معادل انگلیسی هم ارز هیدرولیکی
تعداد درجات سایز udden (اودن) که در فاصله بین اندازه یک دانه کانی رسوبی معین

زمين شناسی
هم ارز هیدرولیکی
تعداد درجات سایز udden (اودن) که در فاصله بین اندازه یک دانه کانی رسوبی معین و اندازه دانه کوارتزی که همراه با آن رسوب کرده است و یا معادل هیدرولیکی آن می‌باشد ، (اندازه دانه بزرگ تر یا کوچک تری که تحت شرایط یکسان ، با دانه مورد نظر به صورت هم زمان ته نشین می‌شود) وجود دارد در این مورد به معنای واژه نسبت هیدرولیک مراجعه نمایید ، هم ارز هیدرولیکی تعداد درجات سایز udden (اودن) که در فاصله بین اندازه یک دانه کانی رسوبی معین و اندازه دانه کوارتزی که همراه با آن رسوب کرده است و یا معادل هیدرولیکی آن می‌باشد
hydraulic equivalent
اصلاح و بهبود
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی هم ارز هیدرولیکی
تعداد درجات سایز udden (اودن) که در فاصله بین اندازه یک دانه کانی رسوبی معین
کربنات کلسیم معادل
calcium carbonate equivalent
رطوبت معادل گریز ار مرکز ، رطوبت معادل گریز از مرکز ، رطوبت معادل
centrifuge moisture equivalent
معادل زغال سنگ
انرژی گرمایی سوختها به جز زغال سنگ که از نظر انرژی گرمایی قابل مقایسه با زغال سنگ بیان می شود ، معادل زغال سنگ انرژی گرمایی سوختها به جز زغال سنگ که از نظر انرژی گرمایی قابل مقایسه با زغال سنگ بیان می شود
coal equivalent
هم قدر ، هم اندازه ، هم ارز یا معادل
صفت: هم خوان یا مشابه در سن زمین شناسی یا موقعیت چینه شناسی خصوصاً به چینه ها یا سازندی (در نواحی بسیار دور از هم) گویند که از نظر زمان تشکیل یا رسوبگذاری هم زمان هستند یا حاوی اشکال فسیلی مشابهی می باشند اسم: یک چینه که از نظر زمانی یا ویژگی ، معادل یا هم زمان می‌باشند ، هم ارز یا معادل صفت: هم خوان یا مشابه در سن زمین شناسی یا موقعیت چینه شناسی خصوصاً به چینه ها یا سازندی (در نواحی بسیار دور از هم) گویند که از نظر زمان تشکیل یا رسوبگذاری هم زمان هستند یا حاوی اشکال فسیلی مشابهی می باشند اسم: یک چینه که از نظر زمانی یا ویژگی
equivalent
معادل رطوبت صحرایی
حداقل محتوای آبی یک توده خاک ، که به عنوان درصدی از وزن خشک آن بیان می شود که در آن ، یک قطره آب بر روی یک سطح هموار خاک جذب نخواهد شد ولی پخش می گردد و ظاهر درخشان به خاک می دهد ، معادل رطوبت صحرایی حداقل محتوای آبی یک توده خاک
field moisture equivalent
هم ارز افقی
فاصله میان دو نقطه واقع در سطح زمین در حالتی که آن ها را بر روی یک صفحه افقی پیاده کنیم کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه برای مثال کوتاه ترین فاصله میان دو خط تراز در یک نقشه ، علامت اختصاری: HE مقایسه شود با: vertical interval (فواصل قائم) ، هم ارز افقی فاصله میان دو نقطه واقع در سطح زمین در حالتی که آن ها را بر روی یک صفحه افقی پیاده کنیم کوتاه ترین فاصله میان دو نقطه برای مثال کوتاه ترین فاصله میان دو خط تراز در یک نقشه
horizontal equivalent
هیدرولیک ، آبی ، مربوط به سیالات در حرکت سیمان هیدرولیکی ترکیبی دارد که اجازه می دهد به سرعت زیر آب قرار بگیرد
hydraulic
عمل هیدرولیکی
فرآیند شل کردن و حذف مکانیکی مواد تقریباً مقاوم به وسیله فشار و نیروی هیدرولیکی آب جاری ، مانند فرایندی که توسط جریان وارده به ترک های سنگی انجام می‌شود یا جریانی که در یک پیچ در بستر رودخانه به کرانه‌ها برخورد می‌کند و یا امواج اقیانوسی که به دامنه یک صخره ضربه می‌زنند در این مورد به معنای واژه fluviraptionمراجعه نمایید ، عمل هیدرولیکی فرآیند شل کردن و حذف مکانیکی مواد تقریباً مقاوم به وسیله فشار و نیروی هیدرولیکی آب جاری
hydraulic action
کلاسیفایر هیدرولیکی
کلاسیفایری که تخلیهموادتوسط جریان آب انجام می شود ، کلاسیفایر هیدرولیکی کلاسیفایری که تخلیهموادتوسط جریان آب انجام می شود
hydraulic classifier
هدایت هیدرولیکی ، رسانایی هیدرولیکی ، ضریب تراوایی

براورد توانایی جریان یافتن یک سیال از میان یک منفذ

معیار تراوایی یک سنگ یا خاک است عاملی وابسته به جریان آب زیرزمینی می باشد ضریبی است که مقدار نفوذپذیری در آبخوان و گرانروی سیال را بیان می کند



، ضریب تراوایی - - براورد توانایی جریان یافتن یک سیال از میان یک منفذ - - معیار تراوایی یک سنگ یا خاک است عاملی وابسته به جریان آب زیرزمینی می باشد ضریبی است که مقدار نفوذپذیری در آبخوان و گرانروی سیال را بیان می کند - - - -
hydraulic conductivity
ضریب انتشار آب
در مباحث مربوط به آب های زیرزمینی ، این پارامتر از تقسیم قابلیت انتقال بر ضریب نگهداری یا T/S حاصل می‌شود در حالی که در یک محیط اشباع ، حجم واحد آب جاری باعث تغییر یک واحدی (ارتفاع) هد در حجم واحد شود ، پارامتر مزبور ، قابلیت هدایت را نشان می‌دهد ، ضریب انتشار آب در مباحث مربوط به آب های زیرزمینی
hydraulic diffusivity
مته تر ، حفاری هیدرولیکی
hydraulic drill
مته زنی آبی ، مته زنی تر
hydraulic drilling
بازده هیدرولیکی
نوعی از بازده توربین ، که افت قدرت توربین بواسطه اتلافات هیدرولیکی (نظیر اصطکاک ، پدیده جدایش ، ضربه) از جمله اتلافات در محفظه حلزونی و لوله مکش را مشخص می سازد ، بازده هیدرولیکی نوعی از بازده توربین
hydraulic efficieny
عنصر هیدرولیکی
پارامتر یا مقدار کمی مربوط به هر بخش از آب جاری (در یک کانال یا لوله) در هر مقطع عرضی از کانال یا لوله ، پارامترهایی چون: عمق آب ، مساحت مقطع عرضی ، شعاع هیدرولیک ، شعاع آغشته یا مرطوب ، عمق میانگین آب ، سرعت ، هد انرژی و فاکتور اصطکاک از این دست‌اند ، عنصر هیدرولیکی پارامتر یا مقدار کمی مربوط به هر بخش از آب جاری (در یک کانال یا لوله) در هر مقطع عرضی از کانال یا لوله
hydraulic element
سیمان هیدرولیتی ، سیمان هیدرولیک
hydraulic elements
خاکبرداری آبی
hydraulic excavation
خاکبرداری آبی
hydraulic excavation|hydraulicking|hydraulicking
بیل مکانیکی-بیل هیدرولیکی
hydraulic excavator
سد خاکریز آبی ، سد لایروبی
hydraulic fill dam
شکست هیدرولیکی
hydraulic fracturing
دریچه
hydraulic gate
هندسه هیدرولیکی
تشریح روابط گرافیکی میان نمودارهای رسم شده برای پارامترهای هیدرولیکی (مانند عرض ، عمق ، سرعت ، شیب مسیر ، سختی و زبری و ابعاد ذرات بستر ، و تمامی مشخصاتی که به تعیین شکل یک کانال طبیعی کمک می‌کنند) در یک مقطع عرضی معین از کانال یا بستر رودخانه ، در قالب توابع ساده آبدهی رودخانه
hydraulic geometry
هندسه هیدرولیکی تشریح روابط گرافیکی میان نمودارهای رسم شده برای پارامترهای هیدرولیکی (مانند عرض ، عمق ، سرعت ، شیب مسیر ، سختی و زبری و ابعاد ذرات بستر ، و تمامی مشخصاتی که به تعیین شکل یک کانال طبیعی کمک می‌کنند) در یک مقطع عرضی معین از کانال یا بستر رودخانه ، در قالب توابع ساده آبدهی رودخانه
hydraulic geometry|geometry|geometry
شیب هیدرولیکی
hydraulic gradient
خط شیب هیدرولیکی
hydraulic gradient line
بار آبی ، بار هیدرولیکی ، فرازه هیدرولیکی- فرازه آبی
hydraulic head
افت فرازه هیدرولیکی
hydraulic head loss
چکش ضربه ای هیدرولیکی
این چکش هاابتدا درراهسازی وخردکردن بتن وسپس بعنوان روش حفر وخردکردن سنگ درمعادن کاربردی عمومی یافتند این ابزاربرای سهولت عمل حفردر راهروهای معادن زغال سنگ برروی ماشینهایی نصب شدند این چکش ها معمولا باسرمته های اسکنه ای تجهیز می شوند
hydraulic impact hammer
چکش ضربه ای هیدرولیکی این چکش هاابتدا درراهسازی وخردکردن بتن وسپس بعنوان روش حفر وخردکردن سنگ درمعادن کاربردی عمومی یافتند این ابزاربرای سهولت عمل حفردر راهروهای معادن زغال سنگ برروی ماشینهایی نصب شدند این چکش ها معمولا باسرمته های اسکنه ای تجهیز می شوند
hydraulic impact hammer|hydraulic impact|hydraulic impact
انجمن هیدرولیک
hydraulic institute (hi)
انجمن هیدرولیک
hydraulic institute (hi)|hi|hi|hydraulic institute
خیز آب ، جهش آب ، پراکنش آب ، جهش هیدرولیکی
تمهید یا روشی که برای امحاء و استهلاک مقدار قابل ملاحظه ای از انرژی حرکتی جریان آب در سازه هایآبی نظیر حوضچه های آرامش ، خروجی ها ، تندآب ها (شوتها) به منظور جلوگیری از فرسایش فرودست آنها ، جهش هیدرولیکی تمهید یا روشی که برای امحاء و استهلاک مقدار قابل ملاحظه ای از انرژی حرکتی جریان آب در سازه هایآبی نظیر حوضچه های آرامش
hydraulic jump
آهک هیدرولیکی
hydraulic lime
سنگ آهک هیدرولیکی
یک سنگ آهک ناخالص که دارای مقادیر متنوعی از سیلیس و آلومینا (معمولاً به صورت رس) است و در صورت تصفیه ، سیمانی از آن به دست می‌آید که در زیر آب سفت و سخت می‌شود
در این مورد به معنی واژه cement rock مراجعه نمایید
مترادف: watertime
hydraulic limestone
سنگ آهک هیدرولیکی یک سنگ آهک ناخالص که دارای مقادیر متنوعی از سیلیس و آلومینا (معمولاً به صورت رس) است و در صورت تصفیه ، سیمانی از آن به دست می‌آید که در زیر آب سفت و سخت می‌شود در این مورد به معنی واژه cement rock مراجعه نمایید مترادف: watertime
hydraulic limestone|limestone|limestone
شعاع هیدرولیکی ، ژرفای میانگین هیدرولیکی
hydraulic mean depth
معدن هیدرولیکی
hydraulic mine
معدن هیدرولیکی
hydraulic mining
استخراج هیدرولیکی
دراستخراج هیدرولیکی ، یک جت دارای فشاربسیار بالای آب ، بصورت جریان ثابت یامتناوب ، سنگ یاکانی مستحکم رادرمحل ، خردمی کند
hydraulic minning
استخراج هیدرولیکی دراستخراج هیدرولیکی ، یک جت دارای فشاربسیار بالای آب ، بصورت جریان ثابت یامتناوب ، سنگ یاکانی مستحکم رادرمحل ، خردمی کند
hydraulic minning|minning|minning
ملاط هیدرولیکی
hydraulic mortar
فرسایش جریانی
فرسایشی که در آن ذرات سنگی بر اثر نیروی آب ورودی به ترک های سنگ اصلی ، حذف می‌شوند
مترادف : guarrging
hydraulic plucking
فرسایش جریانی فرسایشی که در آن ذرات سنگی بر اثر نیروی آب ورودی به ترک های سنگ اصلی ، حذف می‌شوند مترادف : guarrging
hydraulic plucking|guarrging|guarrging
شعاع هیدرولیکی ، شعاع آبی ، شعاع آبشناختی ، شعاع هیدرولیکی
شعاع آبی برابر با سطح مرطوب به محیط مرطوب ، شعاع هیدرولیکی شعاع آبی برابر با سطح مرطوب به محیط مرطوب
hydraulic radius
نسبت هیدرولیکی
عددی که نشان دهنده مقدار یک کانی سنگین در یک حجم معین از رسوبات است ، این مقدار برابر است با وزن کانی سنگین در یک بعد معین تقسیم بر وزن کانی های سبک در کلاس معادل هیدرولیک آن بعد به منظور کاهش اعشار ، کمیت مزبور در 100 ضرب می‌شود ، نسبت هیدرولیکی عددی که نشان دهنده مقدار یک کانی سنگین در یک حجم معین از رسوبات است
hydraulic ratio
حفاری روتاری هیدرولیکی ، حفاری دورانی
hydraulic rotary drilling
مدار اتصال کوتاه هیدرولیکی
این گونه اتصال کوتاه در حوضچه های آرامش نادرست طراحی شده بوجود میاید در صورتی که سطح مقطع موثر جریان عبوری تا ناحیه وسط حوضچه باریک شود ، در نواحی و مناطق جانبی و کناری گردابیها و نواحی مرده و راکدی وجود دارد ، مدار اتصال کوتاه هیدرولیکی این گونه اتصال کوتاه در حوضچه های آرامش نادرست طراحی شده بوجود میاید در صورتی که سطح مقطع موثر جریان عبوری تا ناحیه وسط حوضچه باریک شود
hydraulic short circuit
حمل آبی مصالح
hydraulic sluicing
سازه های هیدرولیکی
hydraulic structures
ارزش هیدرولیکی
hydraulic value
گوه ای کردن هیدرولیکی
فشار حاصل از امواج ، در حفرات یک ریف یا هر توده سنگی دیگر ، گوه ای کردن هیدرولیکی فشار حاصل از امواج
hydraulic wedging
ضریب موجودی آب ، دسترسی به آب ، آمادگی آب
نسبت مقادیر کل جریان در یک دوره زمانی مشاهده به کل جریان میانگین برای یک دوره تطابقی از یک رشته سالهای وابسته بسیار (سال میانگین)
hydraulicity
ضریب موجودی آب ، دسترسی به آب ، آمادگی آب نسبت مقادیر کل جریان در یک دوره زمانی مشاهده به کل جریان میانگین برای یک دوره تطابقی از یک رشته سالهای وابسته بسیار (سال میانگین)
hydraulicity|water availability|water availability
لوله کشی
hydraulicking piping
هیدرولیک
شاخه‌ای از مهندسی که به جریانات آب و دیگر سیالات می‌پردازد ، کاربرد عملی هیدرومکانیک ، هیدرولیک شاخه‌ای از مهندسی که به جریانات آب و دیگر سیالات می‌پردازد
hydraulics
رطوبت معادل ، هم ارز رطوبتی
نسبت وزن آبی که یک خاک اشباع ، تحت نیروی گریز از مرکزی معادل با 1000 برابر نیروی جاذبه ، قادر به حفظ آن است به وزن خاک خشک مترادف: centri­fuge moisture equivalent
moisture equivalent
هم ارز پلانکتون
رابطه شیمیایی کمّی بین یک صورت از پلانکتون و دیگری ، به عنوان مثال در فیتوپلانکتون‌ها ، یک میلی گرم کربن 2/3 میلی‌گرم ماده‌ آلی خشک است ، هم ارز پلانکتون - رابطه شیمیایی کمّی بین یک صورت از پلانکتون و دیگری
plankton equivalent
صفحه ‌هم ارز
بخشی از دیواره سلولی دینوفلاژله که تصور می‌شود موقعیتی هم‌ارز با نمونه‌ای که توسط یک صفحه دیواره اشغال می‌شود را در بر می‌گیرد ، صفحه ‌هم ارز - بخشی از دیواره سلولی دینوفلاژله که تصور می‌شود موقعیتی هم‌ارز با نمونه‌ای که توسط یک صفحه دیواره اشغال می‌شود را در بر می‌گیرد
plate-equivalent
آزمایش هم ارز ماسه ، معادل ماسه
sand equivalent test|sand equivalent|sand equivalent
گزیلن معادل
xylene equivalent

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دانلود مقاله ISI ترجمه شده

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

مهندسی برق مهندسی عمران مهندسی كامپيوتر و IT مهندسی مکانیک مهندسي شيمی مهندسی صنايع مهندسی پليمر مهندسی پزشکی مهندسی نفت مهندسی معدن مهندسی مواد مهندسی شهرسازی مهندسي نساجی مهندسی هوافضا مهندسی ایمنی صنعتی مهندسی اپتیک و لیزر مکاترونیک مهندسی دریا علوم مهندسی مهندسی خودرو

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

حسابداری مديريت روانشناسی حقوق علوم اقتصادی تربيت بدنی و علوم ورزشی علوم تربيتی فلسفه زبان و ادبيات فارسی علوم ارتباطات اجتماعی مديريت جهانگردی مديريت اجرايی علوم سياسی تاريخ علوم اجتماعی علوم جغرافيايی مجموعه محيط زيست باستان شناسی زبانشناسی الهیات و معارف اسلامی علوم قضایی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

زيست شناسی شيمی فیزیک ریاضی و آمار زمين شناسی ژئوفيزيك و هواشناسی نانوفناوری علوم کامپیوتر

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

پزشكی بيوتكنولوژی پرستاری داروسازی علوم آزمايشگاهی دامپزشكی دندانپزشكی

دیکشنری تخصصی هنر

معماری معماری داخلی

دیکشنری تخصصی کشاورزی

مجموعه مهندسی كشاورزی مجموعه مهندسی منابع طبيعی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما


Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن