردد (با جسم خارجی و به طور مستقیم بوسیله آب)
current mark|current marks|current marks
پروانه آبی ، دستگاهی است که بوسیله آن تندی آب را در هر نقطه اندازه می گیرند ، جریان سنج
برای اندازه گیری سرعت می توان از مولینه استفاده نمود ، این دستگاه دارای یک پروانه ، محور انتقال ، سیستم قطع و وصل الکتریکی و یک شمارنده است که مداری الکتریکی آنها را به هم ربط می دهد در اثر سرعت آب و برخورد مولکول های آن با پروانه این قسمت به حرکت درآمده و سرعت گردش پروانه متناسب با سرعت آب می باشد ، جریان سنج برای اندازه گیری سرعت می توان از مولینه استفاده نمود
current meter
ریپل جریانی
موجواره جریانی؛ موج نما جریانی ، ریپل جریانی موجواره جریانی؛ موج نما جریانی
current ripple
قالب موجواره جریانی
اصطلاحی که توسط kvenen (1957) برای ساختار رسوبی استفاده شد که در حال حاضر به عنوان آثار حفر شدگی عرضی شناخته می شود
current ripple cast
قالب موجواره جریانی اصطلاحی که توسط kvenen (1957) برای ساختار رسوبی استفاده شد که در حال حاضر به عنوان آثار حفر شدگی عرضی شناخته می شود
current ripple cast|current ripple|current ripple
موج نما جریانی
موجواره جریانی؛ یک موجواره نامتقارن با یک ستیغ تیز یا گرد شده بین خط القعرهای گرد شده که توسط جریان های هوا یا آب کمابیش دایمی در جهتی بکنواخت یا یکپارچه بر روی یک سطح ماسه ای (مانند پشته رودخانه ، پهنه کشندی ، کرانه یا تلماسه) حرکت می کنند و موجواره به آهستگی به سمت پایین دست جریان مهاجرت می کند بیشتر شبیه یک تلماسه مینیاتوری یا بسیار کوچک و ظریف است نیز ببینید: ریپل ، ریپل زبانه ای ریپل لوزی شکل ، ریپل معمولی مقایسه شود با: ریپل نوسانی مترادف: ریپل جریانی ، نشان جریان ، ریپل موازی ، موج نما جریانی موجواره جریانی؛ یک موجواره نامتقارن با یک ستیغ تیز یا گرد شده بین خط القعرهای گرد شده که توسط جریان های هوا یا آب کمابیش دایمی در جهتی بکنواخت یا یکپارچه بر روی یک سطح ماسه ای (مانند پشته رودخانه
current ripple mark
جدول جریان ، جدولی که می توان از آن برای پیش بینی زمان وسرعت جریان های جزر ومدی استفاده کرد ، جدول جریان
جدولی که می توان از آن برای پیش بینی زمان وسرعت جریان های جزر ومدی استفاده کرد ، جدول جریان جدولی که می توان از آن برای پیش بینی زمان وسرعت جریان های جزر ومدی استفاده کرد
current table
مبدل تغییر دهنده جریان- مبدل اندازه گیری جریان
current transformer
گل سرخ بیابانی
یک گروه به طور شعاعی متقارن از بلور ها با یک شباهت تصوری به گل سرخ که در ماسه ، ماسه سنگ نرم یا رس تشکیل می شوند بلور ها معمولاً از کلسیت و به طور معمولا از باریت ، ژیپس یا سلستیت می باشند ، گل سرخ بیابانی یک گروه به طور شعاعی متقارن از بلور ها با یک شباهت تصوری به گل سرخ که در ماسه
desert rose
گل باریت بنگرید به : Braite rosette
petrified rose
کوارتز گل صورتی
ترکیب شیمیایی :SiO2
درصد مواد:MgO23 41% FeO41 71% SiO234 88% ( خالص 1/1 Mg / Fe) (سری ایزومورف فورستریت تافایالیت)
سیستم تبلور: هگزاگونال تا دمای 573 درجه
رده بندی:اکسید
رخ:ناقص ، مطابق با سطح /1011/
جلا: شیشه ای
شکستگی: صدفی ، تراشه ای(خشن)
شفافیت: شفاف ، نیمه کدر
نوع سختی : ترد
خاصیت مغناطیسی: ندارد
اشکال ظاهری : بلوری ، آگرگات دانه ای ، توده ای
ژیزمان :کمیاب ; آلمان غربی ، چک و اسلواکی ، فنلاند ، روسیه ، امریکا ، برزیل ، ماداگاسکار ، نامیبیا ، افریقای جنوبی و ژاپن
خواص شیمیایی : محلول در HNO3 و مقدار Mg تحت تاثیر اسیدها کم می شود
رنگ کانی :صورتی تیره تا صورتی روشن
رنگ خاکه: سیاه
تفاوت با کانی های مشابه :سختی ، چگالی ، رخ پذیری ، انحلال در اسیدها ، واکنش های شیمیایی ، اشعه X
تشابه کانی شناسی : آپاتیت ، پولوسیت ، بریل ، توپاز ، فناکیت
پاراژنز : لپیدولیت ، تورمالین
منشا تشکیل :پگماتیت
شکل بلورها:منشوری ، بی پیرامیدال ، پسودوکوبیک
محل پیدایش: برزیل
لومینسانس بنفش کامل دارد
نام آن از واژه رز اخذ شده است و اولین بار در برزیل کشف شده است
سختی : 7
چگالی : 2 6- 5
quartz-rose
گلی ، گل سرخی
صافی با قالب آهنی که به بالا بر کف پمپها متصل می شود
در رسوب شناسی ، رجوع شود به rosette (در رسوب شناسی)
در مساحی ، قطب نمای گل سرخی
rose
نمودار گل سرخی - یک نمودار مدور یا نیمه مدور ستاره ای شکل که مقادیر بیرینگ را در چندین جهت مختلف نشان می دهد و از شعاع های منشعب ساخته شده که بطور متناسب از نظر طولی با مقدار هر رده کشیده می شوند مثلاً به صورت یک دیاگرام ساختمانی برای ترسیم عوارض سطحی است یا یک هسیتوگرام داده های جهت یافته
rose diagram|rose|rose
آهندار ، سیدروز
تعلق داشتن یا مشابه آهن این اصطلاح برای جایگزینی آهن دار برای زمانی پیشنهاد شد که نشان دهنده یک شکل یا نوعی آهن به جز اکسید آهن است؛ مثلاً سیمان آهن دار اسم: مترادفی برای siderite (سیدریت) نیز نوشته می شود: Sidérose ، سیدروز - تعلق داشتن یا مشابه آهن این اصطلاح برای جایگزینی آهن دار برای زمانی پیشنهاد شد که نشان دهنده یک شکل یا نوعی آهن به جز اکسید آهن است؛ مثلاً سیمان آهن دار اسم: مترادفی برای siderite (سیدریت) نیز نوشته می شود: Sidérose
siderose
گل باد
wind rose

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن