معادل انگلیسی مرکز عکس
مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های

زمين شناسی

مرکز عکس
مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های کاملاً تنظیم‌شده ، این واژه معادل نقطه اصلی عکس می‌باشد ، مرکز عکس مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های کاملاً تنظیم‌شده

photograph center

اصلاح و بهبود

نام شما(اختیاری)

ایمیل شما(اختیاری)

اصلاحیه یا پیشنهاد شما: مانند پیشنهاد معنی جدید، رفع اشکال تایپی و املایی

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مرکز عکس
مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های

نقطه مقابل رومرکز سطحی زلزله

anticenter

نقطه مقابل رومرکز سطحی زلزله

anticenter|epicenter|epicenter

مرکز سنگینی ، مرکز ثقل
محل مرکز توده مجموعه ای از اجسام barycenter جفت زمین ـ ماه ، در زیر سطح زمین قرار دارد؛ Barycenter منظومه شمسی که از درون خورشید تا نقطه 106×1 5 کیلومتر از Helio center خورشید که بر روی دایره ای که دارای میانگین طول 19 9 سال است ، تغییر می کند ، مرکز ثقل محل مرکز توده مجموعه ای از اجسام barycenter جفت زمین ـ ماه

barycenter

مرکز رنگی
در بلورشناسی نوری ، یک نقص در ساختمان اتمی که بطور انتخابی مولفه نور مریی را جذب می کند نیز ببینید: مرکزF ، مرکز رنگی در بلورشناسی نوری

color center

مرکز نهشت بیشینه
محل حداکثر رسوبگذاری است ضخیم ترین بخش هر واحد چینه شناسی مشخص در یک حوضه رسوبی است ، مرکز نهشت بیشینه محل حداکثر رسوبگذاری است ضخیم ترین بخش هر واحد چینه شناسی مشخص در یک حوضه رسوبی است

depocenter

مرکز پراکندگی
محلی بر روی یک دلتا که در آن ، اولین انشعاب از جریان آب اصلی منشعب می شود ( مور 1966 ) ، مرکز پراکندگی محلی بر روی یک دلتا که در آن

dispersal center

رومرکز یا مرکز سطحی زلزله
نقطه ای روی سطح زمین که مستقیما بالای کانون زمینلرزه قرار دارد
مقایسه شود با anticenter و مترادف epicentrum

epicenter

رومرکز یا مرکز سطحی زلزله نقطه ای روی سطح زمین که مستقیما بالای کانون زمینلرزه قرار دارد مقایسه شود با anticenter و مترادف epicentrum

epicenter|epicentrum|epicentrum|anticenter

مرکز برش

flexural center

مرکز ثقل

gravity center

کانون ژرفی ، زیرمرکز زلزله ، جایی است که در اثر گسیختگی در پوسته امواج لرزه ای آزاد می شود (focus) hyposmetric curve سطح ارتفاعی
منحنی وابسته به نسبت ارتفاع زمینی میانگین به یک ناحیه ، جایی است که در اثر گسیختگی در پوسته امواج لرزه ای آزاد می شود (focus) hyposmetric curve سطح ارتفاعی منحنی وابسته به نسبت ارتفاع زمینی میانگین به یک ناحیه

hypocenter

مرکز سنجش از دور ایران (irsc)

iranian remote sensing center

سازمان نقشه برداری کشور (ncc)

national cartographic center

مرکز ملی داده های ژیو فیزیکی آمریکا

national geophysical data center

مرکز ملی داده های اقیانوسی(nodc)

national oceanographic data center

مرکز ملی داده های علمی فضا(nssdc|)

national space science data center

خارج از مرکز

off center

مرکز نوری
نقطه ای از محور یک سیستم نوری که پرتوهای نور از آن می گذرند ، مرکز نوری نقطه ای از محور یک سیستم نوری که پرتوهای نور از آن می گذرند

optical center

مرکز بعدنمایی
نقطه آغاز یا پایان پرتوهایی که به سمت یک شی نقطه ای مانند یک تصویر عکاسی ، در حال حرکتند ، مرکز بعدنمایی نقطه آغاز یا پایان پرتوهایی که به سمت یک شی نقطه ای مانند یک تصویر عکاسی

perspective center

تصویر
تصویر تشکیل شده به کمک عمل نور روی ماده حساس به نور مثل فیلم عکاسی ، تصویر تصویر تشکیل شده به کمک عمل نور روی ماده حساس به نور مثل فیلم عکاسی

photograph

عکس هوایی با مقیاس 500:1 تا 10000:1

photograph large scale

عکس هوایی با مقیاس 500:1 تا 10000:1

photograph large scale|photograph|photograph

عکس هوایی با مقیاس 12000: 1 تا 300000 : 1

photograph medium scale

عکس هوایی با مقیاس 12000: 1 تا 300000 : 1

photograph medium scale|photograph|photograph

عکس هوایی با مقیاس کوچکتر از 400000: 1

photograph small scale

عکس هوایی با مقیاس کوچکتر از 400000: 1

photograph small scale|photograph|photograph

عکاسی
الف) فرآیند تهیه عکس‌ها قابل مقایسه با :‌عکسبرداری (ب) واژه‌ای عمومی برای عکس‌هایی که زیاد تهیه می‌شوند ، عکاسی الف) فرآیند تهیه عکس‌ها قابل مقایسه با :‌عکسبرداری (ب) واژه‌ای عمومی برای عکس‌هایی که زیاد تهیه می‌شوند

photography

مرکز گسترش
منطقه ای دستخوش کشش که دو ورقه در حال دور شدن از هم هستند ، پوسته جدیدی از سنگهای ذوب شده در همان محل تشکیل شده و به سمت بالا حرکت می کند ، مرکز گسترش - منطقه ای دستخوش کشش که دو ورقه در حال دور شدن از هم هستند

spreading center

مرکز آتشفشانی
محلی که در آن فعالیت آتشفشانی رخ می دهد یا در گذشته رخ داده است ، مرکز آتشفشانی - محلی که در آن فعالیت آتشفشانی رخ می دهد یا در گذشته رخ داده است

volcanic center

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |

اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

معادل انگلیسی مرکز عکس
مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مرکز عکس
مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی مرکز عکس مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مرکز عکس مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها

دیکشنری تخصصی فنی مهندسی

دیکشنری تخصصی علوم انسانی

دیکشنری تخصصی علوم پایه

دیکشنری تخصصی علوم پزشکی

دیکشنری تخصصی هنر

دیکشنری تخصصی کشاورزی

درباره دیکشنری تخصصی برساد

تماس با ما

معادل انگلیسی مرکز عکس
مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های

موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی مرکز عکس
مرکز یک عکس که به کمک تصاویر علائم ثابت دوربین نشان داده می‌‌شود در مورد دوربین‌های