معادل انگلیسی دیرماگمایی
سنگهای دیرماگمایی در مرحله پایانی انجماد توده های نفوذی تشکیل و در نزدیکی بام آنها

زمين شناسی

دیرماگمایی
سنگهای دیرماگمایی در مرحله پایانی انجماد توده های نفوذی تشکیل و در نزدیکی بام آنها دیده می شوند این سنگها از نظر همانندی ترکیب ، وابسته به سنگهای نفوذی و زاینده خود هستند ولی در مقیاس کوچکتر آنجا که به شکل دایک با ساخت منطقه ای درونی ، و نا یکنواختی در اندازه دانه ها و وجود دگرسانی متاسماتیک در پاراژنز می باشند ، با نفوذیهای ماگمایی اختلاف دارند پگماتیت و کانه های با ارزش آنها از این گروه هستند ، دیرماگمایی سنگهای دیرماگمایی در مرحله پایانی انجماد توده های نفوذی تشکیل و در نزدیکی بام آنها دیده می شوند این سنگها از نظر همانندی ترکیب

late magmatic

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دیرماگمایی
سنگهای دیرماگمایی در مرحله پایانی انجماد توده های نفوذی تشکیل و در نزدیکی بام آنها

کانی هائی که در مراحل آخر تبلور ماگمائی به وجود می آیند

late magmatic minerals

فراماگمایی
به ته نشست کانی های هیدروترمال (گرمابی) در فاصله متوسطی از منبع اولیه ماگمایی آن ، گفته می شود
این اصطلاح کاربرد کمی دارد
مقایسه شود با: cryptomagmatic / Perimagmatic / telemagmatic ، فراماگمایی به ته نشست کانی های هیدروترمال (گرمابی) در فاصله متوسطی از منبع اولیه ماگمایی آن ، گفته می شود این اصطلاح کاربرد کمی دارد مقایسه شود با: cryptomagmatic / Perimagmatic / telemagmatic

apomagmatic

دو ماگمایی یک اصطلاح عمومی غیرفرسایشی برای سنگهای پورفیرتیک که در آنها کانی‌ها در دو نسل ظاهر می‌شوند

bimagmatic

هم ماگما ، هم ماگمایی
به سنگهای آذرینی گویند که یک مجموعه مشترک از ویژگی های شیمیایی و کانی شناسی دارند و در نتیجه به این عنوان در نظر گرفته می شوند از یک ماگمای والد مشترک مشتق شده اند نیز به ناحیه ای گفته می شود که در آن چنین سنگهایی ظاهر می شوند نیز ببینید: خویشاوندی ، رابطه نزدیک ، هم پیوندی ، مترادف با ارجحیت کمتر: خویشاوندی ، هم تبار ، هم ماگمایی به سنگهای آذرینی گویند که یک مجموعه مشترک از ویژگی های شیمیایی و کانی شناسی دارند و در نتیجه به این عنوان در نظر گرفته می شوند از یک ماگمای والد مشترک مشتق شده اند نیز به ناحیه ای گفته می شود که در آن چنین سنگهایی ظاهر می شوند نیز ببینید: خویشاوندی

comagmatic

نهان ماگمایی
به یک کانسار گرمابی بدون رابطه آشکار با فرآیندهای آذرین گویند این اصطلاح استفاده محدودی دارد مقایسه شود با:-Telemagmatic – Apomagmatic Perimagmatic ، نهان ماگمایی به یک کانسار گرمابی بدون رابطه آشکار با فرآیندهای آذرین گویند این اصطلاح استفاده محدودی دارد مقایسه شود با:-Telemagmatic – Apomagmatic Perimagmatic

cryptomagmatic

سخت شدگی تاخیری یا پایانی

late diagenesis

اواخر برخورد

late orogenic

چوب تابستانی

late wood

حرارت نهان مقدار حرارتی که تحت فشار ودرجه حرارت ثابت از یک جسم خارج یا توسط آن جسم جذب می شود ، گرمای نهان
مقدار گرمای جذب ش یا آزاد شده از یک گرم آب در هنگام تغییر حالت ، گرمای نهان مقدار گرمای جذب ش یا آزاد شده از یک گرم آب در هنگام تغییر حالت

latent heat

جانبی ، مربوط به پهلوها ، معبرتونلی
معبرتونلی :فضایی افقی که اغلب موازی یاتحت زاویه ای نسبت به راه باربری قرارمی گیرد و معمولا هوارسانی یابرخی خدمات جنبی ازطریق آن انجام می گیرد ، معبرتونلی معبرتونلی :فضایی افقی که اغلب موازی یاتحت زاویه ای نسبت به راه باربری قرارمی گیرد و معمولا هوارسانی یابرخی خدمات جنبی ازطریق آن انجام می گیرد

lateral

مهار بندی جانبی ، مهار عرضی ، باد بندی جانبی

lateral bracing

کمانش جانبی

lateral buckling

کمانش جانبی تیر

lateral buckling of beam

کانالهای فرعی

lateral canal

مجرای جانبی ، مجاری که توسط رودخانه هائی که از زیر کوه های یخی سرچشمه می گیرند بوجود می آیند

lateral channel

انحراف رنگی عرضی

lateral chromatic aberration

فشار جانبی تراکمی

lateral compression

مخروط جانبی ، مخروط های کوچک که در دامنه یک کوه آتشفشان بوجود می آید

lateral cone

مغزه گیری جانبی

lateral coring

تغییر شکل جانبی تیر

lateral deflection of beam

سری فرورفتگیهای جانبی
گروهی از گودیهای کوچک کاسه مانند در لبه های جانبی بیرونی پوشش صفحه ای ادریوسترویید لبتودیسید (lebetodiscidedriosteroid) که در کنار خط درزهای پوش صفحه های آمبولاکرایی مجاور قرار گرفته ، با روزنه های بیرونی موجود در پوشش صفحه ای همراهند ، سری فرورفتگیهای جانبی گروهی از گودیهای کوچک کاسه مانند در لبه های جانبی بیرونی پوشش صفحه ای ادریوسترویید لبتودیسید (lebetodiscidedriosteroid) که در کنار خط درزهای پوش صفحه های آمبولاکرایی مجاور قرار گرفته

lateral depression series

فرورفتگی عضله انقباض جانبی
حفره ای کوچک که در نزدیکی یک یا هر دو زاویه قاعده ای سپر سخت پوستان مژه پا که جهت ابزاری برای اتصال ماهیچه جانبی عمل می کند که جمع شده ، به پایین کشیده می شود ، فرورفتگی عضله انقباض جانبی حفره ای کوچک که در نزدیکی یک یا هر دو زاویه قاعده ای سپر سخت پوستان مژه پا که جهت ابزاری برای اتصال ماهیچه جانبی عمل می کند که جمع شده

lateral depressor pit

پراکندگی جانبی

lateral dispersion

زهکشی جانبی

lateral drain

تخریب جانبی ، فرسایش جانبی

lateral erosion

نیروی جانبی

lateral force

ناپایداری جانبی

lateral instability

بار جانبی

lateral load

نمودارگیری جانبی

lateral logging

بزرگنمایی عرضی

lateral magnification

مهاجرت جانبی ، مهاجرت نفت یا گاز در یک لایه نفوذ پذیر بموازات لایه بندی رسوبات

lateral migration

یخرفت جانبی ، مورن جانبی
پشته ای از رسوبات یخزاری در امتداد کناره های یخزار آلپی که عمدتاَ از ذراتی فروریخته از دیواره های دره ترکیب یافته است

lateral moraine

مورن جانبی پشته ای از رسوبات یخزاری در امتداد کناره های یخزار آلپی که عمدتاَ از ذراتی فروریخته از دیواره های دره ترکیب یافته است

lateral moraine|lateral moraines|lateral moraines

آرماتور جانبی ، آرماتور عرضی

lateral reinforcement

فاضلاب روی جانبی ، فاضلابروی فرعی

lateral sewer

سرریز جانبی

lateral spillway

گسترش جانبی
در گسترش جانبی(حرکت محسوس تقریبا افقی می باشد و مواد زمین در اثرهر دو عامل برش درطول یک سطح شکست یا در یک منطقه شکستگی و کشش در طول یک سطح تقریبا عمودی ، شکسته می شوند دراین نوع از حرکات یک لایه زمین شناسی که در زیرقرار گرفته است بایید شکسته و با حرکت به سمت بیرون لایه های روی خود را حمل نماید
، گسترش جانبی در گسترش جانبی(حرکت محسوس تقریبا افقی می باشد و مواد زمین در اثرهر دو عامل برش درطول یک سطح شکست یا در یک منطقه شکستگی و کشش در طول یک سطح تقریبا عمودی ، شکسته می شوند دراین نوع از حرکات یک لایه زمین شناسی که در زیرقرار گرفته است بایید شکسته و با حرکت به سمت بیرون لایه های روی خود را حمل نماید

lateral spread

سختی جانبی

lateral stiffness

تغییر شکل نسبی جانبی

lateral strain

سطح جانبی

lateral surface

کمانش پیچشی جانبی

lateral torsional buckling

لاتریت ، خاک سرخی که در مناطق استوائی یافت می گردد ، لاتریت
در طبقه بندی ، به خاکی گفته می شود که حاصل هوازدگی در جا در سنگ های آذرین در مناطق گرمسیری می باشد در طی این فرایند خاکی ایجاد می شود که شامل تمرکز بالایی از اکسید آهن و آلومینیوم و تمرکز کمتری از سیلیسیم باشد ، لاتریت در طبقه بندی

laterite

خاک لاتریتی

lateritic soil

لاتریتی شدن
رجوع شود به laterization

lateritization

لاتریتی شدن رجوع شود به laterization

lateritization|laterization|laterization

عمل تشکیل لاتریت

laterization

ماگمایی ، وابسته به ماگما (مواد مذاب زیر پوسته کره زمین)

magmatic

هضم ماگمایی نیز بنگرید: هضم (Assimilation)

magmatic assimilation|assimilation|assimilation|magmatic

هضم ماگمایی نفوذماگمایی ، عنوانی که توسط دالی برای فرآیند جایگیری یا نفوذ ماگمایی که طی آن بخشهایی ازسنگ درون گیر جدا شده و یا در ماگما غوطه ور می شوند ، ارائه شده است مواد غوطه ور شده به زیر ماگما فرو رفته و یا در آن هضم می شوند در این مورد به معنای واژه piecemeal stop و ring fracture stoping مراجعه نمایید

magmatic stoping|magmatic|magmatic

ماگمابنی

orthomagmatic

فوران فراتوماگماتیک
برخورد سفره های آب دار زیرزمینی با ستون ماگما که از شکاف سنگها نفوذ می کند در این عمل بدون اینکه ماگما با آب مخلوط شود و در محل برخورد ، در اثر تبخیر آب فشار هیدرواستاتیک فوق العاده ایجاد می کتند که مانع صعود ماگما می شود در این حالت کشش بخار در قاعده ستون زیاد می شود هنگامی که این کشش بیشتر از فشار هیدرواستاتیک گردید انفجار شدید گاز حاصل می شود و بمب های گل کلمی قطعات جدا شده از جدار دودکش را با خود جدا میکند و از این ماگما لاپیلی های فراوان همراه با بخار آب خارج می گردد

pheratlo magmatic

آب ماگمایی

Phreatomagmatic

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

درباره دیکشنری تخصصی برساد

دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

معادل انگلیسی دیرماگمایی
سنگهای دیرماگمایی در مرحله پایانی انجماد توده های نفوذی تشکیل و در نزدیکی بام آنها

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دیرماگمایی
سنگهای دیرماگمایی در مرحله پایانی انجماد توده های نفوذی تشکیل و در نزدیکی بام آنها

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی دیرماگمایی سنگهای دیرماگمایی در مرحله پایانی انجماد توده های نفوذی تشکیل و در نزدیکی بام آنها

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دیرماگمایی سنگهای دیرماگمایی در مرحله پایانی انجماد توده های نفوذی تشکیل و در نزدیکی بام آنها

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی دیرماگمایی
سنگهای دیرماگمایی در مرحله پایانی انجماد توده های نفوذی تشکیل و در نزدیکی بام آنها

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی دیرماگمایی
سنگهای دیرماگمایی در مرحله پایانی انجماد توده های نفوذی تشکیل و در نزدیکی بام آنها