معادل انگلیسی گذرگاه داده
وسیلهای برای انتقال دادهها (به خارج یا داخل) بین واحد (یا واحدهای) پردازش
دست

زمين شناسی
گذرگاه داده
وسیلهای برای انتقال دادهها (به خارج یا داخل) بین واحد (یا واحدهای) پردازش
دستگاههای ذخیره و یا دستگاههای جانبی ، گذرگاه داده وسیلهای برای انتقال دادهها (به خارج یا داخل) بین واحد (یا واحدهای) پردازش دستگاههای ذخیره و یا دستگاههای جانبی
data bus
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی گذرگاه داده
وسیلهای برای انتقال دادهها (به خارج یا داخل) بین واحد (یا واحدهای) پردازش
دست
اتوبوس آکاردئونی
articulated bus
استخراج داده ها- اکتساب داده ها
data acquisition
سامانه اطلاعات و داده ها (DIS)
data and information system
سامانه اطلاعات و داده ها (DIS)
data and information system|dis|dis
پایگاه داده ها ، مجموعهای سازمان یافته از اطلاعات
data base
نظام مدیریت پایگاه داده (dbms)
data base management system
نظام مدیریت پایگاه داده (dbms)
data base management system|dbms|dbms
کدگذاری دادهها به درون یک قالب سازگار رایانهای
همچنین نگاه کنید به remote sensing ، digitizing ، scanning ، کدگذاری دادهها به درون یک قالب سازگار رایانهای همچنین نگاه کنید به remote sensing
data capture
سامانه مجموعه داده ها (DCS ) بر روی لندست

سامانه ای که اطلاعات مربوط به لرزه سنج ها ، دستگاه های سنجش سیل و دیگر دستگاه های اندازه گیری را بدست می آورد این داده ها به یک ایستگاه دریافت زمینی بازپخش (relay) می شود

این واحدها روی مدارات قطبی فضاپیماهای NOAA و GOES به وفور وجود دارند آنها اطلاعات را از پلاتفورمهای (پایگاه ها) ثابت و متحرک جمع آوری و تقویت می کنند واحدهای نصب شده روی NOAA می توانند موقعیت دقیق حرکت پلاتفورمها را در زمان جمع آوری اطلاعات تعیین کنند

data collection system
سامانه مجموعه داده ها (DCS ) بر روی لندست - - سامانه ای که اطلاعات مربوط به لرزه سنج ها ، دستگاه های سنجش سیل و دیگر دستگاه های اندازه گیری را بدست می آورد این داده ها به یک ایستگاه دریافت زمینی بازپخش (relay) می شود - - این واحدها روی مدارات قطبی فضاپیماهای NOAA و GOES به وفور وجود دارند آنها اطلاعات را از پلاتفورمهای (پایگاه ها) ثابت و متحرک جمع آوری و تقویت می کنند واحدهای نصب شده روی NOAA می توانند موقعیت دقیق حرکت پلاتفورمها را در زمان جمع آوری اطلاعات تعیین کنند - -
data collection system|dcs|dcs
گستره دادههای موجود با توجه به موضوع برگزیده یا ناحیه موردنظر
data coverage
لغت نامه داده ، فرهنگ داده ها
مرکز و مخزن اطلاعات درباره دادههایی که در آنها اطلاعاتی در مورد تمام عوارض موجود در پایگاه دادهها و روابطشان ذخیره می شود ، فرهنگ داده ها مرکز و مخزن اطلاعات درباره دادههایی که در آنها اطلاعاتی در مورد تمام عوارض موجود در پایگاه دادهها و روابطشان ذخیره می شود
data dictionary
متمرکز ساز داده ها
data logger
سامانه تمرکز داده ها
data logging system
داده کاوی
data mining
عملیات اجرا شده بر روی دادههابا استفاده از یک سیستم رایانهای
data processing
نرخ اطلاعات
میزان اطلاعات انتقال یافته در واحد زمان ، نرخ اطلاعات میزان اطلاعات انتقال یافته در واحد زمان
data rate
روشهایی برای ظاهر کردن عوارض فضایی در یک سیستم اطلاعات فضایی
data reduction
روشهایی برای ظاهر کردن عوارض فضایی در یک سیستم اطلاعات فضایی
data reduction|data representaton|data representaton
ظهور عوارض فضایی در یک سیستم اطلاعات فضایی
روشهایی برای ظاهر کردن عوارض فضایی در یک سیستم اطلاعات فضایی
متداولترین روشها عبارتند از : vectors و tessalations
data representaton
ظهور عوارض فضایی در یک سیستم اطلاعات فضایی روشهایی برای ظاهر کردن عوارض فضایی در یک سیستم اطلاعات فضایی متداولترین روشها عبارتند از : vectors و tessalations
data representaton|data reduction|data reduction
ساختار داده ها ، ساختمان داده ها
سازماندهی انواع ساده دادهها که بهطور مستقیم با رایانه به صورت tree و queue نمایش داده می شود ، ساختمان داده ها سازماندهی انواع ساده دادهها که بهطور مستقیم با رایانه به صورت tree و queue نمایش داده می شود
data structure
تعیین سن لایه ، سنگواره یا ساختمان زمین
datation
اتوبوس تلفنی
dial-a-bus
اتوبوس های سریع السیر
express buses|express bus|express bus
وسیله نقلیه مخصوص جا به جا کردن پرسنل که 8تا 12 نفر ظرفیت دارد
portal bus
اتوبوس برقی
trolly bus
درگاه ترتیبی جهانی - این درگاه ، برای اتصال رایانه به وسیله کابل usb به برخی لوازم جانبی رایانه نظیر پرینتر ، اسکنر ، موس ، صفحه کلید به کار می رود
universal serial bus (usb)|usb|usb|universal serial bus

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای مقاله ISI زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن