معادل انگلیسی برداشت منظم ستونهای زغالی بین اتاقها و مخزنها برای تنظیم فرو نشست سقف

زمين شناسی
برداشت منظم ستونهای زغالی بین اتاقها و مخزنها برای تنظیم فرو نشست سقف
pillar robbing
موارد مشابه با اصطلاح تخصصی فارسی برداشت منظم ستونهای زغالی بین اتاقها و مخزنها برای تنظیم فرو نشست سقف
ستون ، پایه ، ستون سنگی
* منطقه سنگی که به منظور حمایت از سقف توزیع نشده باقی می ماند

* یک منطقه زغالی که برای حمایت لایه فوقانی در یک معدن باقی گذاشته می شود ؛ چیزی که به طورثابت باقی می ماند تا ساختارهای سطحی را پشتیبانی کند

در زمین ریخت‌شناسی:ساختاری طبیعی به شکل یک ستون ، ‌به ویژه یک ستون زمینی یا یک ستون سنگی

در دیرینه‌شناسی: الف) یک ساختار کوچک میله مانند ، بزرگ‌تر و صاف‌تر از یک ترابکولا که لایه‌های منفصل اسکلت داخلی را در خیار دریایی به هم متصل می‌کند
ب) یک ساختار کشیده میخ‌مانند که در نزدیکی مرکز یا محور پیچ‌خورده فرامینیفرها در نتیجه ضخیم‌شدن دیواره به وجود می‌آید انتهای پیلارها به صورت برجستگی‌ها یا گره‌های کوچک روی بخش شکمی نمونه ظاهر می‌شود
ج) در آرکئوسیاتیدها ، عناصر اسکلتی میله‌مانند طولی استوانه‌ای تا پهن‌شده کناری که ممکن است به سمت بالا یا خارج از دیواره داخلی تا دیواره خارجی به هم متصل شوند
د) یک ساختار داخلی میله‌مانند که به صورت بخشی ، فضایی دراز و باریک در بیشتر کوئنستاهای استروماتوپروئید را پر می‌کند

در غارشناسی : الف)سنگ بستر بازمانده از انحلال سنگ های اطراف
ب)مترادف ستون(غارشناسی) واژه به کاررفته در جنوب غربی ایالات متحده برای سنگ های ستونی شکل و بر آمده
، ستون سنگی - * منطقه سنگی که به منظور حمایت از سقف توزیع نشده باقی می ماند - - * یک منطقه زغالی که برای حمایت لایه فوقانی در یک معدن باقی گذاشته می شود ؛ چیزی که به طورثابت باقی می ماند تا ساختارهای سطحی را پشتیبانی کند - - در زمین ریخت‌شناسی:ساختاری طبیعی به شکل یک ستون ، ‌به ویژه یک ستون زمینی یا یک ستون سنگی - - در دیرینه‌شناسی: الف) یک ساختار کوچک میله مانند ، بزرگ‌تر و صاف‌تر از یک ترابکولا که لایه‌های منفصل اسکلت داخلی را در خیار دریایی به هم متصل می‌کند - ب) یک ساختار کشیده میخ‌مانند که در نزدیکی مرکز یا محور پیچ‌خورده فرامینیفرها در نتیجه ضخیم‌شدن دیواره به وجود می‌آید انتهای پیلارها به صورت برجستگی‌ها یا گره‌های کوچک روی بخش شکمی نمونه ظاهر می‌شود - ج) در آرکئوسیاتیدها ، عناصر اسکلتی میله‌مانند طولی استوانه‌ای تا پهن‌شده کناری که ممکن است به سمت بالا یا خارج از دیواره داخلی تا دیواره خارجی به هم متصل شوند - د) یک ساختار داخلی میله‌مانند که به صورت بخشی ، فضایی دراز و باریک در بیشتر کوئنستاهای استروماتوپروئید را پر می‌کند - - در غارشناسی : الف)سنگ بستر بازمانده از انحلال سنگ های اطراف - ب)مترادف ستون(غارشناسی) واژه به کاررفته در جنوب غربی ایالات متحده برای سنگ های ستونی شکل و بر آمده -

دیکشنری تخصصی انگلیسی به فارسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

A | B | C | D | E | F | G | H | I | J | K | L | M | N | O | P | Q | R | S | T | U | V | W | X | Y | Z

دیکشنری تخصصی فارسی به انگلیسی زمين شناسی بر اساس حروف الفبا

آ | ا | ب | پ | ت | ث | ج | چ | ح | خ | د | ذ | ر | ز | ژ | س | ش | ص | ض | ط | ظ | ع | غ | ف | ق | ک | گ | ل | م | ن | و | ه | ی |
اگر این اصطلاح تخصصی زمين شناسی از فارسی به انگلیسی مفید بود آن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

دیکشنری تخصصی به تفکیک دپارتمان ها و رشته ها


دیکشنری تخصصی هنر

درباره دیکشنری تخصصی برساد


دیکشنری تخصصی برساد برای استفاده دانشجویان، پژوهشگران و استادان رشته های مختلف طراحی شده است. استفاده از خدمات دیکشنری تخصصی برساد کاملا رایگان است.

تماس با ما



Telegram: @Barsadic
وبلاگ برساد

×
می خوای متن تخصصی زمين شناسی رو برات ترجمه کنیم؟ سریع کلیک کن