معادل انگلیسی مرجع شبکه قایم الزاویه
موقعیت یک نقطه روی نقشه که بر حسب سیستم مختصات صفحه ای بیان می شود برخ

زمين شناسی
مرجع شبکه قایم الزاویه
موقعیت یک نقطه روی نقشه که بر حسب سیستم مختصات صفحه ای بیان می شود برخی از کشورها از جمله فرانسه ، نیوزلند و انگلستان شبکه های مرجع ملی مخصوص به خود را برای نقاط مبنا ایجاد کرده اند ، مرجع شبکه قایم الزاویه موقعیت یک نقطه روی نقشه که بر حسب سیستم مختصات صفحه ای بیان می شود برخی از کشورها از جمله فرانسه
grid reference
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مرجع شبکه قایم الزاویه
موقعیت یک نقطه روی نقشه که بر حسب سیستم مختصات صفحه ای بیان می شود برخ
سیستم مختصاتی که با آن موقعیت هر نقطه روی زمین را میتوان تعیین کرد
georeference system|georeference|georeference
زمین مرجع
georeferenced|georeference|georeference
شبکه ، موقعیت
ساختاری داده ی مرکب از نقاط واقع در گره ای شبکه ایفرضی که فضای بین گره ها هم درجهت افقی و هم در جهت عمودی ثابت است ، موقعیت ساختاری داده ی مرکب از نقاط واقع در گره ای شبکه ایفرضی که فضای بین گره ها هم درجهت افقی و هم در جهت عمودی ثابت است
grid
آزیموت شبکه
زاویه یک نقطه مشخص در صفحه یک سیستم مختصات مستطیلی بین نصف?النهار مرکزی یا خط موازی با آن و یک خط مستقیم تا نقطه آزیموت را گویند مقایسه شود با: gisement ، آزیموت شبکه زاویه یک نقطه مشخص در صفحه یک سیستم مختصات مستطیلی بین نصف?النهار مرکزی یا خط موازی با آن و یک خط مستقیم تا نقطه آزیموت را گویند مقایسه شود با: gisement
grid azimuth
سقف مشبک
grid ceiling
عنصری از ساختار داده ای رستری
grid cell
انحراف شبکه
grid convergence
مختصات شبکه
grid coordinates
انحراف شبکه
grid declination
شالوده شبکه ای ، پی شبکه ای- پی مشبک
grid foundation
خط محور- خط شبکه
grid line
خطوط شبکه
grid lines
خطوط شبکه
grid lines|grid line|grid line
شبکه نقشه
grid map
شمال شبکه
grid north
فاصله بین گرههای مجاور در شبکه
grid resolution
غلطک شبکه ای
grid roller
داده شبکه ای
gridded data
فرآیند تبدیل اطلاعات فضایی به ساختار دادهای شبکهای
دورن پایی تابع فضایی که در موقعیتهای نا منظم نمونه برداری شده ، فرآیند تبدیل اطلاعات فضایی به ساختار دادهای شبکهای دورن پایی تابع فضایی که در موقعیتهای نا منظم نمونه برداری شده
gridding
شبکه نرده ای
gridiron system

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن