معادل انگلیسی وابسته به زمین شناسی(geologic)

زمين شناسی

وابسته به زمین شناسی(geologic)

geological

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی وابسته به زمین شناسی(geologic)

اقیانوس شناسی زمین شناختی ، زمین شناسی دریایی

geological oceanography

اقیانوس شناسی زمین شناختی ، زمین شناسی دریایی

geological oceanography|marine geology|marine geology

چکش زمین شناسی
برای ایجاد ساییدگی ، خراش ، برش و ضربه بر روی سنگ ها بکار می روند در کارهای زمین شناسی حتماً باید همراه زمین شناس باشد کار اصلی این وسایل ایجاد برش های ریز و ضربات آهسته است در کارهای چینه شناسی و فسیل شناسی ما گاهی نیاز به ضربات اهسته و برش های ظریف داریم که این سری دستگاه ها این امکان را برای ما فراهم می کند

geological pick

چکش زمین شناسی برای ایجاد ساییدگی ، خراش ، برش و ضربه بر روی سنگ ها بکار می روند در کارهای زمین شناسی حتماً باید همراه زمین شناس باشد کار اصلی این وسایل ایجاد برش های ریز و ضربات آهسته است در کارهای چینه شناسی و فسیل شناسی ما گاهی نیاز به ضربات اهسته و برش های ظریف داریم که این سری دستگاه ها این امکان را برای ما فراهم می کند

geological pick|pick|pick

حوضه زمین شناسی ، محیط زمین شناسی

geological basin

زمين شناسي مهندسي

geological enginnering

سازمان زمین شناسی

geological survey

فرسایش زمین شناختی

geological erosion

قلم زمین شناسی
در کارهای زمین شناسی حتما این تجهیزات باید همراه زمین شناس باشد کار این وسایل ایجاد برش های ریز و ضربات اهسته می باشد در کارهای چینه شناسی و فسیل شناسی و گاهی نیاز به ضربات اهسته و دقیق و برش های ظریف و داریم که این سری دستگاهها این امکان را برای ما فراهم می کند ، قلم زمین شناسی در کارهای زمین شناسی حتما این تجهیزات باید همراه زمین شناس باشد کار این وسایل ایجاد برش های ریز و ضربات اهسته می باشد در کارهای چینه شناسی و فسیل شناسی و گاهی نیاز به ضربات اهسته و دقیق و برش های ظریف و داریم که این سری دستگاهها این امکان را برای ما فراهم می کند

geological chisel

مقطع زمین شناسی ، برش زمین شناسی

geological section

مقیاس زمان زمین شناسی
شامل: ائون (eon) _ دوران (era) _ دوره (period) _ دور (epoch) _ عصر (age) _ کرون (chron) ، مقیاس زمان زمین شناسی شامل: ائون (eon) _ دوران (era) _ دوره (period) _ دور (epoch) _ عصر (age) _ کرون (chron)

geological time scale

نقشه زمین شناسی

geological map

وابسته به زمین شناسی(geologic)

geological|geologic|geologic

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی وابسته به زمین شناسی(geologic)

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی وابسته به زمین شناسی(geologic)

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما